جنبش کارگری نیازمند صداقت است، نه تحریف!
در مورخه ٣٠ مرداد ١٣٩٠ از تلویزیون کومله در برنامه چشم انداز ، مصاحبه ای با بهروز خباز ، در رابطه با تاریخچه و موقعیت کمیته هماهنگی، پخش شد که در این ارتباط لازم دیدم ضرورتا به دو نکته از بحث های ایشان اشاره ای کوتاه داشته باشم.
در شروع برنامه توسط مجری ، بهروز خباز بعنوان سخنگوی گذشته کمیته هماهنگی معرفی شد تا شاید تاکیدی برتائید صحبت های ایشان باشد. باید یا آور شوم که سخنگو بر اساس تعریف در کمیته هماهنگی ، تنها زمانی می تواند در این مقام صحبت کند که حامل نقطه نظرات هیئت اجرایی وقت کمیته باشد و خارج از آن ، ارائه هر گونه بحثی قطعا نظرات شخصی قلمداد خواهد شد و لاغیر .
نکته اول :
بهروز خباز به موضوعاتی اشاره داشت که به دلیل علنی بودن کار کمیته جواب دادن به آنها ،آن هم با آمار و ارقام شاید امکان پذیر نباشد. وی معتقد است که اکثریت اعضای کمیته هماهنگی برای ... باور دارند که تشکل های کارگری باید مستقل از احزاب باشند .
این نگاه قطعا اگر بر این باوراستوار باشد که هر تشکل دارای ارگان ها و مکانیزم تصمیم گیرنده خود است و این تشکل ها با رای و تبادل نظرجمعی اعضای خود، برنامه ،اهداف ، سبک کار واستراتژی تشکل را تعیین می کنند ، کاملا درست است و هر فعال جنبش کارگری باید چنین نگاهی را داشته باشد؛ یک فعال علنی کار، و یک تشکل علنی آنهم در شرایطی که هیچ گونه فضای دموکراتیکی وجود ندارد قطعا خود را درگیر کار حزبی و سازمانی نخواهد کرد، چرا که عرصه کار یک فعال علنی مشخص می باشد وعدول از آن در چنین شرایطی، به معنای خود زنی خواهد بود . اما در یک جامعه آزاد قطعا یک کارگر آگاه با وجود عضویت در تشکل کارگری ، همزمان می تواند عضو یک حزب خاص هم باشد ، نفس عضویت به هیچ وجه به معنای عدم باور استقلال تشکل کارگری نخواهد بود ، همانطورکه قبلا گفتم برنامه و استراتژیک و اهداف هر تشکل کارگری باید با اراده جمعی اعضای آن تشکل برنامه ریزی شود نه توسط اراده احزاب و افراد خارج از تشکل .
اما روی دیگر سکه این چنین نیست، افراد و جریاناتی هستند که کاملا ضد تشکیلات و در واقع ضد تحزب کارگری می باشند (یکی از اختلاف نظر های اکثریت اعضای کمیته با جریان لغو کار مزدی همین رویکرد بود) و در پوشش چنین نگاهی همیشه به دنبال آن هستند تا با دادن آدرس غلط و مغلطه کردن ،سطح توقع و مبارزه سیاسی کارگران را فرو نشانند وتنها کارگران را وادار به چانه زنی روزانه کنند.
این نگرش به دلیل رویکرد رفرمیستی و سندیکالیستی اش ، اینگونه می اندیشد که طبقه کارگر شایستگی و توانایی بدست گرفتن قدرت سیاسی در جامعه را ندارد ، این یک درک عقب مانده از جنبش کارگری است که بدلیل اختناق ، هر روز ه به این نگرش حتی توسط حامیان سرمایه دامن زده می شود تا سطح مبارزه طبقه کارگر از چهار چوپ مبارزه صنفی خارج نگردد.
نکته دوم:
بهروز خبازدر ادامه گفتگوی خود مدعی است ،کسانی در کمیته هماهنگی سعی داشتند تا استقلال کمیته را از بین ببرند و برای اثبات ادعای خود به مسئله سولیداریتی سنتر اشاره می کند . او می گوید کمیته وارد این مناقشات (صدور اطلاعیه بر علیه سولیداریتی سنتر) نشد و بر استقلال خود پای فشرد!! چرا که به باور ایشان ، جریان خاصی در کمیته پافشاری داشت تا اطلاعیه ای بر علیه سولیداریتی سنتر و مهدی کوهستانی نژاد صادر شود اما با تصمیم درست و به جا کمیته هماهنگی ، این عملی نشد و نشان داد که کمیته مستقل است و ربطی به جریانات ندارد و ...
