(عموما گرايشات چپ جهانی «جنبش اجتماعی کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه » را تحريم کرده اند و اگر بندرت مطلبی نوشته اند فراتر از تحريف نبوده است. روزنامه معتبر اينترنتی چپ آمريکائی «جکوبين، چرا بايد شورش کرد، Reason in revolt Jacobin,» يک مورد استثنائی بوده است. پيشتر، جکوبين در رابطه با دستگيری و زندانی کردن «روسای مشترک حزب دموکراتيک خلق های ترکيه،HDP، فيگين يوسداگ و صلاح الدين دمرتاش مقاله ای منتشرکرده بود. مراد عظيمی).
ترکيه شهر کردنشين عفرين را اشغال کرد. اما، هدف اردوغان برای نابودکردن جنبش آزاديبخش کردها ممکن است ناکام بماند.
عکسی از تظاهر کننده ها در برلين عليه حمله ارتش ترکيه به عفرين روز چهارشنبه، ٢٠١٨/٠٣/١۴، عکاسی از، ميشل تانتوسی وگتی.
ارتش ترکيه در ٢٠ ژانويه حمله اش عليه کانتون عفرين در کردستان سوريه را آغاز نمود. ارتش ترکيه و حاميان جهاديش بعد از نبردهای سخت با استفاده از تسليحات سنگين و پشتيبانی نيروی هوائی در ١٨ مارچ شهر عفرين را اشغال نمود.
از مدت ها پيش سياست دولت ترکيه اشغال کانتون عفرين، يکی از سه کانتون کردهای شمال سوريه بوده است. بعداز دهه ها سرکوب توسط دولت بعث سوريه و در پی آمد شروع جنگ داخلی سوريه در سال ٢٠١١، کردهای سوريه «خودمختاری روژاوا» متشکل از سه کانتون عفرين، کوبانی و جزيره را در سال ٢٠١٢ اعلام کردند. تجاوز ترکيه به شمال سوريه ، در سال ٢٠١٦، تحت نام «سپر فرات» و اشغال جرابلس و الباب دو هدف را دنبال می کرد، هم مانع از پيوستن کانتون های عفرين با کوبانی گردد و هم خطوط ارتباطی داعش از سوريه به داخل ترکيه قطع نشود. دولت ترکيه با همدستی روسيه، سوريه و آمريکا به اهداف دوگانه اش رسيد. حمله اخير ترکيه به عفرين تحت نام «عمليات شاخه زيتون» موذيانه قصد دارد کردها را از کسب استقلال نااميد کند.
اينکه اردوغان با حمله اش به عفرين به اهداف اش دست خواهد يافت، قطعی نيست. اما، آنچه روشن است اين است که رويدادهای اخيرعواقب مهمی هم برای اهداف رجب طيب اردغان خود کامه و هم برای رويای آزاديبخش کردها دارد.
تشديد مخاصمات
اينکه عفرين آماج حمله اردوغان شد، دليل اش ساده است. روژاوا ثابت کرده است که اهداف جنبش آزادی بخش کردها کاملا شدنی ومعقول است، يعنی سامان دادن کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه انجام شدنی است و به نتيجه مسئله سرکوب کردها را حل می کند. اين ساختار اجتماعی بر پايه برابری جنسی و سوسياليسم بنياد شده است. تاسيس خودمختاری سياسی در سال ٢٠١٢ در روژاوا هم زمينه سياسی، اخلاقی و هم قوت قلب به جنبش کردهای ترکيه داده است. «حزب دموکراتيک خلق های ترکيه» يک حزب چپ فرا-کردی و با اقبال گسترده مردمی است. در پس آمد چرخش رژيم ترکيه به سياست های ديکتاتوری زير حاکميت اردوغان و شروع اختناق و سرکوب از اواسط سال ٢٠١۵، جوانان مبارز شهرهای کردستان ترکيه در شهرهای سور، جزيره، در بخش خاک کردستان ترکيه، نصيبين، گور و شيرناک اعلام مديريت خودمختاری کردند. دولت ترکيه برای نابود کردن جنبش مديريت خودمختاری جوانان با تانک وتوپ به شهرهای مديريت خودمختاری حمله کرد، مردم شهرها را قتل عام نمود و شهرها را ويران کردند. سپس، حمله به روژاوا هدف بعدی اردوغان ديکتاتور گرديد. در خلال چند سال گذشته ترکيه شاهد سياست های گسترده ديکتاتوری وحتی فاشيستی بوده است. اين فرايند سياست های به غايت راست تحت رهبری اردوغان از بالا، نه تنها آماجش سرکوب هرگونه مخالفت و اپوزيسيون، بلکه با بازخوانی جديدی از ناسيوناليسم برای اتحاد بخش های وازده اجتماعی و جناح راست افراطی سکولار،غير مذهبی، را پشت حزب توسعه و رفاه با ايدئولوژی اخوان المسلمين رجب طيب اردوغان بسيج کند.
