وقایع بی سابقۀ مصر در طی چند روز گذشته، امپریالیسم آمریکا را دچار سردرگمی کرده است. امپریالیسم آمریکا که فقط در یک سال، قریب به ١.٣ میلیارد دلار برای پشتیبانی از رژیم مبارک به این کشور روانه کرده بود، نهایتاً فهمیده است که زمان آن فرارسیده تا به دنبال آلترناتیو دیگری به منظور تداوم منافع بلندمدّت خود از طریق استثمار و ستم بر توده های مصری، و حفظ حکومت های ارتجاعی در منطقه، باشد.
به موازات ورود اعتراضات به هشتیمن روز خود، وقایع بسیار مهمّی در شرف وقوع است. وقایعی که تأثیری عظیم بر کلّ منطقۀ خاورمیانه خواهد داشت. در پی خیزش های تونس که به سرنگونی بن علی (و نه رژیم او) منتهی شد، توده های مصر در ظرف یک هفته (و نه چند ماه) حکومت سی سالۀ حسنی مبارک را به لبۀ پرتگاه رسانده اند. این موضوع به آن دلیل است که مصر از سابقۀ اعتراضاتی قوی تری، به ویژه علیه افزایش اخیر قیمت ها، برخوردار است؛ اعتراضاتی که در آن کارگران نقش مهمّی ایفا کرده اند.
در موج اعتراضاتی که از سال ٢٠٠۴ آغاز گردید، یکی از شایان ذکرترین اعتراضات، اعتصاب آوریل ٢٠٠٨ در "محلة الکبری" بود. در این جا ٢٧٠٠٠ کارگر شرکت دولتی نخ ریسی و بافندگی "مصر حِلوان" در کانون مبارزات علیه افزایش قیمت ها بودند. کارگران، درگیری های متعدّدی با نیروهای پلیس ضدّ شورش داشتند، به خصوص زمانی که تلاش کردند تا کنترل کارخانۀ نسّاجی را در دست گیرند و به مغازه ها حمله بردند.
اقدامات مذبوحانۀ دیکتاتوری
پس از سبعیّتی که در چهار روز نخست اعتراضات اعمال شد و به قیمت جان صدها نفر تمام گردید، نیروی منفور پلیس به ناگهان از صحنه خارج گردید. برای یک دولت پلیسی، این واقعاً تغییر عجیبی بود! پس از این اقدام پلیس- آن هم با چند روز تأخیر!- این بار ارتش وارد صحنه شد، ایست های بازرسی را برپا کرد و در میادین و خیابان های بسیاری از شهرها مستقر گردید.
غیبت نیروی پلیس، با حرکت مذبوحانه و شرورانۀ دیگری از سوی دیکتاتوری همراه بود: آزادی مجرمین و آدمکشان از زندان ها، اصولاً با هدف ایجاد آشوب و ضرب و جرح، ارعاب و اغتشاش درفضای جامعه. هدف از تمامی این ها، ایجاد نوعی حسّ عدم امنیّت به جای آگاهی، هدف و مبارزۀ جمعی بود.
در طی چند روزی که پلیس خیابان ها را ترک کرده بود، تعدادی از غارتگران به مغازه ها، بیمارستان ها، موزه ها و بسیاری از مراکز عمومی حمله بردند. در ابتدا این طبقۀ متوسّط بود که خود را با چاقو، چوب و سلاح های دست ساخت مسلح کرد و ایست های بازرسی را برای جلوگیری از ورود غارتگرانی که از "نواحی فقیرتر" می آمدند، ایجاد نمود. زمانی که آدمکشان و مجرمین رژیم به طور کامل فعّال شدند، مردم مجبور بودند تا در تمامی محل ها به اقدامات مشابهی برای حفط امنیّت خود و خانه هایشان دست زنند (شایعاتی مبنی بر حضور برخی از نیروهای پلیس در غارت اموال عمومی وجود دارد).
