جناب آقای محمود صفدری در نوشتهای به نقد دیدگاه آقای آیت نیافر در نوشتهی « پیرامون جنبش کارگری ایران و بایدها و نبایدهای تشکلیابی» پرداختهاند. از آنجا که این نوشته به محتوای مطلب «سبکِ کار در جنبش کارگری!»، منتشرشده توسط این نشر کارگری، پرداخته است، آنرا منتشر میکنیم.
بدیهی است که موضع این نوشته لزوماً مواضع نشر کارگری «ما» نیست.
با تشکر از آقای محمود صفدری
نشر کارگری «ما»
nashr.ma@gmail.com
http://ma-nashr.blogspot.com
بررسی یک دهه جمع بندی آقای آیت ازکمیته پیگیری
برای برون رفت از شرایط بواقع جهنمی موجود برای کارگران و زحمتکشان، همفکری فشرده فعالان کارگری و کارگران آگاه و نقد و بررسی دیدگاهها بسیار ضروری است. در گام اول دیدگاه "جمعی از کارگران تهران" مورد بررسی قرار گرفت .اینک به نقد و بررسی دیدگاه یکی دیگر از فعالان کارگری آقای آیت نیافر از کمینته پیگیری می پردازم که تحلیل خود را تجربه یک دهه فعالان کارگری می نامد.. برای آنکه نقدهای مختلف بصورت یک زنجیره بهم مرتبط شود در انتهای این بررسی، مقاله قبل هم ضمیمه می شود .می دانیمشیوه اصولی نقد، بیان خلاصه دیدگاه نگارنده در مورد موضوع مورد بررسی و سپس بیان نقاط قوت و ضعف مبانی نظری، پیشفرض ها، نحوه استدلال و ذکر دلائل، هماهنگی درونی ساختار تبیین و نحوه نتیجه گیری ها و ارتباط آن با ماهیت استدلال هاو موضوعات است. این نحوه کار در مقاله قبلی اجرا شد، اما چون این کمترین نتوانست درکی اساسی و کلی از نظر این فعال کارگری بدست آورد، بر خلاف رویه اصولی نقد، به بررسی جمله به جمله می پردازم شاید خوانندگان محترم محتوای اصلی نظریات فعال کارگری را درک و بقیه را آگاه کنند. فعال کارگری ما می گوید به نظر می آید تکلیف خود را یافته باشیم، طی یک دهه گذشته به تجربیات دست یافته ایم و لذا ما هم به جمع بندی های ایشان مراجعه می کنیم. در ابتدا می نویسد "
در بند ۱ می گوید: فعالیت قطره ای درمیان کارگران اساس یک فعالیت اجتماعی بین کارگران است.ازسوی دیگر فعالیت قطره ای امری بسیار زمان بر است. اما اصلا" مغایرتی هم با هر نوع فعالیت دیگر ندارد. بنابراین این گونه فعالیت تأمین کننده و پاسخگوی جنبش کارگری در شرایط فعلی نیست. این نوع فعالیت هرچند که روش پایه ای و اساسی کارگران است اما، در زمان طولانی ممکن می گردد" .( تأکید ها از من است)
فعال کارگری ما می گوید فعالیت قطره ای اساس است و زمان بر است با فعالیت های دیگر مغایرت ندارد اما در شرایط فعلی پاسخگوی جنبش کارگری نیست در توضیح این جملات می بایست نوشت : بدون شرح! زیرا این کمترین چیزی درک نکردم . از این ضد و نقیض ها بگذریم با توجه به آنکه اصطلاح فعالیت قطره ای را من و شاید عده زیادی برای اولین بار دیده اند باید فعال کارگری آنرا تعریف می کرد .
در بند ٢ می گوید: شناسایی کارگران پیشرو و رهبران عملی کارگران، از روش های زود بازده و ممکن است .
در بند ۳ می گوید: فعالیت گسترده و وسیع میان اذهان عمومی از ضرورتهای کار در طبقه کارگر است....... در این مورد "نشر کارگری ما " نیز اشاره و توضیحاتی داده است.
در درک و تبیین این دو بند نتوانستم درکی مشخص از دیدگاه این فعال کارگری بدست آورم . ایشان برای راهنمایی نوشته که نشرکارگری ما توضیح داده اما چون هیچ اشاره ای به مرجع مقاله، نویسنده و زمان نگارش نداده، این راهنمایی هم کارگشایی نکرد.
