افق روشن
www.ofros.com

گفتگوی کارگری

(خسرو غلامی، جوانمیر مرادی)

غلامی - مرادی                                                                                                                      سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳

تحلیل و بررسی وضعیت جنبش مطالباتی کارگران همواره مورد بحث و گفتگوی فعالین عرصه اعتراض های جاری این طبقه بوده است. بدون تردید طرح مباحثی مانند چگونگی سازمانیابی کارگران، موضوع افزایش دستمزدها، مقابله علیه اخراج و بیکارسازی و یا اعتراض به تعویق انداختن حقوق ها می تواند در راه محقق شدن این مطالبات، راهگشای کارگران باشد. اما جنبش اعتراضی کارگری در سالی که در روزهای پایانی آن قرار داریم، در چه موقعیتی قرار دارد؟ شرایط کار و زیست کارگران، وضعیت تشکل یابی و طرح خواسته های آنها چگونه است؟ برای تعیین دستمزد و افزایش آن در سال ٩۴ چه باید کرد؟ آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی من با جوانمیر مرادی کارگر و فعال کارگری، در باره این موضوع ها و دیگر مباحث مرتبط با آن است.
در این میان اما ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که نمی توان اعتراض های کارگری و مباحث پیرامون آن را با کلی گوئی، ذهنی گرائی و استفاده از مفاهیم کلیشه ای تئوریک و انتزاعی تفسیر کرد. زیرا که جنبش مطالباتی موجود پیش از هر چیز یک واقعیت عینی در یک بستر تاریخی معین است و باید بر این اساس به آن نگاه کرد. همچنین نگاه موردی به این جنبش و تعمیم دادن یک استنتاج مشخص به کلیت آن، فعالین کارگری را به بیراهه می برد و لازم است با نگاهی جامع به آن پرداخت. ما در این مصاحبه تلاش کرداه ایم که به بخشی از واقعیت های شرایط کار و زیست و مبارزه کارگران در ایران نگاهی داشته باشیم.
در آخر این مقدمه کوتاه، یادآوری این نکته لازم است که پیش شرط رسیدن فعالین کارگری به نگاه مثبت و مشترک به جنبش جاری، داشتن تعامل بیشتر، همراه با منطق، استدلال و ایجاد دیالوگ و بحث های سازنده در بین فعالین و دوری جستن از جدل های خصمانه و توهین آمیز است. هر یک از ما روزانه مشاهده می کنیم که کارگران با زبان، ملیت و باورهای متفاوت در زیر یک سقف کار می کنند و بدون تردید اختلاف نیز پیدا می کنند و مجادله هم دارند؛ اما دردها و دغدغه های مشترکی آنها را به هم پیوند می دهد تا در یک حرکت کارگری در کنار هم قرار بگیرند و یا مجمع عمومی تشکیل دهند و نماینده منتخب خودشان را برای پیگیری مطالبات شان انتخاب کنند. پس اگر ما هم خود را بخشی از طبقه کارگر می دانیم، لازم است از شرایط کار و زیست و مبارزه طبقه کارگر بیاموزیم و علی رغم اختلاف نظر، به دنبال رسیدن به سرفصل های مشترک باشیم. و به قول احمد شاملو با تقسیم کردن این جمع شریف انسانی به " من و تو و او "، آنها را به پراکندگی فراخوان ندهیم.
با این امید که این مصاحبه مورد توجه کارگران و فعالین کارگری قرار بگیرد. ما پیشاپیش دست همه منتقدان این مباحث را می فشاریم.

