قانون جدید بازنشستگی، تاراج بیش از پیش مزدبگیران
در حالی که اموال صندوقهای بازنشستگی همه از جیب کارگران و مزدبگیران تامین شده است و نقش آفرینی اصلی را کارگران میبایست در این صندوقها داشته باشند، اما این دولت است که مدیران صندوقها را تعیین میکند و در نتیجه هیچگاه به کارگران و مزدبگیران، که ذینفعان اصلی این صندوقها هستند، پاسخگو نبوده اند.
دولت رسما با برداشت و حیف و میل پول کارگران از صندوقهای بازنشستگی به این صندوقها بسیار بدهکار است و آنها را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. به همین دلیل بسیاری از تعهدات درمانی به بیمهشدگان کاسته شده و حقوق بازنشستگی همواره در سطحی ناچیز تعیین گردیده است و فقر و بی تامینی را به بازنشستگان تحمیل کردهاند.
برای کنترل کارگران، حاکمیت با ایجاد و تقویت تشکلات کارگری دستساز نظیر شورای اسلامی کار و میدان دادن به خانه کارگر، سوپاپ اطمینانی برای خود ساخت. در این سالیان، نقش آنان عمدتا جلوگیری از اعتراضات تودهای کارگران برای دستیابی به حقوق حقهشان بوده است. سران این تشکلات دستساز حکومتی نه تنها به فکر پست و مقام و جیب خود بوده اند، بلکه فعالانه در کنار حاکمیت از ایجاد تشکلات مستقل کارگری از طریق پرونده سازی و سرکوب جلوگیری کرده اند.
با تصویب و انتشار قانون جدید ابتدا اعلام کردند که سنوات کار کارگران تازه استخدام شده از ۳۰ سال به ۴۲ سال و ۵ ماه افزایش مییابد، اما متعاقبا رئیس مجلس، بطور سراسیمه اعلام کرد که حداکثر سنوات بازنشستگی ۳۵ سال خواهد بود. سرنوشت میلیونها کارگر و مزدبگیر اینگونه رقم میخورد. مشخص است نمایندگان تصویب کننده این قانون، گویی موضوع میلیونها انسان اینقدر برایشان بیاهمیت بوده است که نمیدانستند به چه رای میدهند.
حتی اگر برابر قانون جدید بازنشستگی سنوات کار را تا ۳۵ افزایش دهند این ناحقی بزرگی است که در کنار حقوق ناچیز کارگران و تحمیل فقر مطلق به ایشان باز میخواهند شرایط را برایشان بیش از پیش اسفبارتر کنند.
تجربه ثابت کرده است برای مقابله با این حمله به حقوق مزدبگیران ، کارگران شاغل و بازنشسته و سایر زحمت کشان باید از طرق گوناگون دست به اعتراض بزنند، و در این راستا چاره ای جز وحدت و تلاش بیش از پیش برای ایجاد و تقویت تشکیلات های مستقل خود ندارند. باید با بوجود آوردن تشکیلات در سطوح مختلف برای بهبود معیشت خود، اعتراضات و اعتصابات سراسری سازمان داد. درست است که در طی چهار دهه، با فشار پلیسی - امنیتی از ایجاد تشکیلات مستقل کارگری در بخشهای مختلف جلوگیری شده است، اما جامعه در شرایط متفاوتی قرار دارد. اینک اکثریت کارگران و مزدبگیران به دلیل فقر و گرسنگی، چیز چندانی برای از دست دادن ندارند و در عین حال هرگونه توهم به «مستضعف» دوستی و عدالت طلبی نظامحاکماز بین رفته است.
دولت باید بداند محکومنمودن کارگران به کار تا دم گور بی پاسخ نخواهد ماند، و یادمان نرود که اینها نمیتوانند همه کارگران را برای دفاع از معیشتشان به زندان بیاندازند.
عدم توجه حاکمیت به فریادهای اعتراض کارگران و سایر اقشار جامعه، انسانهایی را که تا دیروز منفعل بودند را نیز به خیزشهای سراسری ای که چندین سال است در جریانند و شعلههای آن گاه از زیر خاکستر و گاه آشکارا همچنان زبانه میزنند، پیوند میدهد.
