افق روشن
www.ofros.com

مسائلی ساده در باب شوراهای صنفی

سروش سمیعی                                                                                           جمعه ١٣ آذر ۱٣٨٨

طبق یک تعریف پذیرفته شده، شورای صنفی دانشجویی به مثابه یک تشکل دانشجویی بایستی متشکل از نمایندگان دانشجویان و متکی به حمایت آنان در جهت پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان اعم از وضعیت خوابگاه‌ها، وضعیت غذا، مشکلات آموزشی و… فعالیت نماید.
اما در تعریف فوق نکات بسیاری مجهول باقی مانده است تا جایی که اساسنامه موجود نیز در حد بیان کلیاتی که همچنان بر سر میزان کارایی و صحت آنان شک و تردیدهای فراوانی وجود دارد، متوقف مانده است و شورای صنفی دانشجویان را این گونه تعریف می‌نماید که: «به منظور تقویت حضور دانشجویان در امر مشاركت، تصمیم‌سازی، برنامه‌ریزی و همكاری در امر نظارت بر نحوه اجرای قوانین صنفی و رفاهی دانشجویی، شورای صنفی دانشجویان با حمایت دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالی كشور و براساس مفاد آیین‌نامه تشكیل می‌گردد». در ادامه نیز مشخص می‌شود که شوراهای صنفی تنها نقش مشورتی- نظارتی داشته، مشروعیت خود را به صورت غیرمستقیم از دانشگاه‌ها و ریاست دانشگاه‌ها می‌گیرند، فعالیت‌های آنان نبایستی نافی قوانین موسسات آموزش عالی باشد و…
اما چگونگی فعالیت و میزان کارایی شوراهای صنفی در چند ساله اخیر به خوبی نشان داده است که نه تنها تعریف مشخص و پذیرفته شده کارایی از فعالیت‌ها و چگونگی فعالیت‌های این گونه شوراها وجود ندارد بلکه با سبک و سیاق فعلی عملا بود و نبود این شوراها تفاوتی به حال دانشجویان نمی‌نماید. نگاهی گذرا به چگونگی تشکیل و فعالیت یک‌ساله این گونه شوراها در هر دانشکده و دانشگاهی از بدو انتخابات تا پایان دوره یک‌ساله آنان به خوبی بسیاری از عوامل را نشان می‌دهد. اگر هر یک از ما نگاهی گذرا به این فرآیند بیاندازیم بر ضرورت تغییراتی اساسی در نگرش و فعالیت‌های شوراهای صنفی پی خواهیم برد. از وجه کمیک انتخابات که با اصرار کاندیداها و روابط صرفا دوستانه و… شکل می‌گیرد که بگذریم، در طول دوره فعالیت شوراهای صنفی نیز چندان شاهد فعالیت کارایی نیستیم.
درست از همین زاویه ما می‌کوشیم تا ضمن بازتعریف چرایی نیاز و لزوم وجود این گونه شوراها، به سهم خویش چشم‌اندازهای جدیدی را برای پیشرفت عملکرد شوراهای صنفی و مثمر ثمر بودن آنان طرح و ارائه نماییم.
اما پیش از هر چیز بایستی به چرایی و دلایل الزام وجود این گونه شوراها اشاره نماییم.
موج‌های بی‌پایان احضار دانشجویان به کمیته پیگیری وزارت اطلاعات، دستگیری آنان، ستاره‌دار شدن دانشجویان، ممنوع‌الورود شدن آنان به دانشگاه، احکام رنگارنگ تعلیق، تعزیر و… در کنار وضعیت نابسامان خوابگاه‌ها که با هر واقعه‌ای از جمله وقایع اخیر تشدید نیز می‌گردد، وضعیت نامعلوم و گاها نامطلوب آموزشی در بسیاری از دانشگاه‌ها، مسئله علوم انسانی، همه و همه در کنار انبوه مشکلاتی که هر یک از ما می‌توانیم نمونه‌های بسیاری از آنان را برشماریم و همچنین تجربه گران و البته گزاف ۵ ماهه اخیر به صورت عینی و بی‌نیاز به هر تئوری‌ای نشان می‌دهد که ضرورت وجود نهادی برای پیگیری خواست‌ها، انتظارات و مسائل صنفی (که گاها و به خصوص در جوامعی همچون جامعه ما پیوندی تنگاتنگ با مسائل سیاسی می‌یابد و ما در این مورد در ادامه بیشتر بحث خواهیم کرد) دانشجویان نه تنها در تمام دوره‌ها وجود داشته است بلکه اینک پر رنگ‌تر از هر زمان دیگری خود را نشان می‌دهد.