خسرو غلامی - بهمن ١٣٩٣

kh.gholami@hushmail.com

*************

خسرو غلامی: جنبش اعتراضی کارگران در سال جاری که روزهای آخر آن را سپری می کنیم، رشد فزاینده ای داشته است. از اعتصاب کارگران معدن در شهر بافق تا کاشی گیلانا، واگن پارس اراک، پروفیل ساوه، فولاد زاگرس قروه و دهها اعتراض دیگر در مراکز پروژه ای و پتروشیمی ها، نشان دهنده وجود این واقعیت است. اعتصاب و تجمع در محل کار و یا حضور اعتراضی در مراکز دولتی از شکل های مبارزاتی کارگران است. مهم ترین خواست های کارگران اعتراض به عدم پرداخت حقوق ها، اخراج سازی و تعطیل کردن مراکز تولیدی و پایین بودن دستمزدها و موارد دیگر بوده است. علاوه بر این نباید فراموش کنیم که اگر در سال های گذشته، مقابله با خصوصی سازی به صورت پراکنده در مبارزات جاری طرح می شد، امسال با اعتصاب طولانی کارگران بافق، به یکی از خواست های محوری طبقه کارگر تبدیل شد. در شرایطی که ما روزانه با رشد چشمگیر اعتراض های کارگری مواجه هستیم، در فضای مجازی اما تصورهای غیر شفاف، مبهم و غیر مستند ارائه می شود که موقعیت جنبش کارگری را بسیار ضعیف، تدافعی و یا "در خود" می بیند و پیشروی ای که منجر به تغییرات چشمگیر و قابل توجه ای شود را برای کارگران پیش بینی نمی کند. این در حالی است که امروز دیگر جنبش اعتراضی کارگران یک واقعیت تثبیت شده در سطح جامعه است و نماینده گان و سخنگویان خود را دارد. ما شاهد تفاوت چشمگیر و رشد جنبش جاری از نظر شکل و محتوا نسبت به دهه گذشته هستیم و کمتر روزی است که خبر اعتصاب، تجمع و یا بازداشت و تهدید کارگران در رسانه های مختلف منعکس نشود.
با سپاس از این که در این گفتگو شرکت کردید، اولین سئوال من این است که مشاهدات شما از موقعیت جنبش مطالباتی کارگری جاری چگونه است و چه تصویر و تحلیلی از شرایط کار و زندگی و مبارزه کارگران در سال ٩٣ و دورنمای آن دارید؟

جوانمیر مرادی: ابتدا من هم از شما به خاطر مجالی که فراهم نموده اید، تشکر می کنم و امیدوارم بتوانیم بحث مفیدی ارائه دهیم.
آنچه که امروز ما در جنبش کارگری ایران شاهد اش هستیم ادامه یک روند رو به پیش است که دهه هاست شروع شده و ادامه دارد. واقعیت این است که کارگران ایران روزی بدون اعتراض و مبارزه علیه وضع موجود معیشت شان نبوده اند. گرچه این اعتراضات دوره های افول و عروج را تجربه کرده است، اما همواره رو به جلو بوده و ذره ای نشان از عقب نشینی بر سر خواسته ها و مطالبات را در خود نداشته است. بنابراین طبیعی است که امروز و در سال 93 با این درجه از وسعت اعتراضات و اعتصابات و همچنین شفافیت در مطالبات کارگری مواجه باشیم. این درست است که طبقه کارگر علی رغم گستردگی مبارزاتی اش به پیروزی قطعی نرسیده و مطالبات اش در سطح سراسری هنوز پاسخ نگرفته است. اما مواجه بودن با مشقات معیشتی، چهار - پنج برابر زیر خط فقر بودن سطح دستمزد و وجود حقوق های معوقه طولانی مدت، واقعیت انکار ناپذیر زندگی طبقه کارگر هستند. ولی این عدم موفقیت قطعی، ذره ای از اهمیت مبارزاتی اش نمی کاهد و کاملا برعکس، در شرایط اقتصادی امروز ایران، مبارزات کارگری جایگاه مستحکم و با ثباتی را یافته است. کارگر ایرانی به یمن مبارزات بی وقفه اش، دیگر با ویژگی اعتراضی و اعتصابی شناخته می شود و به نظر من این را نباید دست کم گرفت. اگر طبقه کارگر هنوز نتوانسته نقطه پایانی بر هیچ یک از مشکلات و معضلاتی که کارفرمایان و سرمایه داران بر او تحمیل کرده اند، بگذارد؛ علت را باید در طرف مقابل جستجو کرد. کارگران معترض و اعتصابی به شدت سرکوب و تهدید می شوند و رهبران شان اخراج، بازداشت و یا زندانی می شوند. تا کنون ده ها و صدها فعال کارگری، اخراج و یا زندانی شده اند. اما باز هم می بینیم که کارگران لحظه ای دست از مبارزه و اعتراض بر نداشته و همچنان برای رسیدن به مطالبات شان مصمم هستند. بارها به تشکل های موجود کارگری حمله شده و اعضای شان زندانی شده اند و این گونه اقدامات ضد کارگری توانسته توده وسیع کارگر را از پیوستن به تشکل های واقعا" کارگری باز دارد. این یکی از عواملی است که تاکنون مانع شکل گیری اعتراضات و اعتصاب های سراسری بوده است که نرسیدن به موفقیت کامل اعتراض ها و به سادگی بازپس گرفتن مطالبات کارگران از سوی سرمایه داران، از تبعات آن است.

