نزدیک انتخابات مجلس است وخانه ی کارگر باز به تکاپو افتاده است و باز میخواهد قدرت نداشته ی خود را به نمایش بگذارد! اما این تشکل وابسته دیگر قدرت سالهای پیشین اش را ندارد؛ نه در بین کارگران محبوبیتی دارد و نه بین جناح حاکم و لاجرم به این در و آن در میزند. معمولاً در این جور مواقع هفته ها طول میکشد تا با رایزنی های طولانی مدت به برگزاری تجمع راضی شوند؛ گرفتن مجوز برای برگزاری تجمع از یک سو و چگونگی برگزاری آن از سویی دیگر، همیشه برای خانه ی کارگر مشکل بوده است؛ خانه ی کارگر از برگزاری مراسم روز کارگر در سالیان گذشته خاطره ی خوبی ندارد؛ این خاطره های تلخ از دهه ی ٧٠ شروع شد، برگزاری مراسم درمیدان بهارستان خاطرهای خوش برای کارگران و فعالین کارگری و تلخ ترین روزهای خانه ی کارگری ها بود؛ تظاهرات ٢٠ هزار نفری از میدان بهارستان تا مجلس شورای اسلامی، برای اولین بار پس از سالهای ابتدایی انقلاب، خیابانهای پایتخت را زیر پای کارگران لرزانید. پخش قطعنامه های تشکلهای مستقل کارگری، دادن شعارهای ضدسرمایه داری، اعتماد به نفس عجیبی به کارگران داد. سالهای بعد نیز همین روند در میدان قزوین، روبروی مجلس شورای اسلامی، استادیوم ١٢ هزار نفری آزادی و تظاهرات هزاران نفری کارگران از مقابل استادیوم شیرودی با پلاکاردهای مستقل و شعارهای قدرتمند و به ویژه نمایش اتحادعمل تشکل های مستقل کارگری برای برگزاری هرچه با شکوهتر مراسم اول ماه مه و... بیانگر استفاده ی بهینه ی کارگران و فعالین کارگری از فرصت های پیشآمده برای اعتراض بود که ترس و واهمه ی عجیبی بر دل خانه ی کارگر انداخت.
خانه ی کارگر با استفاده از تجربیات تلخ گذشته و آگاهی از پتانسیل اعتراضی کارگران، این بار تصمیم گرفت مراسم روز ٢٩ آبانماه (که به دلیل اعتراض به تغییر قانون کار برنامه ریزی شده بود) را در گوشی به این و آن اطلاع دهد و این بار نیز از برخی اعضای شوراهای اسلامی کار و دانشجویان علمی- کاربردی تحت پوشش خود در ازای دادن مزایا و تخفیف شهریه خواست دراین تجمع شرکت کنند. خانه ی کارگر میخواست این مراسم با تعدادی اندک و شعارهای خاص سازشکارانه فیصله پیدا کند تا در آستانه ی انتخابات مجلس، به نمایندگان مجلس وجناح های حکومتی خاطر نشان سازد که میتواند از قدرت رأی کارگران برای انتخاب نمایندگان خود و قرار دادن اسامی آنها در لیست این یا آن جناح استفاده کند، غافل از این که خانه ی کارگر در بهترین موقعیت و هنگامی که بیشترین تعداد شورهای اسلامی کار را در کارخانه جات گوناگون داشت، تنها توانست دو نماینده به مجلس بفرستد.
بیآبرویی خانه ی کارگر نزد کارگران که از عملکرد سازشکارانه اش ناشی میشود، بیش از آن است که بتواند به راحتی از ذهن کارگران پاک شود!
اما با وجود تمام تمهیداتی که خانه ی کارگر انجام داده بود، بسیاری از کارگران و فعالان کارگری (از کارگران بیکار گرفته تا زنان کارگر و بازنشتگان کارگری) از برگزاری این مراسم مطلع شده بودند و خود را به این مراسم رساندند.
ساعت ٨ صبح، خانه ی کارگریها گیج و مبهوت از حضور کارگران، باز همان ترس همیشگی به سراغشان آمده بود و داد و فریادهای عصبانی کارگران در سالن خانه ی کارگر و در اعتراض به چگونگی برگزاری این مراسم از طرف خانه ی کارگر شروع ماجرا بود! خانه ی کارگری ها بیش از این نمیتوانستند منتظر رسیدن کارگران زیاد در راه بهایستند و سراسیمه همان تعداد رسیده را سوار بر اتوبوسهای از پیش تعیین شده کرده و آنان را راهی مجلس شورای اسلامی کردند.