به دو دليل، نابود کردن جنبش آزادیبخش کردها و روژاوا در چهار چوب پروژه بالا می گنجد: اول، سياست استعماری بموازات ادغام بزور جوامع کردها در چهارچوب ناسيوناليسم تبار ترک جمهوری ترکيه. چنين رويکردی سنگ بنای ناسيوناليسم ترکيه از زمان کمال مصطفی پاشا،معروف به پدر ترک ها، بوده است. براين پايه، کسی که جنگ عليه کرد ها را با سبعيت و قاطعيت هرچه بيشترانجام دهد کسی است که می تواند اين اردوی ناسيوناليستی راست افراطی را رهبری کند. چنين نگرشی است که حزب جنبش ناسيوناليست فاشيست،MHP، که از ديرمان دشمن سرسخت حزب توسعه و رفاه اردوغان بوده است، اکنون متحد مهم حزب اردوغان گرديده است.
دوم: به مجرد اينکه چنين رويکردی از سوی قدرت های سياسی و ديکتاتوری های بيرحم مشروعيت فراگير پيداکند، همچنانکه در ترکيه اردوغان اتفاق افتاده است، هرمانع سرراه بايد روبيده شود. فاشيستی که نتواند بر دولت و جامعه تسلط يابد فاشيست ضعيفی خواهد بود و با فاشيست ديگری که خود را شايسته ترمی بيند چالش خواهد شد. اين سناريوئی است که اردوغان و حزب توسعه و رفاهش در پيشرو مشاهده می کنند، و يا تنش های درون ائتلاف شکننده بين دو حزب عميق تر شده و نظم جاری را به خطر خواهد انداخت.
تهاجم به عفرين
دراوائل حمله به عفرين عموما انتظار می رفت که جنگ در خطوط زير روی دهد: روسيه و آمريکا اجازه دهند که ترکيه تا نقطه معينی از عفرين پيشروی کند تا آمريکا متحد ناتواش را خوشنود کند و روسيه چوبش را به کردها نشان داده و به آنها بگويد: يا شما جلو بشر اسد رهبر سوريه تعظيم کنيد، و يا اجازه خواهد داد ترکيه شما را نابود کند. دراين ميان کردها برای کسب خودمختاری کامل با هرآنچه در توان داشتند وارد ميدان نبرد کردند. برابر با طرح بالا، قرار شد در زمان مقتضی و با توافق قدرت های درگير در سوريه واحدهای ارتش عربی سوريه بشر اسد به مناطق کردها در شمال سوريه حرکت کنند.
ولی، وقايع تا حدی تغيير کرد. بعد ازتهاجم گسترده، ارتش ترکيه و نيروهای متحدش به سرعت بسوی شهر عفرين حرکت کردند، اين نيروها از چندين جبهه و با حمايت بمباران هوائی شهر عفرين را محاصره کردند. کشتار غير نظاميان هرلحظه افزايش يافت. اردوغان گفت که قصد دارد پناهنده های عرب سوريه در ترکيه را بجای مردم کرد در عفرين مسکون کند، و مردم کرد عفرين را با زور از شهر اخراج کند، شبح پاک سازی قومی در عفرين در افق ظاهر شد. سازمان های حقوق بشر از وقوع عنقريب فاجعه در عفرين هوشدار دادند و خواهان اقدامات بين المللی شدند.
هيچکدام از اين دلواپسی ها ارتش ترکيه و متحدين جهادی اش را متوقف نکرد. در ١٨مارچ اين ها مرکز عفرين را اشغال نمودند، و پرچم ترکيه را در کنار پرچم نيروهای سوريه آزاد بالابردند و مجسمه کاوه آهنگر، قهرمان اسطوره ای کردها و ايرانيان را پائين کشيدند، کسی که قيامی عليه ضحاک مار بدوش سفاک را رهبری کرده بود. گرچه اين حرکات نمادين بودند، ولی نيات درونی تهاجم ترکيه به عفرين را برملا کرد- سياست توسعه طلبی و دشمنی ضد کردها را.