پایان کار مبارک
وقتی محمّد البرادعی، سرپرست سابق سازمان انرژی اتمی و یکی از چهره های مخالف مبارک، چند روز پیش به مصر بازگشت، به مدّت چند ساعت مورد بازداشت خانگی قرار گرفت. پس از آن، بلافاصله در روز یکشنبه ٣٠ ژانویه، او در میدان التحریر حضور پیدا کرد و با بلندگو برای جمعیّت حاضر به سخنرانی پرداخت. سخنرانی او، آن هم در شرایطی که حکومت نظامی برقرار شده بود، به حرکت بسیار مهمّی بدل شد.
با در نظر گرفتن این موضوع که هیلری کلینتون مطالبات مردم مصر را "شکایات مشروع و قانونی" خواند و از تمایل شدید خود به یک "گذار گام به گام" سخن به میان آورد، کاملاً واضح بود که ایالات متحده به دنبال "تغییر مهره های خود" در مصر است.
البرداعی فراخوان یک "دولت متحد ملی" را داده است و گفته می شود که قرارست تا یک کمیتۀ ده نفره همراه با اخوان المسلمین برای گفتگو با دولت و ارتش تشکیل گردد. البرداعی گفته است:" ما یک خواستۀ حیاتی داریم و آن رفتن رژیم است. ما فصلی جدید را آغاز خواهیم کرد، یک مصر جدید، جایی که هر مصری در آزادی و عزّت زندگی کند." بسیاری از اعضا و هواداران اخوان المسلمین اکنون آزاد شده اند و تلاش می کنند تا امتیاز خود را با جنبش توده ای مساوی کنند.
انتصاب عمر سلیمان به عنوان معاون رئیس جمهور- سِمتی که برای نخستین بار در طول دوران ریاست جمهوری مبارک احراز شده است- به آن معنا بود که رژیم برای آیندۀ خود بدون حضور مبارک آماده می شود. در حال حاضر که ارتش استفاده از خشونت و زور را علیه معترضین متوقف ساخته، واضح است که هم نخبگان ارتش، به مثابۀ ستون فقرات رژیم، و هم امپریالیسم آمریکا مبارک را یک نیروی بی رمق می بینند.
اعتصاب عمومی
در ابتدا، اعضای اپوزیسیون فراخوان یک اعتصاب عمومی را برای روز سه شنبه (مورّخ 1 فوریه) اعلام کردند که به نظر می رسد اکنون این فراخوان، به فراخوان "راهپیمایی یک میلیون نفره" علیه رژیم مبارک و یک اعتصاب عمومی توسعه یافته است. سازماندهی یک اعتصاب عمومی مطالبۀ محوری جنبش کارگری است. امری که می تواند جنبش توده ای را توسعه دهد و کارگران را به رهبران آن مبدّل سازد. کارگران سوئز پیش از این در اعتصاب بوده اند و بسیاری دیگر در سراسر کشور آمادۀ پیوستن به آنان هستند. به علاوه، تعدادی از سازمان های کارگری- من جمله فدراسیون جدید التأسیس اتحادیه های کارگری (یا همان فدراسیون اتحادیه های مستقل مصر)- به یک اعتصاب عمومی فراخوان داده اند. اساسنامۀ فدراسیون، مطالبات مثبت بسیاری دارد؛ مانند این که "حدّاقل دستمزد نباید کم تر ١٢٠٠ لیرۀ مصر باشد و باید سالیانه با نرخ تورّم تعدیل گردد".
امپریالیسم آمریکا اکنون سفیر سابق و بسیار کارآزمودۀ خود، فرانک ویسنر، را به قاهره فرستاده است تا به مبارک بگوید که رژیم او به پایان خود رسیده است. به طور رسمی، او قرارست تا با مقامات ارشد مصر دیداری داشته باشد و سپس نتایج را به واشنگتن گزارش کند. این تلاش آشکاریست از سوی امپریالیست ها برای ایجاد یک رژیم ضدّ کارگری و حامی امپریالیسم در این کشور. تنها طبقۀ کارگر مصر می تواند با ثبات قدم در راه سازماندهی یک اعتصاب عمومی نامحدود علیه رژیم و علیه کلّ اپوزیسیون بورژوایی، تمامی این طرح ها را خنثی کند.
مراد شیرین - مترجم: کیوان نوفرستی
٣٠ ژانویۀ ٢٠١١