طبعا باید انتشار اعلامیهای که تحت عنوان «اطلاعیه کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد "بلوک متحد سوسیالیستی"» (منبعد اطلاعیه) منتشر شده است، را مثبت تلقی کرد! نه بواسطهی الگوی سنتی کار، نه بواسطهی مفاد برنامهی موقت و نه به خاطر این یا آن نکتهی مثبت در آن بلکه باید آن را فقط به خاطر یک کلمه در عنوان آن یعنی «متحد» مثبت تلقی کرد!
در کلمهی جادوئی مذکور خواست وحدت نیروهائی به بیان میآید که بدون وحدتشان انقلاب آتی حداقل با عزیمت از تناسب قوای فعلی میتوان گفت محکوم به شکست است!
در واقع آنچه در این چند جملهی اخیر ذکر شد به احتمال قریب به یقین مورد اجماع همهی سوسیالیستها است! مشکل اما این است که چنین اطلاعیهای ارزش عملی ندارد علیرغم اینکه احتمالا در مورد خواست اصلی که آن را میتوان خواست «وحدت» تلقی کرد، اجماع وجود دارد!
چرا؟ این اطلاعیه باز بدون توجه به موانع وحدت نوشته شده است! در گفتاری در کلابهاوس (اتاق روایژ) با عنوان «مارکسیسم چند صدائی، قدرت و وحدت» نه به تمام موانع، بلکه به چند مانع اشاره کردهام! (لینک زیر)
همانطور که آنجا اشاره شد متاسفانه باید باز اطلاعیه مورد بحث را در کنار برنامههای رادیکال جادوئی مکرر نوشته شده در طول چند دههی اخیر گذاشت! در اطلاعیه یک ویژگی میتوان دید: سطح نازل آگاهی و تخیل مبتکرین. «آموزگارانی» که این اطلاعیه را نوشتهاند خودشان نیاز به آموزش دارند!
اطلاعیه نشانی از زمان و مکان ندارد! بیائیم آن را به یکی از زبانهای رایج (بگوئیم عربی یا انگلیسی) ترجمه کنیم و به عنوان کلمهی عراق یا آمریکا را بیافزائیم! و بنویسیم «اطلاعیه ... در عراق (یا در آمریکا)»! جز دو کلمهی سلطنت و اسلام در بند دوم، کدام کلمه یا مفهوم، کدام خواست را باید تغییر داد؟ یا با این تغییر نام چه چیز باید به اطلاعیه افزود یا کم کرد؟ هیچ! تعجبی ندارد، «نتایج» اصول آموزهای (دکترینی) و آن هم دکترین مارکسیسم عامیانه خلاصه و به عنوان برنامه ارائه شدهاند! کاری که هر کس میتواند بدان صورت بدهد اگر با الفبای مارکسیسم آشنا باشد (در اینجا حتی نوع مارکسیسم نیز مطرح نیست)! در حالیکه نقطهی عزیمت هر نقد رادیکال اجتماعی و خواستهای ناشی از آن، حداقل در دریافت مارکسی، نه اصول بلکه واقعیت است، در این برنامه به هیچ رو ساخت اجتماعی ایران و آرایش قوا در «تموج دورهای» politische Konjunktur فعلی و احتمالا آتی در سطح ملی و بینالمللی بازتاب نیافتهاند و فقط سرمایهداری بودن یا ویژگی دوران تاریخی در جهان مورد توجه واقع شده است! با تساهل میتوان گفت یک سلسله خواست صورتبندی شدهاند که میتوانند در سراسر جهان مطرح بشوند و در طول قرن گذشته بارها در سطح جهان و در چند دههی اخیر در اپوزیسیون برای ایران نوشته شدهاند، اگر چه میتوان با قطعیت گفت ربط مستقیمی به ایران ندارند!
کمونیست یا سوسیالیستی کیست که به جمع پذیرفته میشود؟ جواب اطلاعیه: «تنها شرط توافق بر سر مبانی نظری مشترک و مبارزه عملی» است. «مبانی مشترک نظری» یعنی وحدت نظری (که شرط مارکسیسم تکصدائی روسی است) بدل به شرط ورود به محفل شده است! دقیقا آنچه مانع وحدت در جنبش سوسیالیستی است و فقط مبین یک دریافت و تفسیر اتوریتر از مارکس است شرط ورود به بلوک شده است!
از آنجا که این مبانی ارائه نشدهاند، طبعا باید پرسید چه کسی قرار است این مبانی نظری را تعریف کند؟ و چگونه بر سر آنان توافق صورت میگیرد؟ جوابی صریح موجود نیست! احتمالا بر حسب سنت این نوع مارکسیسم، یکی از نسخ مارکسیسم روسی/ارتدکس، حزبی مبانی موجودند و ما باید طبق صورتبندی رایج آنان را به صورت «خلاق» به کار ببندیم!