بند ۴: طی فعالیت این دهه اخیر دریافتیم که نیاز به تأکید توصیه تشکل خاصی بین کارگران نیست. مثلا" تشکیل سندیکا، اتحادیه و یا شوراهای واقعی کارگران. کارگران جنبش خود را دارند، مجامع عمومی بین کارگران از جایگاه ویژه ای برخوردار است که هدایت کننده ی اصلی اعتراضات کارگری به شمار می رود. دست یافتن به این مجامع عمومی نیز از ضرورتهای دیگر، فعالین کارگری است. ما طی این دهه اخیر دریافتیم که وقت خود را برای توصیه و تأکید بر تشکیل تشکل خاصی به هدر ندهیم . متأسفانه از مباحثی بود که دست و بال ما را بسته بود. ما را در مباحثی انتزاعی و جدا و دور از طبقه کارگر هدایت کرده بود.
وی در این بخش ضرورت تشکل ها از هر نوع را مردود و مجمع عمومی را یگانه راه حل می داند. زیرا تشکل باعث جدایی از طبقه کارگر شده و یک رویکرد انحصاری است . اگر ایشان پس از یک دهه به چنین نتیجه ای رسیده اند فکر نمی کنم دیگر فعالان هم چنین فکر کنند. یک نظریه جمع بندی شده در مبارزات یک دهه اخیر ، اکنون این است که ضمن تقویت تمامی تشکل های موجود می بایست اقدام به ایجاد تشکل سراسری کارگران برای مفصل بندی مبارزات پراکنده و گسترده آنان نمود .
در بند ۵ می گوید: فعالیت آکادمی، دور از طبقه کارگر ، مشکلی از کارگران و تشکل های کارگری را حل نکرده و نخواهد کرددر بند ٦ می گوید: تشکیل تشکل کارگری بیرون از کارخانه هیچ مغایرتی با تشکیل تشکل کارگری میان کارخانه ها ندارد. بلکه امری است ممکن و واقعی، مانند احیای مجدد تشکیل سندیکای کارگران اتوبوس رانی تهران شد و یا تشکیل سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اینکه اظهارات فوق اساسا چه مفهوم و ارزشی دارند؟ از کدام بخش مبارزات یک دهه اخیر حاصل شده اند و رابطه اش با مبارزات سراسری کارگران چیست ؟ مواردی است که نباید جدی گرفته شود.
در بند ٧ می گوید: هم رأی بودن در تشکل های کارگری فعالین و دیگر تشکل های کارگران، از نکات بسیار مهم است که موفقیت در کار و فعالیت را تأمین و تضمین می کند. زیرا که هم رأی بودن یک محفل کارگری بسیار موفق تر از یک تشکل کارگری است که از یک سیاهی لشکر برخوردار گردیده است. وجود آراء متفاوت، یک سهم بسیار خطرناک برای تشکل های کارگری به شمار می رود
در بند ٨ می گوید: طی تجربه این دهه اخیر، دریافتیم که تشکل های متعارف کلاسیک موجود در جهان، در بین کارگران ایران نیز ازاستقبال بالایی برخوردار است. مانند سندیکای اتوبوس رانی تهران و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
علاوه بر اینکه بندهای فوق مفهوم و تجربه خاصی را منعکس نمی کند و درک مفهوم آن ثقیل است . این بند که تشکل های متعارف از جمله سندیکا استقبال بالایی در بین کارگران دارد با بند ۴ مغایر است که در آن می گوید هیچیک از تشکل ها ارزش نداشته و تنها تشکیل مجمع عمومی راهکار است .در بندهای ٩ و ١٠ از جمله نیاز به کار و خرد جمعی و نفی سکتاریسم را نتیجه تجربه ده ساله می داند در حالیکه آنها از ضروریات و پیش نیازهای یک تشکل و یا محفل است. یعنی نیاز به ده سال کار و مبارزه و تجربه نیست که به نفی سکتاریسم و ضرورت استفاده از خرد جمعی برسیم . این موضوعات اساس و پایه ابتدایی هر کار تشکیلات و مبارزه است.
در بند ١٢ می گوید : ایجاد فراکسیون مخالف در درون یک تشکل نو پا از دیگر بازدارنده هاست که عملا" فعالیت عملی تشکل را زمین گیر می کند و یک تشکل نوپا را در درون خود، تنها به مباحث فرو می کشد. مثلا" در درون تشکلی، مخالفت آرایی از"کمپین برای لغو قرارداد موقت کارگران" را از کار عملی کارگری بازداشت مخالفین هرگز معقولانه به آن فکر نکردند که قرارداد موقت برای کارگران یک کابوس وحشتناک است.
