خبر، خیلی ساده به نظر میرسد. جمعی از فعالین کارگری برای کارگران هفت تپه مقداری پول جمع کردهاند.* نه تعداد این کارگران خیلی زیاد است، نه مبلغی که جمع شده است. تعداد این کارگران ٨٠ نفر است، و پولی که جمع شده کمی بیش از یک میلیون تومان. تعداد کارگران هفت تپه حدود چهار، پنج هزار نفر است و پولی که بخواهد برای آنان حتی مرهمی باشد از صد میلیون تومان هم تجاوز میکند. شاید با همین حساب و کتاب کردن هاست، که ما با خواندن این خبر، پوزخندی میزنیم، سری تکان میدهیم، و به کاری که پیش از این مشغول انجام آن بودیم ادامه میدهیم. آری! بیشتر ما چنین واکنشی نشان میدهیم. ما که دغدغهی جنبش کارگری را داریم، ما که شب و روز نگران وضعیتِ هم طبقهای هایمان هستیم، نگرانِ بیتفاوتیشان به مسایل اجتماعی، نگران غیبتشان در تحولات روز، ما که در گفته های نظریه پردازان طبقه کارگر آن قدر دقیق شدهایم که خیلی از حرفهای آنها را از بر داریم. ما که در پستوی کتابخانهها گیر کردهایم و هنوز ماندهایم که آیا بعد از انقلاب ١٩١٧ واقعا حق با تروتسکی بود یا زینوویف؟ آخر میدانید ما میدانیم که این کارها کجا توان جنبش کارگری ایران کجا؟ ما خیلی خوب میدانیم که اگر کارگران ایران خودرو اراده کنند، یک شبه میتوانند بیش از صد میلیون تومان پول جمع کنند. ما خوب میدانیم که این پول جمع کردنها جنبش نیست. به همین خاطر، چشم به راه مانده ایم جنبش از راه برسد و همراه آن، منجی موعود بیاید و ما را از این فقر و فلاکت نجات دهد.
به همین خاطر، ما این موضوع را که این کارگران این کار را کردهاند مهم نمیدانیم. برای ما مهم نیست که آنان با اسم علنی کمک کنند. برای ما مهم نیست که نجیبهی خانهدار در کنار محمودِ خباز قرار گرفته است. برای ما مهم نیست که پنج هزار تومان برای خیلی از این خانوادهها یعنی تبدیل شامِ نان و سیب زمینی به نان. برای ما اهمیتی ندارد که چه شده است. همیشه برای ما همین طور بوده. همیشه ما میبینیم خیلی کارهاست که نشده است. ما خیلی خوب بلدیم نقد کنیم. میگویید نه؟ یک مقاله بنویسید تا ما به هر جان کندنی شده جایی را پیدا کنیم و به شما نشان دهیم که اشتباه میکنید. ما همیشه فکر میکنیم که درست فکر میکنیم و دقیقا به همین دلیل همیشه از پاسخ به این پرسش در میمانیم که راستی چرا اوضاع این قدر نابسامان است؟
نویسنده خوب میداند که کمک مالی این دوستان، تنها نمونهی چنین حرکتی نیست، در عین حال قصد ندارد آن را بی جهت بزرگ جلوه دهد. اما قویا معتقد است که این کنش، درسی بزرگ برای همه ما دارد. برای آن دسته از ما که در آسمان در جست و جوی پراکسیس میگردیم این درس را دارد که یک بار هم شده زمین فعالیت روزمره ی خود کارگران را با چشم باز ببینیم. ببینیم چطور از هم پشتیبانی میکنند. برای آن دسته از ما هم که غرق در بی تفاوتی هستیم این پیام را دارد تا با الگو قرار دادن چنین حرکتی خود را در مقابل آینده ی محتومی مثل امروز کارگران هفت تپه بیمه کنیم. این بار نه بیمه نظام سرمایه، که آن هم تا وقتی که این نظام هست، حق همه ماست، اما بیمه هم صدایی خود کارگران.
آرش زمانی
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
* جزییات این خبر را میتوانید اینجا بخوانید:
http://komitteyehamahangi.blogfa.com/post-304.aspx