نمونه چنین تشکل‌ها، انجمن‌ها و شوراهایی نه تنها در تاریخ سایر جنبش‌های اجتماعی (از جمله جنبش طبقه کارگر) وجود دارد بلکه امروزه در بسیاری از کشورها موضوع تشکل‌های صنفی، سندیکاهای دانشجویی و… موضوعی حل شده و کاملا پذیرفته شده است و برخی از این سندیکاها ابزاری بسیار قدرتمند برای پیگیری مطالبات دانشجویی هستند.
اما متاسفانه در کشور ما در این زمینه نیز مانند بسیاری از زمینه‌های دیگر کاستی‌های فراوانی وجود دارد تا جایی که می‌توانیم مدعی شویم که عملا چنین تشکل و شورایی هنوز در دانشگاه‌های ما به رسمیت شناخته نشده و مجراهای فعالیت خود را باز نیافته است.
اما همان گونه که نمونه‌های جهانی و موفق این گونه تشکل‌های صنفی نشان می‌دهد، مسائل حاد و مهمی را بایستی مد نظر قرار داد که امکان پیشروی، موفقیت و اقبال عمومی این گونه تشکل‌های صنفی را فراهم آورده است.
الف) در اکثر موارد این گونه سندیکاها، تشکل‌ها و شوراهای صنفی دانشجویی تنها هنگامی موفق بوده‌اند که توانسته‌اند استقلال نسبتا کاملی از دستگاه‌های حکومتی، نهاد دانشگاه و مسئولین آن داشته باشند.
متاسفانه تنها نمونه چنین تشکلی در دانشگاه‌های ما، شورای صنفی دانشجویان است که همان گونه که اشاره شد با مدل‌های مختلف به دانشگاه و ریاست آن وابسته شده و مجبور به پذیرش مجموعه‌ای از قوانین و دستورالعمل‌ها گشته است. از سوی دیگر این تشکل استقلال مالی نداشته و همواره برای هر یک از فعالیت‌های خویش نیازمند مجوزهای مختلف از سوی دانشگاه است و بدیهی است که در چنین وضعیتی که حتی کوچکترین فعالیت‌های شورای صنفی با تصمیم مسئولان پیوند خورده است، نمی‌توان و نبایستی انتظار چندان خاصی از این گونه شوراها داشت چرا که در بسیاری از موارد برای پیشبرد خواسته‌های دانشجویان نیاز است تا شورای صنفی به عنوان نماینده دانشجویان با جدیت در برابر مسئولان امر ایستادگی نماید و تا پایان پیگیر خواسته‌های دانشجویان باشد اما هنگامی که عنان شوراهای صنفی عملا در دست مسئولان دانشگاه است، امکان چنین ایستادگی و پیگیری‌ای وجود نخواهد داشت.
ب) نمونه‌های موفق و کارای شوراها و تشکل‌های دانشجویی، تقریبا بدون استثنا یا از همان ابتدا با اقبال عمومی دانشجویان روبرو بوده‌اند یا با گذر زمان توانسته‌اند چنین اقبالی را به دست آورند. به هر روی این گونه تشکل‌ها تنها هنگامی موفق نام گرفته‌اند که بدنه دانشجویی نه تنها ضرورت وجودی آن‌ها را درک کرده است بلکه به صورت بسیار جدی، پیگیرانه و موثر در سرنوشت این تشکل‌ها دخالت داشته است.
ج) هر یک از نمونه‌های موفق ساز و کارهای خاصی را برای ارتباط موثر و پیوسته با بدنه دانشجویی اتخاذ کرده است تا جایی که برخی از آنان دارای ساز و کارهای بسیار پیچیده و منظمی گشته‌اند. در چنین چارچوبی گزارش، بازخورد و ارتباط دو طرفه میان نمایندگان و بدنه دانشجویی به عنوان یکی از الزامات مورد شناسایی قرار گرفته و به یکی از اصول تخطی ناپذیر این گونه تشکل‌ها بدل شده است.