بعد از مقاومت وای پی جی و وای پی ژ به مدت ۵٨ روز، نيروهای وای پی جی و وای پی ژ تصميم به عقب نشينی کردند، تا از کشته شدن مردم غير نظامی بيشتری جلوگيری کنند. نيروهای وای پی ژ و وای پی جی اعلام کردند که مبارزه وارد فاز نوينی شده است، و آنها به تاکتيک جنگ و گريز ضربه بزن و ناپديد شو، بجای نبرد کلاسيک جبهه ای مستقيم با نيروهای دشمن ادامه خواهند داد.
اولين نشانه های تاکتيک جديد روز دوشنبه پديدار شد: درحاليکه متحدين جهادی ارتش ترکيه خانه های مردم و مغازه های عفرين را غارت می کردند بمبی منفجر شد و تعداد زيادی از جهادی ها کشته شدند. صالح مسلم رهبر سابق مشترک حزب اتحاد دموکراتيک،PYD، و اکنون نماينده کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه در خارج کشور نيز اتخاذ تاکتيک جديد را تائيد نمود، صالح مسلم درفضای مجازی تويت کرد که عقب نشينی در يک نبرد هرگز به معنای اين نيست که ما جنگ را باختيم.
بازيگران ديگر عرصه
ترکيه نمی توانست بدون توافق مستقيم يا غيرمستقيم بازيگران خارجی به عفرين تجاوز کند. دراين ميان نقش روسيه و آمريکا بويژه برجسته بود. روسها آشکارا از حمله ترکيه به عفرين دفاع کردند، آنها آمريکا را بخاطر پيوندشان با کردها سرزش کردند، و از اينرو ترکيه را ˮتحريک“ نمودند.روسيه نيز مانند آمريکا آسمان شمال سوريه را کنترل می کرد، و بدون توافق روسيه هواپيما های ترکيه نمی توانستند در آسمان عفرين پرواز کنند، و بدون حمايت هوائی حمله ترکيه به عفرين ناممکن بود. منافع روسيه ايجاب می کند که شکاف بين ترکيه و آمريکا را گشادتر کند، وبدين ترتيب امتيازی عليه ناتو کسب کرده باشد.
از سوی ديگر، آمريکا آن چنان که انتظار می رفت از متحدش دفاع نکرد، وتاکيد نمود که پيوندش با کردها به جنگ عليه داعش محدود است. بخشی از اين ملاحظات آمريکا بی شک به عضويت ترکيه در ناتو مربوط می شود. دادن اجازه به ترکيه تا به عفرين حمله کند به نسبت راه آسانی برای آمريکا بود که تنش های اخير در روابطش با ترکيه عضو ناتو را ترميم کرده باشد.
عليرغم وجود هر انگيزه ای، يک موضوع در باره روسيه و آمريکا روشن است: نه آمريکا و نه روسيه هيچ علاقه ای ندارند که جنبه های دموکراتيک و اجتماعی انقلاب روژاوا تعميق يابد. آمريکا موضع اش نسبت به کردها را پيشتراعتراف کرده بود، در مصاحبه ای سخنگوی وزارت خارجه آمريکا در سال ٢٠١۴، وقتی که کوبانی مورد حمله همه جانبه داعش قرارگرفته بود، او گفت دخالت آمريکا در اين جنگ الويت ما نيست.
آنچه روسيه و آمريکا از روژاوا می خواهند اين است که منافع آنها را تامين کند، هيچکدام، نه روسيه و نه آمريکا هيچ تعهد استراتژيک يا ايدئولوژيک با اصول انقلاب برابری طلب روژاوا نداردند. بنابراين تائيد و توافق مستقيم و يا غيرمستقيم هر دو قدرت از حمله نظامی ترکيه به عفرين را نمی توان خيانت شمرد، بلکه اين نگرش آنها را به عنوان سياست های عريان امپرياليستی ديد. هردو قدرت ترجيح می دهند کردها زير نفوذ آنها باشند، آمال دموکراتيک و برابری بگور.