حسن سعیدی، زندان اوین
عضو سندیکای کارگران شرکت واحد
آذر ۱۴۰۲
چاره کارگران وحدت و تشکیلات مستقل از
کارفرما و دولت و کلیه نهادهای وابسته و حراستی و اطلاعاتی است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۵ آذر ۱۴۰۲
**********
علیه سیاستهای جنگ طلبانه و برای صلحی پایدار
بعنوان یکی از فعالین کارگری زندانی و یک پدر در اسارتگاه اوین، یکی از سمبلهای سرکوب و خفقان در ۵۰ سال اخیر در ایران، بشدت و بطور فزاینده نگران و شوکه نسبت به قتل عام مردم بیدفاع در غزه و بخصوص هزاران کودک هستم.
با وجود سرکوب بیامان جنبش کارگری ایران توسط جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه، و با وجود اخراج، زندان و اذیت و آزار ما و خانوادههایمان توسط این حکومت، جنبش ما همواره از مدافعین کارگران و زحمتکشان و مردم ستم دیده در دنیا بوده و خواهد بود. همبستگی بینالمللی با زحمتکشان و مردم محروم جهان برای ما فقط یک انتخاب نیست بلکه وظیفهای است انسانی و بنیادی. بی جهت نیست که تشکلات و فعالین کارگری در اکثریت کشورهای جهان ضمن محکوم کردن کشتار غیرنظامیان توسط دولت اسرائیل و حماس، بطور روزافزون کشتار بیش از ۱۳ هزار مردم غیرنظامی در نوار غزه طی شش هفته گذشته توسط ارتش اسرائیل که شامل بیش از ۸ هزار کودک و زن میباشد را به مثابه نسلکشی و نقض فاحش کلیه قوانین بینالمللی محکوم کردهاند و صدها قطعنامه علیه جنگ و برای آتش بس فوری طی روزهای اخیر تصویب نمودهاند. سندیکای کارگران شرکت واحد از این قطعنامهها و بطور مشخص فراخوان اکثریت تشکلات کارگری و انسان دوست در جهان برای توقف فوری کشتار غیرنظامیان، آتشبس فوری، خاتمه جنگ، خروج نیروهای نظامی و وابسته به دولت اسرائیل از تمامی مناطق اشغالی و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین حمایت کرده است و امیدوارم شاهد گسترش اینفراخوانها برای آتشبس فوری باشیم.
صلح پایدار در منطقه به نفع بشریت و جنبشهای آزادیخواه و عدالتطلب مردمی، از جمله جنبش کارگری، در ایران و کلیت خاورمیانه است. در عین حال صلح پایدار و حل عادلانه مسئله فلسطین به زیان منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی کلیه قدرتهای جهانی و منطقهای است که برای هیچکدامشان نکبت (فاجعه انسانی) جدید و خونبارتری که مردم غزه دچارش شدهاند ذرهای اهمیت ندارد و به مسئله فلسطین و آوارگی فلسطینیان اساسا بعنوان بخشی از سیاستها و دعواهای قدرت و جنگهای نیابتیشان مینگرند.
حمایت از آتشبس فوری حمایت از هیج حکومتی، از جمله جمهوری اسلامی، نیست و به هیچ عنوان نباید چنین باشد. اشتباه مهلکی که به نحوی توسط عدهای دارد تکرار میشود از یک سو توهم نسبت به دولت و ارتش اسرائیل و آمریکا است که برای مردم ستمدیده ایران آزادی به ارمغان بیاورند و از سوی دیگر یکی دانستن مردم قتل عام شده فلسطین با نیروهای مسلح حماس و جهاد اسلامی میباشد. این توهمات مخرب و خطرناک هستند و مردم ایران و منطقه بارها شاهد ضربات توهماتی از این قبیل بودهاند. نه دولتهای اسرائیل و آمریکا دلشان به حال مردم ایران و منطقه سوخته و نه جمهوری اسلامی دلسوز واقعی مردم فلسطین است. تکیه ما کماکان باید بر سازماندهی جمعی و از پایین و تنها در میان طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برابریطلب و صلح دوست ایران، منطقه و جهان باشد که اجازه به گسترش سیاستهای جنگطلبانه و میلیتاریستی، اشاعه نفرت، نژادپرستی و دگرستیزی، از جمله یهودستیزی، عرب ستیزی و فلسطینی ستیزی، از هیچ سو ندهیم.
سیاستهای جنگطلبانه و میلیتاریستی از هر سوی را محکوم کنیم،
و برای برقراری عدالت، آزادی و صلحی پایدار و کلیه ملزومات آن بکوشیم.
حسن سعیدی، زندان اوین
۲۹ آبان ۱۴۰۲