باید گفت این برنامه اصولا آنقدر کلی است که از فرط کلی گوئی بی معنی میشود! این امر انسان را وامیدارد که به آن به عنوان نتایج یک گفتمان «محض» قدرت نگاه کند! گفتمان قدرت چه کسی؟ نامی وجود ندارد. چه چیز موجب عدم ذکر نامها شده است؟ اهمیت نامها در این است که انسان از روی نامها کم و بیش و احتمالا درمییابد که خواست قدرت چه کسی (چه کسانی یا کدام جریان) مطرح است! این امر باید مخفی بماند تا تمام فعالیتهای آنان که چیستی و کیستی آنان را روشن می کند، در محاق بماند و به این ترتیب گفتمان قدرت این افراد در گذشته دیده نشود!
از پیش میتوان گفت فصل مشترک مبتکرین نیاز به سیاهی لشکر برای تحقق خواست قدرتشان است! سه حالت دارد: ۱) عناصر مبتکر منفردند ۲) ترکیبی از عناصر حزبی و منفردند هستند ۳) عناصر حزبیاند! احتمال حالت سوم کم است! مگر اینکه بپذیریم این یا آن حزب بواسطهی بحران نفوذ میخواهد چیزی شبیه کنفدراسیون دانشجوئی تولید کند و توان آن را ندارد خواستش را به طور مستقیم پیش ببرد! دومی الگوی رایج تمام تشکلهائی است که پیشوند «هم» دارند و باز همچون در کنفدراسیون دانشجوئی شکاف بین روابط قدرت واقعی و صوری در آنان قابل مشاهده است! در حالت ۱ یعنی مبتکرین منفرد، بلافاصله به این شبهه دامن زده میشود که این قدمی در راه تشکیل یک حزب سنتی دیگر است و یا میخواهند در روند بازیهای سیاسی دست بهتری داشته باشند. انسان به این نتایج میرسد اگر بپرسد چرا این افراد به احزاب و تشکلهای موجود نمیپیوندند؟ یا چرا از این تشکلها خارج شدهاند؟
وحدت ضروری است! وحدت محصول تعامل بین افراد و جریانات است! این روند را باید سازمان داد و موانع آن را باید برداشت و نه از پیش یک برنامه عملا تمام شده در ابتدای روند ارائه کرد که باید محصول و نتیجهی تعامل در روند باشد! راه حل در ایجاد یک شبکهی وحدت است! در این شبکه باید فقط یک خواست مطرح بشود! خواست وحدت! نه مبانی نظری و نه خواستهای برنامهای حزبی (همچون در اطلاعیه)! مسئله اصلی گسست از مارکسیسم اتوریتر روسی و اتفاقا بر خلاف اطلاعیه گسست از خواست توافق در وجه نظری مطرح است! مسئله تولید مکانیسم تولید اجماع یا حل مسئلهی قدرت است که منوط به انکشاف تشکلها و تعامل بین جماعت گرد آمده در آنان و به ترتیب تعامل بین اجزاء ساختی است! چتری که ادعا میشود فراحزبی است، فراحزبی نیست، بلکه حزبی، حداکثر و در بهترین حالت یک حزب سنتی جدید است که عملا و در بنیاد تفاوتی با سایر احزاب ندارد و یا نخواهد داشت! حداقل باید این پرسش را در ذهن داشت آیا این اطلاعیه اعلام حزب کسانی نیست که حتی از اعلام حزب هراس دارند؟ الگوی نخنمای پیشبرد خواست یعنی تشکیل یک بلوک از بالا با اعلام موازینی که حداقل به صورت موقت «باید» پذیرفت، نمونهی تقرب سنتی مبتکرین به مسائل است! باید با این الگوها خداحافظی کرد! تناقضی که در اطلاعیه وجود دارد عبارت از: خواست وحدت بدون برداشتن موانع سیاسی-تئوریک وحدت است!
مهران زنگنه
_________________________________________________
افق روشن: اطلاعیه کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد"بلوک متحد سوسیالیستی"
اینجا کلیک کنید.
لینک گفتار «مارکسیسم چند صدائی، قدرت و وحدت»:
اینجا کلیک کنید.
لینک دو مقالهای که در گفتار به آنان اشاره میشود:
- بررسی آرایش نیروهای سیاسی در روند جاری و بحران روامندی
اینجا کلیک کنید.
- شکاف بین نسلها و انقلاب آتی شکاف بین نسلها و انقلاب آتی
اینجا کلیک کنید.