ترکيه نماد يک قدرت استعمارگر
تسخير اراضی زيادی از عفرين منجمله مرکز شهر نفوذ ترکيه در سوريه را گسترش داد. وتازه اردوغان از آنچه تسخير کرده است راضی نيست: او بارها تاکيدکرده است که عمليات نظامی به تمام شمال سوريه، يعنی به کانتون های کوبانی وجزيره کشيده خواهد شد. حتی ممکن است ترکيه يک جبهه نظامی در کردستان عراق باز کند، تا جنگ عليه کردها(پ ک ک، مترجم) را گسترش دهد: گرچه، در شرائط حاضر يک چنين بلندپروازی به نظرنمی رسد چندان واقعی باشد.
نيروئی که ترکيه را در عمليات شاخه زيتون حمايت می کند «نيروهای سوريه آزاد» نام دارد که از نيروهای القاعده، جهادی های سلفی، اسلامگرايان معتدل و ديگران را شامل می شود، نيروهائی غير دموکراتيک و واپس گرا که در شروع انقلاب سوريه تشکيل شده بودند. اردوغان به وجود نيروهای سوريه آزاد در عفرين و پناهنده های سوريه در ترکيه برای اثبات اينکه عمليات عفرين توسط مردم سوريه و برای سوريه انجام شده است، اشاره می کند، نه اينکه ˮترکيه چمشداشتی به خاک سوريه داشته باشد“.
ولی چنين لفاظی بسختی می تواند حمله وحشيانه به عفرين و نيات واقعی اردوغان را پنهان کند. انتشار تصاوير و ويدئوهای فراوانی در فضای مجازی خشونت تهاجم به عفرين را ثابت می کنند. اغلب اين تصاوير و ويدئوها توسط جهادی های اردوغان گرفته شده و بين خودشان پست کرده اند. کشتار بی پروای غير نظاميان دستور روز بوده است.
ترکيه هم اکنون کم و بيش در شمال سوريه به عنوان يک قدرت استعماری ظاهر شده اشت: آنکارا برای مناطق تحت اشغالش مقامات استانداری و فرمانداری منصوب کرده است، نيروهای پليس و ژاندارم تحت کنترل دولت ترکيه، از سازه های قدرت دولتی پاسداری می کنند، و ا کنون ترکيه در مناطق اشغال شده تحت حمايتش مدارس، دانشگاه و موسسات توليدی تاسيس می کند. آنچه ترکيه می خواهد در عفرين انجام دهد، طرحی کمتر از اهداف استعماری نخواهد بود، مشروط بر اينکه عمليات نظامی اش در عفرين توفيق يابد. در حقيقت، «دولت باغچلی» رهبر حزب جنبش ناسيوناليست راست افراطی ،MHP، توافق ناتمام بين اسد و نيروهای وای پی جی/وای پی ژ را بهانه گرفته و اعلام کرد که آنها ˮحق دارند سرزمينی را که صد سال پيش از دست دادند، تا زمانی که صلح و آرامش اعاده نشده است، نگاه دارند“! سپس، سخنگوی کاخ رياست جمهوری با کلماتی مشابه دولت باغچلی گفت:ˮما نه قصد ونه فکراين را داريم که [عفرين ] را به رژم [اسد] پس بدهيم.“
چنين موضع عجيبی کوته بينی اردوغان را نشان می دهد. چگونه سياست استعمارگری علنی می تواند حمايت مردم مناطق اشغال شده را، غير از يک گروه معدود که از اين استعمارگری آشکار سود می برند، بخود جلب کند. دولت ترکيه چگونه فکر می کند که می تواند بعد از استعمارکردن اراضی و زمين های اعراب و کردها از راه اشغال نظامی وحشيانه آشکار حمايت آن ها را به خود جلب کند.
اين سياست های استعمارگری ترکيه عواقب اندرتوان گسترده ای دارد. کردها می توانند با گشودن جبهه های نبرد در داخل و يا بيرون ترکيه ميدان های جنگ را وسيع تر نمايند. «دوران کالکان» يکی از اعضای کميته اجرائی حزب کارگران کردستان،پ ک ک، اظهارکردند که نبردهای جنگ و گريز درعفرين با عمليات تازه و بزرگتر پ ک ک همراه خواهد شد.
از سوی ديگر، اکنون که ارتش سوريه برای اعاده کنترلش برسراسر کشور به شمال سوريه حرکت می کند، وجود گروه های جهادی در «ادليب» قطعا اوضاع را پيچيده خواهد کرد. با خروج نيروهای کرد، ارتش سوريه و ترکيه و جهادی های هم پيمانش با هم جنگ خواهند کرد. و بالاخره، جهادی ها به جزء ترکيه به کجا خواهند رفت.
