افق روشن
www.ofros.com

"عقب نشینی سرمایه در گرو اتحاد آگاهانه ی ماست"

با نگاهی به تجمع اعتراضی کارگران نیروگاه دماوند

یک کارگر صنعت برق                                                                                          دوشنبه ۹ دیماه ۱۳۹٢

طبق اخبار شنیده شده از کارگران نیروگاه دماوند، از آنجا که بعد از تجمع اعتراضی ١٨ آبان، کارفرمای این نیروگاه بزرگ تولید برق به خواسته های کارگران وقعی ننهاد، حدود ١٠٠ نفر از کارگران در تاریخ ٧ دی ماه در مقابل نیروگاه دماوند، برای پرداخت مطالبات حقوقی خود، چون بن کارگری، حق کنترل فرکانس و پاداش تولید کارگران که از سال ۹۰ معوق مانده است، دست به تجمع اعتراضی می زنند. این واحد تولیدی که بزرگترین نیروگاه تولید برق خاورمیانه است ۵١٠ نفر کارگر دارد اما در اعتراض ١٨ آبان ماه تنها ١۵٠ نفر از کارگران در تجمع اعتراضی شرکت کرده اند. در ٧ دیماه نیز حدود ١٠٠ نفر دست به اعتراض زده اند. بخش عمده ای از کارگران در این تجمع نیز شرکت نکرده اند. بدیهی است که کارفرما از این تفرق کارگران کاملا استفاده می کند.
به واقع ما کارگران تنها سرمایه مان نیروی کارمان است که آن را هم در شرایطی که حاکمیت سرمایه به وجود آورده است به بهایی بسیار نازل تر از آن که برای بازتولید نیروی کارمان لازم است خریداری می کند و از قبل نیروی کارمان چندین برابر هزینه ی معاش ما و خانواده مان برای اینکه بتوانیم نیروی کاری را که مصرف کرده ایم تولید کنیم، سود انباشت می کند. با اتکا به همین سرمایه ها و از ارزش اضافه ی تولید شده توسط ما کارگران هزار ارگان پلیس و بسیج و نهاد هایی را که ابزار سرکوب ما کارگران هستند به پشتیبانی دولت سرمایه ایجاد و تغذیه می کنند تا نیروی کار ما را در فضای اختناق و سرکوب به ارزان ترین قیمت برای تولید ارزش اضافه های نجومی به بند بکشند. در شرایطی که از قبل ارزش های تولید شده توسط ما کارگران میلیارد ها دلار مثل آب خوردن دزدی و اختلاس و بذل و بخشش می شود و هیچ کس هم به روی خودش نمی آورد، ما کارگران تولید کنندگان تمامی این ارزش ها در بیش از صد ها شرکت تولیدی و خدماتی ماه ها حقوق هایمان به تعویق افتاده است. کرایه خانه ها آنقدر عقب افتاده که آن اندک پول پیش خانه ها هم رو به اتمام می گذارد و کسی پاسخگوی حقوق های معوقه ی ما نیست. و تازه اگر بتوانیم، با هزار درد سر دست به کار گرفتن وام های کوچکی از بانک ها می شویم که پرداخت بهره هایشان استثمار دوباره و چندباره مان است. در حالی که همان کارفرمایان و سرمایه داران وام های کلانی را به جیب زده اند که انتظار بازگشتی از جانب بانک ها ندارد.
در عین حال سرمایه داران با اتکا به نیروهای سرکوب دولت چنان جو اختناقی ایجاد کرده اند که ما را از تنها قدرتی که داریم و آن در تعداد بی شمارمان و اتحاد و آگاهی طبقاتیمان از منافع مشترکمان است محروم کرده و به بند بکشند. خیل عظیم جامعۀ کارگری ایران که بیش از ٧۵% جمعیت را تشکیل می دهند، در این فضای سرکوب و اختناق توسط اقلیت کوچکی مدام حلقه ی استثمار بر گردنش تنگ تر می شود و با فقر و بی حقوقی و گرسنگی دست و پنجه نرم می کند اما متحد و منسجم به میدان مبارزه علیه این وضعیت پا نمی گذارد.
در شرایطی که دلایل بی شماری وجود دارد تا این طبقه ی عظیم که تمام شریان های تولیدی و خدماتی اجتماع را در در دستان پر توانش دارد از قدرت خود استفاده کرده و به میدان آید، دلایلی که مثل روز جلوی چشممان رژه می روند و در بسیاری از کشور های دنیا طبقه ی کارگر را حول خود متشکل می کنند تا علیه ساختاری که تمام ارکان زندگیش را به بند کشیده مبارزه کند؛ از اعتصاب سراسری و تجمع خیابانی طبقه ی کارگر برزیل گرفته و دولت را به شکل مهیبی به چالش می کشد، در برابر افزایش کرایه ی اتوبوس ها و هزینه های سرسام آوری که برای ساخت ورزشگاه ها ی مجلل برای