افق روشن
www.ofros.com

جنبش و تشکل بیکاران را بر محور دو خواست

اشتغال یا بیمه بیکاری مکفی برپا کنیم


فرهاد شعبانی                                                                                               پنجشنبه ١١ شهریور ١٣٨٩

روند روبه رشد و غیر قابل کنترل افزایش نرخ بیکاری در ایران، که ابعاد آن بطرز بیسابقه ائی توده ائی و میلیونی گشته؛ این معضل اجتماعی را به یکی از مهمترین اخبار و تفسیرهای روز مطبوعات و رسانه های جمعی، و محوری ترین بحث جامعه کارگری و فعالین مستقل جنبش کارگری تبدیل کرده است.
مبارزه علیه این پدیده شوم و ویرانگر، و یافتن راه حلی برای کاهش و پایان دادن به آن به یکی از شعارهای محوری جنبش کارگری، فعالین آن و احزاب چپ و کمونیست؛ در جامعه ایران تبدیل شده است. چنین تلاش و تقلائی در حالی صورت می گیرد که دولت حاکم بر ایران، وزارت کار، وزارت تعاون و دیگر نهادهای این حوزه نه تنها استراتژی و سیاست اشتغالزائی ندارند، بلکه اشتغال ستیزی و ناتوانی آنها در ایجاد فرصتهای شغلی و سلب مسئولیت از خود پرونده ائی سیاه، مفتوح و زیربغل آنهاست.
بیکاری در ایران یعنی مرگ تدریجیِ توام با شکنجه و بیمارهای روحی ناشی از آن. اختلالات روانی، افسردگی، بی اعتمادی بخود، احساس بی هویتی و بیگانگی از پیامدهای بالافصل آن است. این تراژدی غم انگیز به اینجا نمی شود، متلاشی شدن زندگی، رو آوری به اعتیاد، تن فروشی علی رغم میل و از سرناچاری و گاها" خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی ادامه منطقی این پروسه و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان جامعه می گیرد.
پروسه میل به سمت آسیب های اجتماعی و گرفتارآمدن در دام آنها، با ناکامی در یافتن فرصت شغلی جدید در کشوری که دریافت بیمه بیکاری تنها درصد بسیار بسیار محدودی از کارگران را در بر می گیرد، آغاز می شود. درکشوری که حتی درصورت پرداخت حق بیمه، کارگران مجرد تنها ۵۵ درصد حداقلِ حقوق و کارگران متاهل ٦۵ درصد آن را برای مدتی محدود آنهم در صورت دارا بودن کلیه شرایط، دریافت خواهند کرد.
در این حالت، اگر حداقل دستمزد سال ١٣٨٩ را مبنا قرار دهیم ۶۵ درصد آن برای یک خانواده ۴ نفری یعنی درآمدی معادل ٢٨٣ هزارتومان در ماه برای کارگری که بیمه است. کدام خانواده ۴ نفری می تواند در شرایطی که خود دولت خط فقر را یک میلیون تومان اعلام و قیمت کالاهای اساسی دائما" سیر صعودی را طی می کند، با این درآمد زندگی کند؟
فراموش نکنیم که بیش از ٨٠ درصد از کارگران ایران دارای قراردادهای موقت کار، یا از طریق شرکتهای خدمات نیروی انسانی و پیمانکاری وارد بازار کار می شوند. این بدان معناست که این قشر وسیع از کارگران مشمول دریافت این مقرری ناچیز برای مدت محدود هم نیستند. بنابراین در اولین روز بیکاری اقتصاد و درآمد خانواده به اعماق فقر سقوط و مصیبتها آغاز می شود.