آقای بهروز خباز خوب می داند که بحث مهدی کوهستانی نژاد و کمک های مالی چقدر در جنبش کارگری واقعی می باشد. وی اطلاع دارد که چگونه مهدی کوهستانی نژاد، سنگ اندازی می کرد تا جلو فعالیت فعالین پیشروکارگری گرفته شود . وی اطلاع دارد که از چه کانال هایی مهدی کوهستانی نژاد و اعوان و انصار وی در صدد بودند تا سکان جنبش کارگری را در دستان خود بگیرند . حتما آقای خباز به یاد دارند قبل از اینکه مباحث کوهستانی نژاد و سولیداریتی سنتر در کمیته هماهنگی مطرح شود اعضای وقت هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد و حومه در اختلافات فی مابین سندیکای مربوطه و بحث بر سر ایجاد سایت جدید از دخالتگری خانم فرزانه داوری ( کارمند رسمی سولیداریتی سنتر ) صحبت به میان می آوردند ؛ لابد این هم ازتوطئه های آن جریان خاص و افراد خارج کشوری است !!.
حتما آقای خباز به یاد دارند هنگاهی که من در یکی از جلسات از وی سوال کردم ،آیا خطرکوهستانی نژاد و سولیدارتی سنتر در جنبش کارگری واقعی است ، یا نه ؟ و شما در جواب گفتنید ، درست است ، من خود شاهد این هستم و این خطر را درک کرده ام (با آوردن مثال و نمونه عینی برای حاضرین در جلسه ) ، اما چون یک جریان خاص در سال های گذشته تحت عنوان ، خطر فساد در جنبش کارگری مباحثی را عنوان کرده است ، اگر کمیته در این رابطه اطلاعیه صادر کند باعث تقویت آن جریان خاص خواهد شد !!! آیا این گفتگو را به یاد دارید ؟ ( قطعا به یاد دارید چون ثابت کردن آن زیاد مشکل نیست ) و من در یک کلام گفتم پس منفعت جنبش کارگری در کجاست ، چون فلان جریان در این مورد حرف زده پس ما باید سکوت اختیار کنیم و جنبش را به سلاخ خانه سولیداریتی سنتر بفرستیم !؟ .
آقای خباز،آیا منظور شما از استقلال و پافشاری این است ؟!! کمی با خودتان رو راست باشید شما می توانید به دیگران دروغ بگوید اما قطعا نمی توانید به خودتان دروغ بگوئید. امید وارم که روزی مسائل پلیس و امنیتی از جامعه ایران رخت بر بند د تا من و شما و دیگران بتوانیم حقایق ناگفته را بیان کنیم . جنبش کارگری نیازمند صداقت است نه تحریف. قطعا این هیچ نشانی از سرافرازی برای هیچ کسی ندارد که سینه سپر کند و مدعی شود که ما بر علیه سولیداریتی سنتر اطلاعیه ندادیم ، اتفاقا برعکس، این نگاه همیشه یک علامت سوال را با خود حمل خواهد کرد و شما و دیگران و تمامی جریاناتی که آگاهانه سکوت اختیار کرده اند باید در آینده به جنبش کارگری پاسخگو باشند . قطعا تاریخ قضاوت خواهد کرد. اما بحث در این رابطه باید به زمان خود موکول شود و آن زمان باید شما رو در رو مباحثی را که می دانید بیان کنید تا صحت و سقم گفته های شما را کارگران ارزیابی کنند .
بهروز گرامی ؛ کمیته هماهنگی قائم به هیچ شخصی نیست و برای صحت و سقم رویکرد های حاکم در کمیته باید به نظرات جمعی کمیته هماهنگی ... مراجعه کرد . کمیته هماهنگی برا ی کمک به ایجاد تشکل ها ی کارگری ، در عصر حاکمیت سرمایه داری به مثابه یک تشکل مدرن با مکانیزم خرد جمعی و با اتکا به ارای مجمع عمومی مباحث خود را ارائه و به پیش می برد ، پس به این امر احترام بگذاریم .