باز هم متاسفانه چنین روندی به تبع شرایط کلی جامعه ما در شوراهای صنفی موجود ابدا معنایی ندارد. ما نمایندگانی را برای شوراهای صنفی انتخاب می‌کنیم و از آن پس دیگر خود را کنار می‌کشیم، اساسا مسئله‌ای به عنوان گزارش فعالیت‌ها و ارائه بیلان عملکرد در قالب شوراهای موجود، وجود ندارد. مجموعه‌ای از علل که در حوصله این بحث نیست، ارتباط تنگاتنگ بدنه دانشجویی با نمایندگانش را قطع کرده و هیچ بازخوردی از فعالیت‌های شورای صنفی وجود نداشته و به محک بدنه دانشجویان گذارده نمی‌شود.
د) اصول دموکراتیک و فرآیند آزاد برقرای ارتباط در این گونه شوراها، تشکل‌ها و سندیکاهای موفق به عنوان یکی از اصول بنیادین مورد شناسایی قرار گرفته است و با جدیت تعقیب می‌شود. این در حالی است که در تمام تشکل‌های موجود دانشجویی ایران، ما شاهد انواع و اقسام زدو بندها، باندبازی‌ها، دخالت مسئولین و… بوده‌ایم و البته این امر در یک سطح پایه‌ای‌تر خود مدلول عدم توجه جدی بدنه دانشجویی به این گونه تشکل‌ها است.
اگر چه ذکر نمونه‌های موفق این گونه تشکل‌ها می‌تواند بسیاری از کاستی‌های موجود را آشکار نماید و سایه روشنی باشد برای پیشبرد و ایجاد چنین تشکل‌هایی اما نیاز است تا در یک سطح پایه‌ای‌تر و به صورت دقیق‌تر به موضوعات مختلف مطرح پرداخت.
١- یکی از پایه‌ای‌ترین شروط موفقیت هر تشکل صنفی‌ای نیاز به استقلال آن از دستگاه‌ها و نهادهای مسئول می‌باشد. همان گونه که مثلا در بحث تشکل‌های مستقل کارگری برای سال‌های طولانی، بحث استقلال این تشکل‌ها از دولت یا احزاب مطرح بوده است، در مورد تشکل صنفی دانشجویی نیز می‌توان الگوی فوق را به کار بست.
در وهله اول، تشکل‌های صنفی بایستی مستقل از دانشگاه باشند، بدین معنی که دانشگاه و مسئولین آن نبایستی هیچ‌گونه دخالتی در چگونگی تشکیل، تعیین سیاست‌ها، ساختار و به رسمیت‌شناسی شوراهای صنفی دانشجویی داشته باشند. دانشگاه نباید حد و مرزها و قوانین خود را به این گونه شوراها و تشکل‌ها تحمیل نماید و این تنها دانشجویان هستند که می‌توانند حد و مرزهای خاص خویش را برای فعالیت‌های شوراهای صنفی خود قائل شوند.
البته بایستی توجه داشت که اگر فی‌الحال چنین تشکل، شورا یا سندیکایی با مشخصات فوق‌الذکر وجود ندارد، این امر ابدا به این معنی نیست که امکان فعالیت در شوراهای صنفی موجود منتفی است. بلکه بایستی توجه داشت که خواست استقلال شورای صنفی چرا و چگونه در دستور کار قرار گرفته است. به عنوان مثال ممکن است بتوان با دوره‌ای از فعالیت مستمر و پیگیرانه، تغییرات مد نظر دانشجویان را در اساسنامه، ساختار و عملکرد شوراهای صنفی و پدید آورد و آن را به دانشگاه نیز تحمیل نمود. بدون شک تنها هنگامی فعالیت در چارچوب‌های موجود منتفی خواهد شد و ایجاد یک تشکل صنفی جدید در دستور کار قرار خواهد گرفت که هر گونه امکان اصلاح و تغییری در ساختارها و الگوهای رفتاری این شوراهای موجود از دید خارج شده باشد.