جام جهانی صرف می شود اما دیناری از آن هم صرف ایجاد حداقل شرایط رفاهی مراکز آموزشی و درمانی رایگان برای میلیون ها نفوس طبقه ی کارگر نمی شود، تا اعتصاب سراسری طبقه ی کارگر شیلی برای کسب حق آموزش رایگان که هر روز از گوشه و کنارش زده می شود، تا اعتراض سراسری مردم در یکی از شهرهای یونان در اعتراض به بالا رفتن عواض شهرداری که منجر به تصاحب شهر توسط طبقه ی کارگر می شود و بی شمار نمونه ی دیگر نظیر این ها همه نشان دهنده ی عمق فجایعی است که نظام سرمایه داری به خصوص امروز که بحرانی که گریبانش را گرفته مدام دامنه دار تر و عمیق تر می شود بر طبقه ی کارگر جهانی تحمیل می کند و طبقه ی کارگر اینجا و آنجا مبارزه ی خود را علیه این نظام متحدانه سازمان می دهد و خواهد داد چرا که هستی اجتماعی او چاره ی دیگری پیش رویش نمی گذارد. هرچند که سرمایه داری اینجا هم دست روی دست نمی گذارد و آنجا که سرکوب عریان دیگر جوابگوی میلیون ها نفوس طبقه ی کارگر نباشد، با تبلیغ و ترویج انواع گرایش های رفرمیسم چپ و راست در درون جنبش طبقه ی کارگر صد بار ویران گر تر از سرکوب عریان مبارزات کارگری را به بند کشیده، در نطفه خفه کرده و عقیم می نماید، هیچ چیز برای سرمایه داری به این اندازه خطرناک نیست که طبقه ی کارگر مبارزات خود را که ماهیتا ضد سرمایه داری است در تشکل های سراسری شورایی ضد سرمایه داری سازمان دهد و یکپارچه و متحد در برابر مناسبات استثمار نیروی کار توسط سرمایه بایستد. در این راه سرمایه داری از مستمسک شدن به هیچ نوع سندیکا و احزاب سوسیال دموکرات که نقاب دفاع از کارگران را بر چهره دارند اما در خشت و گل خود به مناسبات کار مزدی وابسته اند و نهایتا آنجا که کارگران با آگاهی ضد سرمایه داری وارد میدان شوند رو در روی آنها خواهند ایستاد، دریغ نمی ورزد. مگر نه این است که بیش از نیمی از رئیس جمهور های دنیا نمایندگان احزاب سوسیال دموکرات هستند و باز هم شرایط معیشت و رفاه طبقه ی کارگر جهانی هر روز سخت تر و حلقه ی بردگی و استثمارش هر روز تنگ تر می شود.
اما طبقه ی کارگر ایران چنان در نا امیدی و برودت دلمردگی و سرکوب قوطه ور است که در برابر افزایش هر روزه ی قیمت ها از حمل و نقل عمومی گرفته تا هزینه های درمانی و اقلام مصرفی و حامل های انرژی، در برابر دزدیده شدن علنی و عینی ١٢٠ میلیارد دلار از حاصل کارش، در برابر نداشتن بیمه ی درمانی و بیکاری، در برابر تمام این ها نیم صدایی هم از ما شنیده نمی شود، و آنجا هم که می خواهیم برای گرفتن حقوق معوقه مان مبارزه کنیم آنقدر پراکنده و متفرق عمل می کنیم که با نیرو های سرکوب به شدیدترین شکلی مواجه می شویم.
این شرایطی است که نظام سرمایه داری به ما تحمیل کرده است و در حالیکه ما تولید کنندگان تمامی ارزش های اجتماعی شایسته ی یک زندگی مرفه انسانی و آزادی درتمام زمینه های زندگی خصوصی و سیاسیمان هستیم ما را وادار به دست و پنجه نرم کردن با گرسنگی نموده است. هر روزمان از روز پیش سیاهتر و دردناک تر است و حداقل شرایط معیشتمان هر روز دایره اش تنگ تر و محدود تر می شود. این در حالیست که ما همچنان هر روز به کار تولید ارزش هایی مشغولیم که به راحتی می توانند شرایط یک زندگی مرفه انسانی را برای ما فراهم نمایند اما در مناسبات کار مزدی تنها به کوه انباشت سرمایه هایی اضافه می شوند که شدید تر و هارتر خود ما را به بند می کشند، چنان است که گویی تمام ما کارگران در این نظام تولیدی زندانیانی هستیم که حلقه های زنجیر های خود را می بافیم.
این نیروی عظیم برای گرفتن مطالبات خود متفرق و گسسته از هم عمل می کند و حاکمیت سرمایه هم که با صرف سرمایه های کلان از حاصل کار ما تخم این تفرقه، عدم تشکل و ناآگاهی را در میان ما کاشته است چه خوب آنچه را که کاشته می درود و از آن نهایت استفاده را در تحمیل شرایطی هرچه برده وارتر بر زندگی میلیون ها نفوس طبقه ی کارگر می برد.