فعال کارگری اظهار می کند که ایجاد فراکسیون در یک تشکل بازدارنده است اما بجای اینکه راهکارها و تکنیک هایی حل تضاد در یک تشکیلات را بررسی کند، راه حل آنرا اخراج دانسته و.در بند ١٣ هم تأکید می کند: . وجود چنین افرادی را باید با داشتن قرارهای سلبی بی رحمانه ، اخراج کرد و یک غده بدخیم اندک اندک ، وجود یک تشکل را به انحراف و به اضمحلال نزدیک کرد. باید بحث نظری که از کار عملی تشکل را باز می دارد. به بیرون از تشکل برد و آن نظرات باید در بیرون از تشکل مورد نقد قرارگیرد و یا برعکس، اعضای اخراجی باید بیرون از تشکل به بحث بپردازند.
این نظریات و رویکردها نه تنها با اصول کار تیمی و تشکیلاتی همخوانی ندارد بلکه حتی دموکراسی، آزادی و حقوق انسانی را مردود دانسته و برای حل اختلاف دیدگاه ها اصطلاح غده بد خیم را بکار می گیرد، که شایسته یک محفل کارگری نیست.
بررسی تمام مقاله و تجربیات فعال کارگری ما بنظر می رسد نوعی اتلاف وقت استة اما از مراجعه به برخی از آنها را نمی توان گذر کرد . اگر فعال کارگری ما این جمع بندی ها را نتیجه یک دهه مبارزه و کار تشکیلاتی می داند، باید به ایشان گوش زد کرد که بسیار اشتباه به این جمع بندی رسیده اند.
تشکل کارگری درواقع ابزار بلافعل کنونی کارگران است که در شرایط فعلی جامعه ایران پیگیر مطالبات به روز کارگران است . کارکرد دیگری نمی توان از آن انتظار داشت و دیگر آن که در شرایط فعلی سیاسی ایران وجود و تأسیس یا فعال کردن تشکل کارگری از موقعیت بسیار ترد وشکننده ای برخوردار است" ( بند ١۵)"طبقه کارگر تشکل کارگری را امروز با شرایط موجود نیاز دارد. ممکن است یک تشکل کارگری در شرایط دیگر ، تعریف دیگری بگیرد"( بند ١٧). این کمترین که از این اظهارات چیزی درک نمی کند و منتظر راهنمایی دوستان هستم . در انتها ، جمع بندی نهایی بطریق زیر نموده و ما را از مطالب مطروحه خود خلاص و راحت می کند
آنچه پیش میاید به حکم شرایط عینی است. پس ما باید با شرایط عینی کار کنیم. هر انچه خارج از شرایط عینی باشد. موفق نخواهد شد.
مبحثی که من از نظر گذراندم، بیشتر استفاده از تجربه یک دهه اخیر است. امیدوارم که دیگران نیز در این بحث شرکت کنند.
نظرات این فعال کارگری مدت هاست که در در بسیاری از سایت ها و نشریات مطرح شده است و علیرغم آنکه فعال کارگری ما درخواست کرده که دیگران نیز در این بحث شرکت کنند ، یک نقد مختصر هم دیده نشده است .
فعالان کارگری، سوسیالیست ها و کمونیست ها می بایست یک بازنگری اساسی در مورد وضعیت اقتصاد سیاسی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی پرداخته و جایگاه خود را مشخص و تعریف جدیدی تمامی مقولات ارائه کنند. چگونه و به چه طریقی می توانند از بن بست های بنیادین امروزین در کلیه عرصه ها اعم از نظری ، چشم اندازها، اهداف، استراتژی، سبک کار و سازماندهی و تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی و کارگری خلاصی یافته و به ایجاد تشکیلات سراسری با چشم انداز اجتماعی اقدام کنند. بدون گذر از وضعیت فعلی و بدون کنار گذاشتن بارهای سنگین اضافی به پای خود ،قادر نیسیتم یک گام بجلو برداریم .باید بصورت چابک و سبک بال به سمت هدف اصلی وسازماندهی و تشکیلات سراسری اقدام نماییم.
محمود صفدری
٢٨ شهریور ٩٣
بازانتشار از نشر کارگری «ما» - مهرماه ١٣٩٣