يک رويداد نهائی که می تواند درسير وقايع در عفرين تاثير گذارباشد اين است که دانالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا «رکس تيلرسون» وزير خارجه را برکنارکرد و بجای وی «مايک پومپوئو» رئيس سابق سازمان سيا را منصوب نمود. رکس تلرسون درکابينه دانلد ترامپ موضع به نسبت معتدلی داشت؛ برعکس، پومپوئو بسيار جنگ طلب است با رگه های قوی ضد اسلامی.
چشم انداز بی ثباتی
دليل مضافی برای يورش ترکيه به عفرين وجود دارد. در جواب به علائم هشداردهنده اقتصادی و اجتماعی، اردوغان نياز دارد که حمايت مردم را پيش از انتخابات رياست جمهوری درسال آينده کسب کند.
دولت اردوغان تمهيداتی اتخاذ کرده تا با نتايج غير متر قبه انتخابات روبرونشود. مطابق قانون انتخابات، اوراق انتخاباتی بدون مهر رسمی کميته عالی انتخابات تاکنون باطل شمرده می شدند. تحت قانون انتخابات جديد رای گيری، اوراق انتخاباتی فاقد مهر شورای عالی انتخابات بدون هيچ پرسشی معتبر محسوب خواهند شد. هم چنين به کميته انتخابات عالی اين حق داده شده است که نواحی انتخاباتی را با هم ادغام کرده و صندوق های رای را به نواحی ديگر انتقال دهند.
در جبهه مشترک، رابطه بين حزب توسعه و رفاه اردوغان و حزب جنبش ناسيوناليست فاشيست به يک ساختار واحد انتخاباتی بنام «اتحاد خلق» تنظيم شده است. پيشتر چنين تاکتيکی ممنوع بوده است. اين توافق حزب جنبش ناسيوناليست فاشيست را از باقی ماندن زير سقف حد نصاب ١٠ درصد آرای انتخاباتی برای کسب نماينده در پارلمان نجات میدهد- بعد ازاستعفای بسياری از اعضای حزب جنبش ناسيوناليست افراطی، به نشانه اعتراض به ائتلاف حزب با حزب اردوغان و تشکيل حزب مخالف، سقوط آرای حزب جنبش ناسيوناليست افراطی به زير سقف ١٠ درصد قطعی شده است. عموما، اتحاد خلقی دو حزب در تلاش بوده است که تمام اردوگاه جناح راست را تحت رهبری حزب توسعه و عدالت متحد کند.
بموازات اعمال نفوذ در سيستم انتخاباتی، در پس حمله به عفرين، يک مبارزه بی سابقه فريبکاری و بسيج ايدئولوژيکی راه افتاده است. عملا هر سئوالی در خصوص حمله نظامی به عفرين چه رسد به اينکه با آن مخالفت نمود غير قانونی اعلام شدند. صدها نفر به اين سبب که درفضای مجازی از حمله به عفرين انتقادکردند دستگير و بازداشت شدند، و مقامات دولتی از جمله اردوغان به دفعات به مخالفين سياسی برچسب تروريستی يا پشتيبانان تروريستی زده اند. مطبوعات طرفدار دولت اظهار خوشحالی کردند که ˮچگونه فضای سياسی از تروريست ها پاک گرديدند“ و عمليات موفقيت آميزعفرين را با آب و تاب تبليغ و ترويج می کنند. هنرمندان و اشخاص با نام اجتماعی که آشکارا از حمله دولت به عفرين پشتيبانی نکردند ا نگ خورده و در برنامه های تلويزيونی مورد حمله قرار گرفته اند. تيم های فوتبال و شاگردان مدارس عکس هايشان را با يونيفرم های نظامی در تلگرام در حمايت از دولت برای همديگر می فرستند. افرادی که در جلسات حزب توسعه ورفاه شرکت می کنند شعارهائی با مضمونˮ ما را هم به جبهه عفرين بفرستيد “ فرياد می زنند.