کلام آخر اینکه:
طبقه کارگر بدون حضور من و شما به مبارزه خود ادامه خواهد داد و در شرایطی خاص ، نظام سرمایه داری را به زیر خواهد کشید و حاکمیت خود را برقرار خواهد کرد
به این امید که منافع طبقه کارگر، مقدم به منافع شخصی و سازمانی باشد .
بهزاد سهرابی - یکم شهریورماه ١٣٩٠
Sohrabi_b1343@yahoo.com
**************
نکاتی پیرامون یک مصاحبه
بعد از مصاحبه ی من در برنامه ی چشم انداز، تلوزیون کومله، آقای بهزاد سهرابی مطلبی را با عنوان "جنبش کارگری نیازمند صداقت است نه تحریف" منتشر کردند. ایشان در آن نوشته اتهام دروغ گویی! را به من نسبت داده است. البته من این جا وارد این نمی شوم که آقای سهرابی که از صداقت و راست گویی دم می زند، چقدر تاکنون در عرصه ی رفتار سیاسی، اجتماعی اش صادق بوده است، باید دید این کلمه ی " صداقت" بر زبان چه کسی جاری می شود و....
اما تصمیم به نوشتن این پاسخ کوتاه را بنا به پیشنهاد برخی از دوستان، به خاطر برخورد وهن آمیز آقای سهرابی گرفتم، در واقع من ناگذیر از پرداختن هر چند کوتاه به آن شدم ، چرا که به باور من پرداختن و درگیر شدن بیش از حد با چنین مجادلات بیهوده ای نه تنها مفید نیست، بلکه پیش از هر چیز اتلاف وقت است، تفرقه را دامن می زند و می تواند ما را از ضرورت های واقعی جنبش کارگری بازدارد.
**************
در مقطعی که ماجرای سولیداریته سنتر در خارج از کشور مطرح شد، من و تعدادی از اعضای هیئت اجرایی نظرمان این بود که نباید وارد مناقشاتی شویم که عمدتاً تقابل گروهی را با خود به یدک می کشد. اما این به معنی آن نبود که ما مرزی با نهادهای سرمایه داری نداریم، بر هیچ کس پوشیده نیست که کمیته ی هماهنگی، تشکلی است که عزیمت به اهداف خویش را مبارزه با سرمایه داری جهانی قرار داده است.
می پرسم که؛ مگر کمیته در آن مقطع اطلاعیه ای در این خصوص منتشر کرد؟ همه ی ما می دانیم چنین اتفاقی نیافتاد و اکثریت اعضای هیئت اجرایی وقت با انتشار هر گونه اطلاعیه ای مخالفت کردند در این صورت من کدام اطلاعات غیر واقعی را در آن مصاحبه ارائه داده ام؟ اهمیت مسئله برای من، چه در آن مقطع و چه در حال حاضر، استقلال تشکیلات کارگری است و نه آن گونه که ایشان می گویند؛ تقویت و یا تضعیف آن جریان خاصی سیاسی! نامه ای را که به تاریخ ٢١/٩/٨٧ در پاسخ به نامه ی ١٨ آذر ٨٧ شما به هیئت اجرایی کمیته ی هماهنگی نوشته ام، مؤید همین نکته است، آن نامه ها هم اکنون نزد من موجود است.
من در گفت و گو با تلوزیون کومله، تنها به علت منتشر نشدن اطلاعیه ای در این خصوص اشاره داشتم، قبل از هر چیز مسئله برای ما استقلال کمیته بوده است و پیروی از هر جریان سیاسی می توانست و می تواند برای این تشکیلات زیان بار باشد و استقلال آن را به زیر سؤال ببرد.
اظهار نظر آقای سهرابی در مورد معرفی من از طرف مجری برنامه به عنوان سخنگوی پیشین کمیته ی هماهنگی، بسیار مضحک می نماید، و نشان دهنده ی اوج تنگ نظری و برخورد هیستریک وی می باشد. در ارتباط با مقوله ی استقلال تشکل های کارگری از دولت و احزاب نیز حداقل می توانم بگویم مباحث من در آن گفت و گو هیچ ربطی به توضیحات آقای سهرابی در این خصوص ندارد.
قضاوت در مورد اظهارات و اتهام دروغ گویی ایشان را به افکار عمومی و فعالین صدیق جنبش مستقل کارگری واگذار می کنم.
بهروز خباز- چهارم سپتامبر ٢٠١١