محسن حکیمی ( مترجم، نویسنده و عضوکانون نویسندگان ایران وفعال جنبش لغوکارمزدی!) در مورد حملهی ناتو به لیبی می گوید: « این بحث حساس و مهمی است. به نظر من، کمک گرفتن از یک نیروی خارجی از جمله ناتو اشتباه نیست به این شرط بسیار مهم و تعیین کننده که این کمک اصل رهایی مردم توسط خودِ مردم را زیر سئوال نبرد. اگر جنبش مردم روی پای خود ایستاده باشد می تواند از تضاد بین دشمنان خود استفاده کند بی آن که به زائده یکی از آن ها علیه دیگری تبدیل شود. جنبشی که در لیبی علیه رژیم قذافی شکل گرفت، اگر ساز و برگ و ساختارهای لازم برای روی پای خود ایستادن را تدارک دیده بود میتوانست به گونه ای سنجیده از ناتو کمک بگیرد»....« من با این نظر مخالفم که جنبش مردم لیبی باید با ناتو همان برخوردی را می کرد که با رژیم قذافی کرد. نیرویی که مردم را سرکوب می کرد و خون آن ها را می ریخت رژیم قذافی بود و نه ناتو »
علیرضا نوری زاده ( ژورنالیست، افشاگر و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه و جهان عرب!!) در مصاحبه با VOA بعد از پیروزی ناتو در لیبی می گوید: « ما می بینیم که مردم لیبی به نیروی دموکراسی خواه و نظامی ناتو اعتماد کردند، و روز رهایی از رژیم سفاک قذافی را دیدند، اگر چنین نمی شد مطئنم که قذافی همچنان بر مسند قدرت می ماند... مردم ایران و تمام مردم کشورهای تحت سلطه ی دیکتاتوری باید به ناتو خوشامد گفته و ورود آنها برای رهایی از دیکتاتوری حاکمان خود را به فال نیک بگیرند»...
آقای حکیمی عجله دارد، این تعجیل را به همه شکل در اتخاذ تدابیر ایشان از ایجاد تشکل های کارگری و رهایی از دیکتاتوری ها می توان دید، نام جنبش لغو کارمزدی با این عنوان سوپررادیکال و شوراهای کارگری ضد سرمایه داری با این عنوان سوپر رادیکال تر و البته ناقص و از سوی دیگر رهایی از قذافی و هر دیکتاتوری به یدِ پاک و رهایی بخش ناتو... آقای علیرضا نوری زاده نیز عجول است، اول می خواهد که انقلابهای نان و آزادی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا سریعا خاتمه یابند ( آنچنان که پیر جنبش لغوکارمزدی، به اتحادیهی کارگران و سندیکاها در اولین مرحله از هستی تشکل یابی آنها اعتقادی ندارد) و در قدم بعدی از مردم می خواهد که برای نیروهای ناتو گلریزان به پا کنند وکوچه ها را آب و جارو نمایند. اما کلید راهنمای فهمیدن علت جنگ چیست که آنها یا از دانایی آن به هر دلیلی ( شاید به خاطر خرفتی شان است ) بی نصیبند یا خود را به نفهمی می زنند که به قول برتولت برشت : جنایتکارانند!!...؟؟ جنگ، ادامه سیاست است با وسایلی دیگر.
همه جنگها از نظام های سیاسی زاینده شان جدایی ناپذیرند. سیاستی که دولتی مفروض، و طبقه ای مفروض در درون آن دولت، مدتها پیش از آغاز جنگ در پیش گرفته، به ناگزیر به وسیله همان طبقه در خلال جنگ ادامه می یابد و تنها شکل عملی ساختنش تغییر می کند. آنچه ما در حال حاضر در برابر داریم، عمدتاً اتحادی از قدرتهای سرمایه داری است. ما بزرگترین قدرتهای سرمایه داری دنیا – بریتانیا، فرانسه، آمریکا و آلمان – را در برابر داریم که دهها سال است سیاست رقابت بی پایان اقتصادی را سرسختانه در پیش گرفته اند که هدفش دست یافتن به تفوق جهانی، منکوب کردن کشورهای کوچک تر از خود و سه برابر و ده برابر کردن منافع حاصل از سرمایه است که تمام دنیا را در دام نفوذ خود گرفتار کرده است. بر این نکته تأکید می کنم. هر چه بیشتر بر این نکته تأکید شود باز هم کم است، زیرا اگر این را فراموش کنیم، هرگز نخواهیم فهمید که احتمال به وجود آمدن این جنگ برای چیست، و در نتیجه، به آسانی بازیچه هر مبلغ بورژوایی می شویم که می کوشد عباراتی دروغین را به ما غالب کند. به این دلیل است که داستانی که این روزها در مورد دلیل جنگ سر زبانهاست، فریب محض است. آنها با از یاد بردن تاریخ سرمایه مالی، و تاریخ چگونگی به پا کردن این جنگ بخاطر تقسیم مجدد، جریان را به این شکل مطرح می کنند: دو ملت در صلح و صفا می زیستند، بعد ناگهان یکی به دیگری حمله کرده و آن دیگری هم جواب حمله را داد. تمامی علم و تمامی بانکها فراموش شده اند... چرا؟! چون که رفتن قذافی و خامنه ای و بشار اسد و... شیرین است،همین!. اما به وسیله ی نیروهای ناتو، زهری را به کام خواهد کرد که حتی خاطره ای نیز از آن شیرینی باقی نخواهد ماند، زهری که شورای موقت حاکم بر لیبی در کامِ مردم لیبی کرده و خواهد کرد، زهری که شاهزاده رضا پهلوی دوم ، علیرضا نوری زاده و سازگارا با عقاید سرمایه دارانه ی خود و محسن حکیمی با جنبش لغو کارمزدی اش به کام مردم زحمتکش و کارگرِ از همه جا بی خبر خواهند کرد...
پس آفرین!!
آفرین بر آن کس که خونت ریخت وُ خجالت نکشید
آفرین
بر آنکه شُهره زد ز بی شرمی
قتلِ نو، خواست
این بود روابط شهروندی؟!
زبی شرمی
آفرین که خجالت نکشید
کوفت چهره ها
قُپه گرفت
خون ریخت ز ریخت ها
خونابه خواه، خونابه دارِ ریخت ها
در صحنه ها
کوفت چهره ها، کوفت چهره ها!
علی سالکی
alitroleum@gmail.com
پی نوشت:
١- آنچنان که فضای جنگی و قهقهه های نیروهای ضد انقلاب هر روز سریعتر از دیروز به دیده می آید، باعث شد که این نوشته به صورتی ناکامل به مسائل بپردازد، اما در آینده، نقد و نظرم را در مورد همه ی مسائل مطرح شده به صورت کامل بیان خواهم کرد.
٢- شعری که در پایان آمده قسمتی از نوشته ای است با عنوانِ «حرکت».
* افق روشن: بررسی تجربه لیبی در گفتگو با محسن حكیمی
را
اینجا کلیک کنید.