خسرو غلامی: یکی دیگر از موضوع های مهم و جدی در جنبش کارگری، مبحث تشکل یابی است. اگر گریزی به دهه هشتاد داشته باشیم، تا حدود زیادی ایجاد تشکل های مستقل و خود ساخته، یکی از خواسته های کارگران در آن دوره بود. این خواست از واقعیت های عینی و واقعی سرچشمه می گرفت: یکم عروج جنبش کارگری در همان سال های آخر دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد و دوم بی اعتبار شدن تشکل های رسمی در احراز نمایندگی کردن کارگران. اینچنین بود که فعالین کارگری مستقل دست به ایجاد سندیکای واحد تهران و سپس سندیکای هفت تپه و تشکل های دیگری مانند اتحادیه کارگران بیکار و اخراجی و کمیته هائی از فعالین کارگری زدند. اما حاکمیت از یک طرف به بهانه های امنیتی به مقابله با تشکل های مستقل پرداخت و از طرف دیگر از طریق نهادهایی مانند اداره کار، کارگران را تشویق به ایجاد تشکل های رسمی در چهارچوب قانون کار نمود. حاصل این روند در سال های اخیر، ایجاد انجمن های صنفی و یا تشکل در پتروشیمی ها و اتحادیه کارگران پروژه ای و شورهای اسلامی در کارخانه هاست. پاسخ دولت و سرمایه داران به خواست برحق ایجاد تشکل مستقل کارگری، متشکل شدن کارگران در این نهادها بود. علی رغم اینکه این تشکل ها باید بر اساس فرایند قانونی و گزینش های ارگان های مختلف، شکل بگیرند، اما ما شاهد هستیم که در بسیاری از اعتراض های کارگری، این تشکل ها به سخنگوی کارگران تبدیل شده اند. علاوه بر این بخشی از فعالین مستقل کارگری و سندیکایی، از شکل گیری و ایجاد چنین نهاد هایی حمایت می کنند؛ زیرا که باور دارند که این تشکل ها به وسیله خود کارگران تاسیس شده و می توانند خواسته های مبارزاتی را به پیش ببرند. برخی از این فعالین کارگری نیز اعتقاد دارند که مهم نام و یا چگونگی شکل گیری تشکل نیست، آنچه مهم است ایجاد تشکل کارگری توسط خود کارگران و پیگیری مطالبات توسط منتخبین آنهاست. نظر شما در این باره و ایجاد تشکل های کارگری و ساختار آن چیست؟ آیا با تمام محدودیت های قانونی، تشکل های رسمی موجود، تاکنون توانسته اند و یا در آینده می توانند سخنگو و نماینده جنبش مطالباتی جاری کارگران باشند و یا اساسا" چنین ظرفیتی را دارند؟ در غیر این صورت طبقه کارگر نیازمند ایجاد کدام تشکل های طبقاتی است؟