تا بر انباشت سود های کلان خود بیشتر و بیشتر بیفزاید. شاهد عینی این مدعا هم در همین نیروگاه دماوند است که تنها ١٠٠ نفر از کارگران این کارخانه در تجمع اعتراضی شرکت می کنند. ما نه تنها که زنجیر های خود را می بافیم که زندانبانان خود نیز می شویم وقتی که برای منافع مشترکمان متحدانه دست به مبارزه نمی زنیم.
از طرف دیگر از آنجا که روش سرکوب عریان به تنهایی برای وادار کردن کارگران به حمل هر میزان از استثمار و گرسنگی کافی نیست، بخشی از سرمایه داران با اتکا به تشکل های دست ساز دولتی (چون خانه ی کارگر و شوراهای اسلامی) برای دستیابی به قدرت بیشتری در حاکمیت و سهم بری بیشتر از ارزش اضافه ی حاصل از نیروی کار ما، ما را پیاده نظام رسیدن به قدرت و سرمایه می کنند. همین تشکل هایی که تا دیروز با مبارزات ما علیه سرمایه داران مقابله می کردند امروز روش هایشان ناکارآمد شده و با همان هدف به بند کشیدن و سد کردن راه مبارزات کارگران برای گرفتن مطالباتشان،این بار هم با ماسک طرفداری از کارگران به میدان آمده اند و از ناآگاهی ما برای رسیدن به مقاصدشان استفاده می کنند. کیست که نداند دست اینها تا آرنج در کاسه ی سرمایه داری است با سرمایه ی حاصل از استثمار کارگران به وجود آمده اند از توبره و آخور می خورند و نهایتا از آنجا که از ارکان نظام سرمایه داری اند در مقابل کارگران می ایستند.
با اتکا کردن به سرمایه داران و تشکل های ضد کارگری (شوراهای اسلامی کار، خانه ی کارگر و ...) راه به جایی نمی بریم، همچنان که با دخیل بستن به دولت و وزارت کار و مجلس و هیچیک از نهاد های سرمایه داری که ماهیتا وظیفه ی فراهم نمودن شرایط مساعد برای استثمار هرچه بیشتر نیروی کار ما را بر عهده دارند تنها خود را گمراه و مسیر مبارزه مان را سخت تر می کنیم. همچنانکه خود کارگران نیروگاه دماوند نیز اظهار داشته اند:" کارگران نیروگاه دماوند برای رفع مشکلات صنفی خود به اکثر ارگان‌ها همانند مجلس، وزارت نیرو، وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی.. نامه نگاری کرده‌اند و افزوده اند: با وجود آنکه هر کاری از دستمان بر می‌آمد در چارچوب قانون انجام دادیم اما متاسفانه هنوز مشکلات ما رفع نشده است" اما باز هم کارگران نیروگاه دماوند در مطالباتشان از کارفرما " اعتراض‌شان را نسبت به اینکه کارفرما اجازه تشکیل نهاد کارگری همانند شورای اسلامی کار یا انجمن صنفی را در این نیروگاه نمی‌دهد اعلام کردند" ما کارگران باید آگاه باشیم که از هیچیک از نهاد های وابسته به سرمایه داری آبی برای ما گرم نخواهد شد چرا که تمام این نهاد ها با گوشت و خونشان بنده ی مناسباتی هستند که بر پایه ی تولید سود هرچه بیشتر و انباشت هرچه بیشتر سرمایه بر مبنای استثمار هرچه بیشتر نیروی کار است. ما نباید برای ایجاد تشکل های خود منتظر اجازه از کارفرما باشیم، ما باید آگاه باشیم که این یا آن کارفرمای دولتی یا خصوصی نیست که زندگی ما را به انقیاد کشیده، اختیارمان را بر محصول و پروسه ی کارمان از ما سلب کرده و شرایط معیشتمان را هر روز از روز پیش سیاه تر می کند، بلکه این سراسر مناسبات کار مزدی است که این شرایط را بر ما تحمیل کرده است.
هم اکنون کارگران نیروگاه دماوند، متشکل و یکصدا می توانند همچون کارگران قطعات توربین شهریار متحدانه از طریق اعتصاب و اعتراضات به مطالبات خود برسند و پایه های اتحاد خود را محکم تر و هجوم های آتی و اجتناب ناپذیر سرمایه به معیشت و زندگیشان را محدود تر نمایند و در برابر آن ها سازمان یافته و آماده باشند.
همانطور که گفته شد ما کارگران نیروی عظیمی هستیم، که می توانیم با اتکا به نیروی خود و نه دخیل بستن به امام زاده های دروغین سرمایه داران، با ایجاد تشکل شورایی آگاه ضد سرمایه داری با سرمایه داران مقابله کنیم. این کار از ما بر می آید.

یک کارگر صنعت برق