راه حل چیست ؟
در شرایطی که وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و رکود ناشی از آن تنها تحلیل نیست و متکی بر داده ها و فاکتهای قابل لمس است، و در موقعیتی که کلیه راه حلهای "دولت سرمایه داران مسلمان" برای برون رفت از بحران، متکی بر بیکارسازیهای بیشتر و زدن از سفره خالی کارگران و اندک بیمه های اجتماعی استِ؛ بار و مسئولیت مبارزه علیه بیکاری بر دوش خود کارگران و فعالین جنبش کارگری قرار می گیرد.
در این شرایط نه مراجعه فردی به مراکزکاریابی و مراکز استانی وزارت تعاون، نه ایستادن در صف سازمان تامین اجتماعی، نه گوش فرادادن به وعده های پوچ و بی اساس دولت؛ و نه دخیل بستن به شکوفائی و رشد اقتصادی در آینده ائی نامعلوم، بویژه درکشوری که بحران بیکاری همانند تازیانه بر پیکر جامعه کارگری فرود می آید، راه حل نیست و هیچ دردی را درمان نمی کند. کارگران نباید به کسانی پناه ببرند که عامل اصلی بیکارسازیهای آنها هستند. آنها نه تنها کارگران را اخراج و بیکار می کنند، بلکه باندهای آدمکش را بجان کارگران معترض انداخته، آنها را دستگیر، محاکمه و مجازات می کنند.
کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی، حق بی چون چرای تمام بیکاران و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و صد البته تنها با برپائی جنبشی تحت عنوان "جنبش بیکاران" متحقق خواهد شد. جنبشی که شرایط عینی آن آماده، و نیروی بالقوه و حی و حاضر آن در خوشبیانه ترین بیان و مطابق آمارهای دولتی (که قابل اعتماد هم نیستند) بیش از ۵ میلیون نفر از نیروی فعال جامعه را در برمی گیرد. جنبشی که به دلیل تداوم بحران اقتصادی و گسترش بیکارسازیها، و خواستهای مشترک می تواند سریعا" توده گیر، قدرتمند و دولت را به چالش بکشد. جنبشی که پرسشها و مطالبات آن شفاف و نمی توان به آن اتهام امنیتی بست. برای برپائی این جنبش از پائین و پیشبرد این مبارزه، این نیروی بالقوه را در موقعیتی که جامعه کارگری فاقد تشکلهای توده ائی کارگریست، باید سازماندهی و بهم پیوند داد. وظیفه برپائی و سازماندهی این جنبش بر دوش کارگران کمونیست، فعالین جنبش کارگری و کارگران بیکار و با تجربه قرار می گیرد.