جوانمیر مرادی: ایده ایجاد تشکل های واقعی کارگری یا به اصطلاح مستقل، از اواخردهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد و بر مبنای بی اعتبار شدن تشکل های ضد کارگری ای مانند شوراهای اسلامی یا خانه کارگر شکل نگرفت؛ بلکه ایجاد تشکل های کارگری خواست و آرزوی دیرینه کارگران و به قدمت موجودیت خود طبقه کارگر بوده است. در دوران انقلاب 57 و حتی مدت ها بعد از آن، کارگران شوراهای خود را ایجاد کردند و از طریق شوراهای شان، اعمال اراده بر روند کار و تولید در مراکز کارگری می کردند. اما در سال های بعد، تشکل ها و شوراهای کارگری سرکوب و منحل گردیدند و شوراهای اسلامی جای شان را گرفت. شوراهای اسلامی و خانه کارگر تشکل های ضد کارگری ای بودند که نه توسط کارگران، بلکه از بالای سر آنها و برای دفاع از منافع کارفرمایان تشکیل شدند و در سرکوب کارگران نقش بسزائی داشته اند. در نتیجه این گونه تشکل ها هیچ وقت مورد اعتماد کارگران نبوده و اوایل دهه هشتاد موقعیتی بود که طبقه کارگر بعد از سال ها مبارزه به دست آورد و موفق شد اولین تشکل های خود را ایجاد کند. اما همزمان با یورش گسترده به تشکل هائی که خود کارگران ایجادشان کرده بودند، طرح ایجاد انجمن های صنفی و اتحادیه ها از سوی دولت، دو سوی یک تلاش است برای از دسترس دور کردن تشکل های کارگری و ترغیب کارگران به عضویت در نهادهای دست ساز و هدایت اعتراض های کارگری به کانال قانونی و مهار آن است. اگر می بینیم که این تشکل ها در بعضی از اعتراضات به سخنگوی کارگران تبدیل می شوند، علت این است که خوشبختانه مبارزات کارگران به حدی جدی و با عزم و اراده و همچنین گسترده است که اینها به ناچار به خاطر اینکه از جانب کارگران کنار زده نشوند و در واقع زیر فشار اعتراضات کارگری به سخنگوی خواست و مطالبات کارگران تبدیل می شوند. کافی است کارگران مطالبات شان را صریح و قاطع بیان نکنند، آن وقت خواهیم دید که این به ظاهرسخنگویان، چگونه کارگران را به تمکین و سازش خواهند کشاند و ماهیت واقعی خود را به نمایش خواهند گذاشت.
در مورد بخش دیگری از صحب تان که بعضی از فعالین سندیکالیست از ایجاد تشکل هائی مانند انجمن های صنفی و اتحادیه های مورد حمایت دولت حمایت می کنند و ادعا می کنند که این تشکل ها با دخالت خود کارگران تشکیل شده اند؛ به نظرم علی رغم اینکه ممکن است که کارگران زیادی از صنوف معین و یا در کارخانه ای به عضویت آنها در آمده باشند، باز هم این تشکل ها فاقد اعتبار کارگری بودن، هستند. کارگران ایران در فضائی نیستند که آزادانه انتخاب شوند و یا انتخاب کنند. کارگرانی که به چنین تشکل هائی رأی می دهند، از راه تطمیع یا تهدید به پای صندوق رأی کشانده می شوند، بنابراین این تشکل ها فاقد مشروعیت هستند و ماهیتا" در خدمت کارفرمایان قرار دارند. تازه اگر هم تشکلی با اراده کارگران ایجاد شود باز هم نمی توان مطمئن بود که واقعا کارگری است و از منافع کارگران دفاع می کند. من خودم تجربه جنین پدیده ای دارم، البته این تجربه در زمینه ایجاد تشکل نیست، بلکه انتخاب نماینده است. در اوایل دهه هفتاد من در نیروگاه برق بیستون کرمانشاه کار می کردم. تعدادکارگرانی که برای شرکت سیکوم کار می کردیم 300 تا 400 نفر بودیم. چندین بار بر سر مطالبات خود اعتصاب کردیم و بعد از مدتی تصمیم به انتخاب نماینده گرفتیم. دو نفر را با رأی بالائی به عنوان نماینده انتخاب و به اداره کار معرفی کردیم تا از طریق آنها بتوانیم خواسته های مان را پی گیری کنیم. اما خیلی زود دو نفر نماینده با تهدید و تطمیع اداره کار به عوامل آنها تبدیل شدند و به مخالفت با خواست و مطالبات کارگران برخاستند. در نتیجه کارگران با جمع آوری مجدد امضاء خواستار برکناری نمایندگان شدند، ولی اداره کار با استفاده از ابزارهای قدرت خود به دفاع از آنها پرداخت و کارگران معترض را با ارعاب، تهدید کردند. بنابراین پشت سر داشتن رأی کارگر به خودی خود به هیچ تشکل، نهاد و ارگانی هویت و ماهیت کارگری نمی بخشد. تنها تشکلی می تواند در خدمت تأمین منافع کارگران باشد که با اراده خود آنها تشکیل شود و نمایندگان خود را از طریق مجمع عمومی انتخاب و یا عزل کنند.

