در سال ١٣٨٧ یک تشکل دولتی تحت نام "مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران" تاسیس گردید. در بخشی از اعلام موجودیت این نهاد آمده است:
"براساس اساسنامه این تشکل عالی کارگری ... با توجه به تبصره ٤ ماده ١٣١ قانون کار و مقاوله نامه شماره ١٣٥ سازمان بین المللی کار تعیین و به ثبت وزارت کار و امور اجتماعی رسید."
برای توده کارگر در ایران کاملا واضح و روشن است که طبق قانون کار، هر گونه تشکل کارگری مستقل که با اراده و نیروی خود کارگران ایجاد شود، ممنوع است. بر اساس قانون کار فقط سه مورد از تشکل مجاز است. ١ - شورای اسلامی کار ٢ - انجمنهای صنفی که تابعی از شورای اسلامی کار می باشند ٣ - نماینده کارگران. با بررسی فعالیت های این تشکلها و این به اصطلاح نماینده کارگران ایران، متوجه خواهیم شد که هیچکدام از این نهادها ربطی به طبقه کارگر ندارند.
اما چرا با وجود شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر، نهاد دیگری به موازات آنها با نام "مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران" تشکیل میشود و بخشهایی از حاکمیت به آن اهمیت ویژهایی میدهند؟!
به این دلیل ساده که اولا؛ ماهیت شوراهای اسلامی کار و نهادهای دولتی برای توده کارگر روشن شده است. امروز اکثر کارگران مراکز تولیدی به وضوح میدانند که شوراهای اسلامی کار، هدفی جز تحریف مبارزات کارگران و کنترل و مهار مبارزات کارگری ندارند. عده زیادی از مسئولان این نهادها، خود بخشی از دولت و سرمایهداران هستند که سالهاست با اسم کارگر اما علیه کارگر فعالیت میکنند. هر گونه تحرک کارگری، در وهله اول سرمایه رئیس و روسای شوراهای اسلامی کار و مهمتر از آن، منافع طبقاتی و سیاسی آنها را به خطر میاندازد.
دوم اینکه؛ با توجه به بحران لاینحل اقتصادی و سیاسی سیستم سرمایهداری و فشار مضاعف بر توده کارگر، اکنون دیگر با توسل به شوراهای اسلامی کار نمیتوان مبارزات کارگران را تحریف و لاجرم مانع رشد و پیشروی مبارزات رادیکال کارگری شد. برای پاسخ به این نیاز لابد ایجاد یک نهاد ضد کارگری دیگر تحت نام "مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران" و تقویت آن از طرف طیف معینی از جناحهای حاکمیت، اکنون ضرورت پیدا کرده است. محافظین سرمایه برای گذر از بحران اقتصادی که خود بانی آن هستند، راه حلهای متفاوتی ارائه میدهند و همین موضوع، اختلافات بین آنها را تشدید کرده است. ایجاد این نهاد را دقیقا باید از زاویه اختلافات موجود بین جناحهای مختلف و راهکارهای متفاوت برای سرکوب و به انحراف کشاندن مبارزات کارگری جستجو کرد.
دیگر آنکه؛ عده معدودی که پیشتر خود را رادیکال و پیشرو جنبش اجتماعی طبقه کارگر معرفی میكردند و در کلیه جلسات کارگری شرکت داشتند، امروز میخواهند با نامه و نامه نگاری به وضعیت طبقه کارگر ایران سر و سامان دهند. این پدیده هم برای کارگران پیشرو قابل پیشبینی بود و نباید تعجب کرد.