از محلات، شهرکها، مناطق و شهرها باید شروع کرد.
با توجه به ابعاد میلیونی بیکاران که اکثریت عظیم آنان را جوانان سنین ١۵ تا ٢٩ و متولدین دهه ٦٠ شمسی، نسلی که آماده تغییر است، در برمی گیرد. نسلی که در جریان مبارزات یکسال گذشته در بعد سراسری و در اعتصابات عمومی کردستان ظرفیت و توانائی خود برای تغییر را تمام و کمال به نمایش گذاشت، و بعلت اینکه این جوانان اکثرا" از خانواده های کارگری و ساکن محلات فقیرنشین اند، مضاف بر اینها در هر محله ائی بسته به وسعت و جمعیت آن صدها و هزاران بیکار و متقاضی کار، و در هر خانواده ائی یک یا چند متقاضی کار و بیکار وجود دارد؛ سازماندهی کارگران بیکار و متقاضیان کار، و نطفه های جنبش بیکاران را باید از محلات کارگری و فقیر نشین آغاز کرد.
اولین اقدام می تواند ایجاد پاتوقی برای بیکاران، که در آنجا جمع شده و در باره تغییر این زندگی اسفناک و یافتن روشهای مناسب مبارزه به بحث و مشورت بپردازند، باشد. منظم کردن این جلسات و در دستور قرار دادن اقدام دسته جمعی به جای انتخاب راه حلهای فردی که معمولا و در این شرایط ره بجائی نمی برد، می تواند از موضوعات اصلی نشستهای اولیه باشد.
تماس و ارتباط با بیکاران محلات دیگر، انتقال تجارب و بحث بر سر خواستهای مشترک، ایجاد هماهنگی با آنها برای اقدام دسته جمعی، گسترش این ارتباطات به شهرک ها، مناطق، شهر و شهرستان، تماس و ارتباط با تشکلهای مستقل کارگران و تشکلهای فعالین جنبش کارگری، می تواند گام بعدی باشد.
تماس با کارگران شاغل رشته های گوناگون در شهرکها و محورهای صنعتی، بویژه صنایع مادر و کلیدی به منظور جلب حمایت آنها از مبارزه بیکاران برای اشتغال و حمایت متقابل از مبارزات آنها برای توقف بیکار سازیها و اخراج بیشتر کارگران شاغل قدم بعدی مراحل اولیه این مبارزه خواهد بود.
تاکید می شود که در پروسه تکوین این مبارزه از هرگونه ارتباطی با تشکلهای ضدکارگری دولتی "خانه کارگر" و "شوراهای اسلامی کار" و اقمارشان باید خودداری کرد، و اجازه نداد که جنبش بیکاران با سم سیاستهای ضد کارگری این نهادهای فاسد که هدف آنها مهار و ایجاد انحراف در جنبش کارگری است، آلوده شود.
مراجعه دسته جمعی به مراکز کاریابی و مراکز استانی وزارت تعاون و طرح خواست بیکاران مبنی بر اشتغال، و مراجعه به دفاتر سازمان تامین اجتماعی شهرستانها برای دریافت بیمه بیکاری می تواند اولین گام آغاز مرحله دوم جنبش بیکاران باشد.
این را باید اضافه کرد که عدم پرداخت حق بیمه توسط کارگران. آنهم در کشوری که کارفرمایان و دولت آگاهانه از بیمه کردن کارگران به منظور نپرداختن سهم خود، و پرداخت بیمه بیکاری به کارگران طفره می روند، و از طرفی دیگر کارگران قراردادی از شمول هرگونه بیمه و تامین اجتماعی محروم اند، نباید شرطی برای دریافت بیمه بیکاری باشد. دریافت بیمه بیکاری تا دسترسی مجدد به بازار کار حق همه بیکاران و جوانان متقاضی کار، بدون اعمال هرگونه تبعیضی است.
اطلاع رسانی و دست زدن به شیوه هائی از مبارزه که توجه و حمایت دیگر اقشار زحمتکش، بویژه کارگران شاغل از خواسته های برحق بیکاران و جوانان متقاضی کار را جلب کند، نباید فراموش کرد.
پیشبرد این مبارزات و ارتقاء آن تا سطح یک جنبش توده ائی نیاز به تشکل و سازمانیابی دارد. تشکلی که بیشترین دخالت کارگران در آن تامین و متکی بر اراده جمعی آنها در مجامع عمومی منظم کارگران بیکار باشد. چنین تشکلی می تواند "شورای بیکاران" و یا هر شکل مناسبی که خود بیکاران یک محله، منطقه و یا شهرستان تشخیص می دهند، باشد. در این رابطه تجارب تاریخی هم در تاریخ معاصر ایران و هم در روسیه و دیگر کشورهای سرمایه داری وجود دارد. سندیکای بیکاران شهر سنندج در سال ١٣۵٨ ، شورای بیکاران شهر "سن پطرزبورگ" روسیه در سالهای بعداز انقلاب ١٩٠۵ ، و جنبش بیکاران آرژانتین در نیمه دوم دهه ٩٠ و سالهای اوائل قرن حاضر، از نمونه های چنین جنبشها و تشکلهائی اند که با تکیه بر اراده جمعی بیکاران و حمایت کارگران شاغل، در چارچوب توازن قوا بخشی از خواسته های کارگران بیکار، مبنی بر تامین نیازهای اولیه زندگی و اشتغال را متحقق کردند.
تفاوت تشکل بیکاران با تشکل شاغلین آنهم در این شرایط در این است که تجمع کارگران بیکار طبیعی تر و برگزاری مجامع عمومی آنها در پاتوق های محلات آسانتر صورت می گیرد. تمام تصمیم گیریها باید با مشارکت خود کارگران بیکار گرفته شود، و کلیه اعضای تشکل بیکاران به پشتوانه توده ائی تصمیمات تبدیل شده و نمایندگان و رهبران خود را در پوشش مبارزات میدانی مورد حمایت معنوی و مبارزاتی قرار می دهند.
پیشبرد این مبارزه و کمک به بیکاران دارای نیازمندیهای فوری از جمله بیماری فرزندان و ... به منابع مالی و حمایت توده ائی نیاز دارد. جمع آوری کمک مالی از کارگران شاغل و دوستداران جنبش کارگری و تقویت بنیه مبارزاتی تشکلهای بیکاران امری است که از همان ابتدا و آغاز حرکت باید در دستور قرار گیرد. طبیعی است که هر فعل و انفعال مالی باید تحت کنترل و حسابرسی مجامع عمومی باشد.
اما آنچه که از همه مهمتر است، جنبه ها و شیوه های مناسب مبارزه و سازماندهی جنبش بیکاران توسط تشکلها و توده ائی کردن خواست اشتغال و یا بیمه بیکاری متناسب با شاخص های زندگی است که باید وسیعا" تبلیغ و به میان توده های کارگر برده شود.
بدون تردیدآغاز جنبش بیکاران و کسب هر دستاورد مبارزاتی آن، زمینه و بستر مناسبی برای پیدایش روزنه های امید به آینده و فاصله گرفتن کارگران و جوانان بیکار از آسیب های اجتماعی، و توسل به راه حلهای دسته جمعی خواهد بود. با امید به آغاز این جنبش و برآمد شورا و یا دیگر تشکلهای بیکاران، شکی نیست همانطوریکه بیکاری ابعاد میلیونی بخود گرفته، مبارزه و جنبش کارگران بیکار نیز می تواند ابعاد میلیونی بخود بگیرد، و به چالشی جدی برای نظام سرمایه داری کنونی تبدیل شود. بیکاری همزاد سیستم سرمایه داری است و محو کامل آن به سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی گره خورده است.

فرهاد شعبانی