خسرو غلامی: حدود یک دهه از ایجاد تشکل های فعالین کارگری مانند کمیته پیگیری، اتحادیه آزاد کارگران و کمیته هماهنگی می گذرد. نقش فعال این تشکل در سال های گذشته و امروز در جنبش کارگری بر کسی پوشیده نیست، اما در زمینه تشکل سازی انتقاداتی به آنها وارد می شود. گفته شده که در سال های اخیر این تشکل ها نسبت به ایجاد تشکل های کارگری در محیط کار چندان جدی نیستند و بیشتر به دنبال تقویت و افزایش اعضای خود هستند. به عبارت دیگر، عملکرد ضعیف آنها در باره سازمان یابی کارگران، تداعی کننده این موضوع است که گویا این تشکل ها می خواهند خود را جایگزین تشکل های توده ای کارگری کنند. برای اثبات این ادعا برخی توجه فعالین کارگری را به خیل عظیم کارگران اخراجی و بیکار جلب می کنند که علی رغم ضرورت عینی و نیاز به ایجاد تشکل برای این بخش از کارگران و با وجود ملزومات آن، فعالین کارگری متشکل در کمیته هماهنگی و یا اتحادیه آزاد، در این زمینه تلاشی نکرده اند. و یا بازداشت، زندانی کردن و محاکمه فعالین کارگری و کارگران اعتصابی، نیاز به داشتن یک تشکل سراسری در دفاع از کارگران زندانی را طلب می کند، اما ما تاکنون شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم. اگر چه در سال های اخیر کمیته هائی در دفاع از چند کارگر زندانی ایجاد شده، اما برای مثال تاکنون دیده نشده که بیانیه ای از سوی این مدافعان کارگران زندانی، در محکومیت احضار، بازداشت و یا محکومیت شلاق کارگران پتروشیمی رازی، معدن بافق، کاشی گیلانا و معدن طلا در تکاب منتشر کنند. و یا با وجود حضور طیف وسیعی از فعالین کارگری در شهرهای کردستان، ما در سال های اخیر شاهد شکل گیری تشکلی از کارگران نیستیم. در مقابل اما هر از گاهی و به مناسبت هایی مانند اول ماه مه، محافل کوچکی از فعالین کارگری ایجاد می شود. این در حالی است که توده وسیعی از کارگران به صورت پراکنده در مشاغل مختلف و یا در کارخانه ها و کارگاه ها در این منطقه مشغول به کارند و امکان سازمانیابی آنها نسبت به سال های گذشته، بسیار بیشتر است. خلاصه اینکه مشاهدات ما نشان از این دارد که در این دوره شرایط برای ایجاد تشکل های کارگری به مراتب مناسب تر از گذشته است، اما به نظر می رسد فعالین کارگری مستقل، یک قدم عقب تر از جنبش جاری حرکت می کنند. آیا این نشانه ای از تمایل برخی از فعالین کارگری به سوی محفل گرائی نیست؟ ارزیابی و نظر شما در این باره چیست؟

جوانمیر مرادی: تشکل هائی که نام بردید و همچنین تشکل های دیگری که موجودند، هر یک بنا به ضرورت و در شرایط خاصی ایجاد شده و دارای توانمندی های معینی هستند که این توانمندی ها را از میزان اعضای فعال شان می گیرند. همانطور که شما هم می دانید در ایران شرایط به گونه ای نیست که کارگران به طور گسترده به عضویت این تشکل ها در بیایند و فعالیت کنند. هر یک از فعالین این تشکل ها بارها بازداشت و زندانی شده اند که این خود انرژی زیادی از این تشکل ها را مدام به خود معطوف داشته است. در نتیجه از نظر ابعاد و گسترش، امکان رشد نیافته اند و از این جهت خارج از اراده آنهاست. شاید یکی از عللی که این تشکل ها ظاهرا محفلی به نظر می آیند، همین محدودیت ها و فشارهای سنگینی است که بر آنها وارد می شود و اجازه فعالیت آزادانه را ندارند. البته من همانطور که حضور افراد با طیف های مختلف در تشکل ها را نفی نمی کنم، حضور اشخاص محفل گرا را هم منکر نمی شوم. می گویند این تشکل ها به دنبال جایگزینی خود با تشکل های مستقل هستند! اگر اینها تشکل هستند، که به نظر من هستند، پس می خواهند جای کدام تشکل را بگیرند؟ (هر چند نام کمیته هماهنگی، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری است و این نام تا حدودی مبهم است و دلیل انتخاب عنوان کمیته برای چند تای از تشکل های موجود، به نظر من از طرفی مربوط به تازه کاری فعالین در زمان تاسیس آنها در امر ایجاد تشکل بود و از طرف دیگر عمده فعالین از خارج از مراکز کارگری بودند.) اما این تشکل ها تا به امروز علی رغم ضعف ها، ایرادات و کم و کاستی هائی که دارند به مثابه تشکل های کارگری فعالیت کرده اند. اگر در رابطه با کارگران زندانی بیانیه نمی دهند و یا کم به این موضوع توجه داشته اند، نباید ماهیت آنها را زیر سؤال برد. به این کم کاری ها باید انتقاد کرد اما نه به مثابه کنار گود نشینان!
در رابطه با شرایط جدید جنبش کارگری به طور کلی و کارگران کردستان به طور اخص، من هم از اینکه جنبش کارگری دارد به سرعت رو به اعتلا می رود و هر روز بر دامنه اعتراضات کارگری افزوده می شود، با شما هم نظرم و همچنین معتقدم که فعالین و تشکل ها باید بجنبند تا از قافله جنبش عقب نمانند. باید سبک کار سوزنی (یارگیری تک به تک) گذشته را کنار گذاشته و به شیوه سازماندهی توده ای روی آورند. طی چند سال گذشته درک کارگران در سطح بالائی نسبت به موقعیت خود در رابطه کار و سرمایه و نحوه برخورد با طرف مقابل یعنی کارفرماها که همبستگی عمومی و متحدانه را می طلبد، ارتقاء یافته و ما امروز به وضوح مابه ازای عملی آن را به دور از دخالت تشکل ها، در اعتصابات پی در پی می بینیم. در نتیجه عقب بودن خیلی از فعالین و تشکل ها از مبارزات کارگری مشهود است و بر این ضعف باید فائق آمد.