هنگامی که در خیابان کناری مجلس پیاده شدیم، به شدت باران میبارید و کارگران میگفتند: «خدا هم با ما سر ناسازگاری دارد و طرفدارسرمایه دارهاست، چون شدت باران نمیگذارد ما به راحتی تجمعمان را برگزار کنیم»!
تعدادی را که از پیشتر آمده بودند به درِ پشتی مجلس فرستاده بودند؛ کارگران، بدون برنامه و زیر بارش بیامان باران به این سو وآن سو میرفتند. حسن صادقی، معاون دبیر کل خانه ی کارگر، در گوشهای ایستاده بود و زیر چتر خود کارگران را مینگریست. با هرچه بیشتر شدن تعداد کارگران، تجمع شکل واقعیتری به خود خود میگرفت؛ کارگران به شکلی خودجوش شروع به دادن شعارهایی علیه تغییر قانون کار کردند؛ با افزایش کارگران، حسن صادقی که طبق معمول سخنرانیهای تند خانه ی کارگر را بر عهده میگیرد، از نردههای مقابل مجلس بالا رفت و سخنرانی خود را آغاز کرد. صحبتهای صادقی بیشتر حول سه جانبه گرایی و این که شوراهای اسلامی کار در این اصلاحیه قدرت خود را از دست میدهند بود و در جاهایی هم به صورتی گزینشی به برخی از مواد در حال تغییر قانون کار اشارهای کرد. سپس محجوب (که هیچوقت نتوانسته سخنران خوبی باشد) شروع به سخنرانی کرد و از کارگران به دلیل روسفید کردن اش در پیشگاه نماینگان مجلس سرمایه داران تشکر کرد!
در این باران تند پاییزی و برآورده نشدن خواست کارگران، تنها چیزی که میتوانست قدری آنها را آرام کند، پخش دفترچه های «کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» بود که با استقبال بسیار زیاد کارگران روبرو شد. کارگران این دفترچه ها را با دقت در جیبهایشان قرار میدادند تا از گزند باران و خیس شدن در امان بماند و سر فرصت بتوانند با همکاران خود به مطالعه ی آن بپردارند؛ اما این موضوع به مذاقِ خانه ی کارگریها خوش نیامده بود و در به در به دنبال کسانی بودند که دفترچه ها را پخش میکردند!
کمکم و با حضور فعالین کارگری، شعارهایی از قبیل: «مرگ بر نظام سرمایهداری»، «مرگ بر سرمایهدار»، «قانون کار ایران/ والاستریت ایران» و «کارگر،کارگر/ اتحاد،اتحاد»، «وزیر بی لیاقت/ استعفا، استعفا» جای شعارهای کلیشه ای خانه کارگر را گرفت. با اوج گرفتن خشم کارگران، خانه ی کارگر با سراسیمگی قطعنامه ی پایانی خود را خواند و طبق معمول مراسمهای قبلی، پایان مراسم را اعلام کردند و بساط خود را جمع کردند و رفتند. بعد از آن هم کارگران تا مدتی با دادن شعار آن جا ایستادند، اما به دلیل کم بودن تعدادشان تجمع را به پایان رساندند. وقتی مراسم تمام شده بود، هنوز کارگران زیادی با پلاکاردهایشان از راه میرسیدند و مراسم را پایان یافته میدیدند!
تجربه این مراسم چند نکته ی اساسی و مهم را به فعالین کارگری گوشزد میکند:
- فعالین کارگری باید فرصت های پیشآمده ی اینچنینی را تبدیل به خواست و اعتراض فراگیر کارگران کنند.
- فعالین کارگری باید هر چه بیشتر با انتشار نشریات و متون کتبی، پیشتاز اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به کارگران باشند.
- فعالین کارگری باید مطالبات عینی روز و اساسی کارگران را مدنظر قرار داده و حول این مطالبات به سازمانیابی کارگران کمک کنند.
- حضور واقعی و عینی فعالین کارگری در محیط های کارگری و اعتراضات کارگری، میتواند اعتماد به نفس طبقاتی را به کارگران برگرداند.
- اتحاد عمل واقعی جایی واقع میشود که کارگران آن جا حضور داشته باشند و نمود عملی این اتحاد حول مطالبات اساسی و روز کارگران شکل میبندد.
- فعالین کارگری باید بسترسازی بین کارگران ومحیط های کارگری را در جهت ایجاد نطفه های تشکل، سرلوحه ی مبارزات خود قرار دهند.
- ایجاد نطفه های تشکل در محیط های کار، قدرت سازمان یابی کارگران در ایجاد تشکل های کارگری افزایش میدهد.
سینا - ٣٠ آبانماه ١٣٩٠
كمیته هماهنگی برای كمك