در وهله دوم، بحث رایج دخالت یا عدم دخالت شوراهای صنفی دانشجویی در مسائل سیاسی به وجود می‌آید. در این مورد با توجه به شرایط خاص ایران مسئله اندکی خاص‌تر می‌شود. در جامعه‌ای که هر گونه خواست صنفی‌ای به دلیل ساخت بسته و استبدادی آن می‌تواند بلادرنگ به یک خواست سیاسی تبدیل گردد، در این مورد ظرافت‌های خاصی را باید مد نظر قرار داد. به عنوان مثال هنگامی که خواست رسیدگی به وضعیت خوابگاه‌ها و امنیت دانشجویان در این خوابگاه‌ها به عنوان یک خواست صرفا صنفی طرح می‌شود ما بی‌درنگ با مسئله حمله نیروهای پلیس و لباس شخصی به خوابگاه و مسئولیت سرکوب دانشجویان روبرو خواهیم شد که مشخصا خواستی است سیاسی. در چنین وضعیتی شاید طرح سوال دخالت یا عدم دخالت شوراهای صنفی دانشجویی در سیاست اندکی بلاموضوع به نظر برسد اما بایستی توجه داشت که موضوع سیاسی شدن تشکل‌های صنفی به خودی خود ایرادی ندارد بلکه نبایستی به صورت از پیش تعیین شده و چیده شده‏ای در خدمت منافع یک جناح یا جریان خاص قرار گیرند و همواره بایستی اصل اعمال اراده مستقیم دانشجویان را مد نظر داشته باشند.
٢- دومین موضوع با اهمیت در این راستا توجه به اصل شورایی بودن تشکل‌ها و شوراهای صنفی دانشجویی است. یکی از عمده‌ترین مشکلات موجود که عملا به بی‌فایدگی و لوث‌شدگی شوراهای صنفی موجود منتج شده است، در این امر اساسی نهفته است که همواره تلاش شده تا تشکل صنفی دانشجویی از مفهوم شورایی خویش تهی گردد. بدین معنی که برخی طرز تفکرها و اندیشه‌های سیاسی- اجتماعی به تبع عملکرد رایج و همیشگی خویش همواره کوشیده‌اند مانعی باشند بر رادیکالیزاسیون و عمومی شدن خواست‌های دانشجویی. این جریانات همواره کوشیده‌اند تا با همان سیاست معروف چانه‌زنی، برخی موانع را از پیش پای خود بردارند اما همواره یک سوال باقی مانده است که اگر مثلا خواست ما اصلاح وضعیت سالن‌های غذاخوری دانشگاه باشد و دانشگاه نیز با این امر مخالفت ورزود، آن گاه چه اتفاقی خواهد افتاد!؟ آیا موضوع در همان جا خاتمه خواهد یافت و یا ما راهکارهای دیگری را برای پیگیری خواسته‌های خویش در برابر داریم!؟ در وضعیت فعلی بایستی گفت که تقریبا در همه موارد با مخالفت مسئولین، موضوع خاتمه‌یافته تلقی خواهد شد چرا که نه تنها تشکل صنفی موجود از ارتباط با بدنه دانشجویی محروم شده است بلکه اساسا مفهوم شورا نیز از آن گرفته شده است.
شورای صنفی دانشجویی، مجمعی است متعلق به تمام دانشجویان یک دانشگاه که تنها با دخالت موثر و پیگیرانه تک‌تک دانشجویان ساخته خواهد شد و به پیش خواهد رفت. یک شورای صنفی تنها هنگامی موفق خواهد بود که بتواند اراده کلیت دانشجویان را منعکس و جاری سازد. چنین ساز و کاری بدون دخالت موثر و ارتباط گسترده نمایندگان و بدنه و کسب تکلیف نمایندگان از بدنه دانشجویی در جلسات سراسری و عمومی به دست نخواهد آمد. ما بایستی بتوانیم این تفکر را در قالب شوراهای صنفی جا بیاندازیم که نه تنها در دوره‌های مختلف گزارش و بیلان کاری خطاب به عموم دانشجویان منتشر گردد بلکه تک‌تک دانشجویان بتوانند نظرات و خواسته‌های خود را در جلساتی سراسری و همگانی منعکس نمایند و نمایندگان نیز موظف گردند که منعکس‌کننده اراده اکثریت دانشجویان باشند. وضعیت تاکنونی شوراهای صنفی بیش از هر چیز نشان‌دهنده ناموفقیت تز چانه‌زنی و نیاز تغییر رویکرد این شوراها به سوی بدنه دانشجویان و دخالت‌دهی عمومی دانشجویان در تصمیم‌سازی‌ها و پیگیری خواست‌های دانشجویان می‌باشد.

سروش سمیعی - هشتم آذر ۱٣٨٨

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجادتشکل های کارگری

http://parsehmag.blogfa.com