با تمام اين تهميدات نفوذ مسلط حزب توسعه و رفاه بر جامعه تامين نشده است. درحاليکه حمله به عفرين از طرف تمام احزاب به غيراز حزب دموکراتيک خلق ها پشتيبانی شد، ولی تمام جناح های راست به اتحاد خلقی اردوغان و «دولت باغچلی» رهبر حزب جنبش ناسيوناليست راست افراطی نه پيوستند. حزب سعادت- يک حزب دست راستی که پيشتر از حزب توسعه و رفاه انشعاب کرده است و حزب «آکشنر ای پارتسی» از پيوستن به ائتلاف اتحاد خلقی پرهيز کردند. ودرحالی که سنجش نظرات نشان می دهند که بين ٨٠ تا ٧٠ درصد مردم از حمله به عفرين پشتيبانی کردند، با اين وصف، سنجش افکار عمومی نارضايتی مردم در باره مسائل مهم اجتماعی را بيان می کنند. برابر با يک سنجش، تنها ٣٩ درصد مردم موضع ترکيه نسبت به سوريه را می پذيرند و ٦٦ در صد مردم فکر می کنند که حالت فوق العاده ای که اردوغان بر کشور تحميل کرده است به اقتصاد ترکيه صدمه می زند، تنها ٢٠ درصد مردم به سيستم قضائی و ١٧ درصد به رسانه های جمعی اعتماد دارند.
مديرکل موسسه سنجش نظرات «کی او ان دی» تا حدی متمايل به چپ ادعا می کند درحالی که حدود ٦٠ در صد از انتخاب کننده های ترکيه قويا در راستای خطوط سياست های حزب، يعنی طرفداران و مخالفان حزب توسعه و رفاه هستند، 40 در صد باقی مانده از مردم نسبت به حمايت از حزب بی تفاوت باقی مانده اند و بيشتر ترجيح می دهند مراقب وضعيت معاش زندگی روزانه شان باشند. اين بخش از مردم براين باوروند که هيچکدام از احزاب قادرنيستند مشکلات کشور را رفع و رجوع کنند.
يک موسسه سنجش آراء ديگر بنام «ام ا کی» گزارش می دهد که افراد کار آفرين و روشنفکران طرفدار حزب توسعه و رفاه، حتی اگر آنها خاموش باقی بمانند، علائمی از نارضايتی را نشان می دهند. اين گروها ها بويژه از اينکه قرار است ائتلافی از حزب توسعه و رفاه با حزب جنبش ناسيوناليستی تشکيل شود نا راضی هستند. عليرغم اين حقيقت، که سيستم رياستی با اين هدف اتخاذ گرديد که يک چنين ائتلاف هائی را کنار گذاشت. اينان همچنين به «رژيم سياسی يک فردی» مشکوکند.
عليرغم تمام تلاش های اردوغان برای بنيان کردن يک نقش قدرتمند تمام عيار، هنوز عدم رضايت در نصف مردم جامعه وجود دارد. حمله نظامی به عفرين بالقوه موقعيت اردوغان را افزايش داده است. يا به سادگی می تواند بی ثباتی را تشديد کند.
بعد چه می شود
چند روز پيش از شروغ عمليات شاخه زيتون، آيهان بيلگن نماينده پارلمان چنين پيش بينی کرد: اگرحمله ای عليه عفرين انجام شود...اگر عمليات به نتيجه برسد موجب جنگ داخلی خواهد شد، يا اگر شکست بخورد کودتا اتفاق خواهد افتاد.
ولی، هنوز هيچکدام از اين پيش بينی ها رخ نداده اند، ولی خطرات کاهش نکرده اند. ترکيه دوراول را برده است، روحيه و موقعيت نظامی-سياسی کردها را تضعيف کرده است. ولی، خيلی مانده که داستان به آخر برسد.
نيروهای کرد خود را بيشترآماده کرده و مصمم تر هستند تا از کانتون های باقیمانده کوبانی و جزيره دفاع کنند. حمله به کانتون های ديگر می تواند بی ثباتی بيشتری را کليد زند، بويژه، اگر ترکيه حملاتش به سوی شرق سوريه را ادامه دهد. در چنين شرائطی، احساسات منطقه ای و جهانی شعله ور خواهد شد. و ترکيه مجبور خواهد شد به خاطر سياست استعماری هزينه هائی را برای ميان مدت يا دراز مدت متحمل گردد.
اردوغان شايد بعد از پيروزی هفته گذشته خيلی خوشحال باشد. ولی، ادامه حملات اش به شمال سوريه بالقوه زمينه زيادی برای بروز انفجار های شديد دارد.
مترجم: مراد عظيمی - ٢٠١٨/٣١/٣
مولفين رساله
گونی ايشی کارا دانشجوی دکترای اقتصاد در نيو سکول مشغول تحقيقات اجتماعی است.
آلپ کایسریلی اوغلو فارغ التحصيل ارشد کارشناسی در فلسفه و تاريخ و اکنون در استانبول کار و زندگی می کند.