به طور کلی دو نگرش در داخل جنبش کارگر ایران خود نمایی میکنند که من سعی میكنم مختصرا به آنها بپردازم؛
الف: بعد از اینکه دولت جدید تشکیل شد، عده ای از فعالان کارگری تحت تاثیر تبلیغات وسیع اپوزسیون و پوزسیون بورژوایی قرار گرفتند و دچار توهم شدند. آنها بر این باور هستند که اکنون میتوانند از طریق نامه نگاری به نهادهای دولتی، خواست و مطالبات خود را به دست آورند. آنها نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که سیاست اقتصادی دولت جدید ادامه همان سیاست دولتهای پیشین است و منطق آن هیچ گونه تغییر مثبتی در زندگی توده کار بوجود نخواهد آورد.عدهایی که افقشان تاریک شده است احتمالا به حل مشکل با دولت آمریکا امید بستهاند و اینها که در گذشته توهم داشتند، امروز موضع خود را رسما" اعلام کردند که کدام ور پرچین هستند.
ب: در مقابل، جمع کثری از کارگران آگاه و رادیکال معتقدند که تنها با اراده و نیروی طبقاتی جنبش اجتماعی طبقه کارگر و متشکل ساختن این نیروی محرکه جامعه است که می توان خواست و مطالبات خود را به سرمایه داران و حامیان آنان تحمیل کرد.
بنابراین، وظیفه کارگران و تشکل های خود ساخته کارگران این است که باید ضمن بررسی موانع تشکل یابی توده کارگر، ماهیت واقعی نهادهای ضد کارگری و وابسته به سرمایه را افشا و با مبارزات پیگیر خود، آنان را برای همیشه از صفوف طبقه کارگر ایران حذف کنند.
کارگران و فعالان کارگری ایران در سنوات گذشته برای رسیدن به خواست و مطالبات خویش تلاش کردهاند که با اراده خود تشکلهای خودساخته و مستقل کارگری را ایجاد کنند و برای آن هزینههای گزافی دادهاند. کارگران به خوبی واقفند که در ایران جز آن سه تشکل دولتی که توضیح دادم، هیچ تشکل مستقل کارگری حق اعلام موجودیت و فعالیت ندارد. سنت مبارزاتی جنبش طبقه کارگر در ایران نشانگر آن است که کارگران پیشرو بدون توجه به اینکه از طرف مسئولان امنیتی مورد بازخواست قرار میگیرند یا نه، هر زمان که توازن قوا اجازه داده است، اقدام به تشکیل تشکل های خود ساخته کردهاند و تمام دنیا نیز از آن مطلع هستند و سرمایه داران و حامیان سرمایه هر روز آن عده از فعالان را احضار و یا بازداشت و روانه زندان می کنند. سرمایه داران و حامیان سرمایه برای سرکوب جنبش کارگری به هر عمل ضد انسانی دست زدهاند تا تشکل های خود ساخته و مستقل طبقه کارگر را از بدو تشکیل، خفه کنند.
در چند ماه گذشته با عوض شدن یکی از مسئولان حکومتی در خرداد ماه امسال یک عده از فعالان کارگری که به شکلی خود را با طیف پیشرو جنبش کارگری ایران تداعی می کردند، در پی بی افقی امروز با نامه و نامه نگاری یا با شرکت در کارزارهای دروغینی که از طرف نهادهای ضد کارگری و وابسته به سرمایه، به راه میافتد، می خواهند که به خواست و مطالبات خود و طبقه کارگر برسند. این اقدام هر چند با نیت خوبی هم صورت گرفته باشد اما در بهترین حالت، تنها توهم است و بس.
واقعیت این است که ماهیت واقعی سرمایهداران و محافظانشان در هر رنگ و لعابی، با هر شکل و پرچمی، با هر درجه از خشونت یا با لبخند ملیح، کماکان استثمار بیرحمانه نیروی کار است.
فعالان پیشرو کارگری در تدارک آن هستند که چطور از این وضعیت موجود که بعد از انتخابات به وجود آمده، طبقه کارگر را سازماندهی کنند. کارگران پیشرو و رادیکال برای برون رفت از وضع موجود شبانه روز در تدارک آن هستند که ظرفی را ایجاد کنند که جوابگوی نیازهای امروز طبقه کارگر باشد.
محمود صالحی - ٢٨ مهر ١٣٩٢