خسرو غلامی: در روزهای پایانی سال 93 به سر می بریم و بار دیگر یکی از چالش ها و مباحث جدی و مهم کارگران، تشکل ها، فعالین و مجامع کارگری، تعیین حداقل دستمزدهاست و رسانه های مختلف در باره چگونگی محاسبه و میران دستمزد صحبت می کنند. علی رغم اینکه بیشتر طرف های این کشمکش و بسیاری از کارشناسان رسمی و غیر رسمی بر این امر واقفند که مبلغ تعیین شده سالیانه زیر خط فقر است؛ اما ما همچنان شاهد هستیم که هر سال، همان حداقل ناچیز اضافه می شود. علت چیسب؟ برخی از فعالین کارگری دلیل آن را در نبود تشکل های مستقل و عدم حضور نمایندگان واقعی کارگران در شورای عالی کار می دانند و بر این باورند که در این صورت، قدرت چانه زنی کارگران بالا می رود. عده ای دیگر اما اعتقاد دارند که مادام ساختار شورای عالی کار بر اساس سه جانبه گرائی است، حضور نماینده واقعی کارگران نیز راه به جائی نمی برد، چرا که حق رای نماینده گان دولت و کارفرمایان بیشتر از نماینده کارگران است و بر این اساس، آنها خواستار برچیدن سه جانبه گرائی هستند. نظر شما در این باره چیست؟ از سوی دیگر برخی از منتقدین ایرادهایی به کمپین چهل هزار امضا برای افزایش دستمزدها، وارد می دانند؛ مثلا" بعضی ها معتقد بودند که این حرکت ها، کارگران را خانه نشین می کند و منتظر می مانند تا گروهی به نمایندگی از آنها و حضور در نهادهائی مانند مجلس و وزارت کار پیگیر مسئله تعیین دسمزدها باشند. نظر شما در باره انتقادهای وارده به این کمپین چیست؟ و بالاخره اینکه به نظر شما با توجه به تورم و افزایش قیمت کالاها در سال جاری، حداقل دستمزد کارگران در سال 94 باید چه مقدار تعیین شود؟ و در این مدت کوتاه باقی مانده تا جلسات شورای عالی کار، کارگران از چه روش هائی می توانند در افزایش دستمزدها، دخالت گر باشند؟

جوانمیر مرادی: راجع به کمپین چهل هزار امضاء باید بگویم که این حرکت هم یکی از ده ها و صدها حرکت ها و اقدامات اعتراضی ای است که کارگران می توانند بنا بر ضرورت و توازن قوا انجام دهند. واقعیت این است که اقدام جمع آوری چهل هزار امضاء و هر حرکت مشابه دیگری در شرایط امروز ایران هیچ کارگری را خانه نشین نمی کند. شما نگاهی به اعتصابات کارگران لوله نورد صفا و ساوه و صنایع فلزی طی یک سال گذشته بیاندازید که بیشترین امضاء ها را جمع کردند. این کارگران هم امضاء کردند و هم اعتصاب و هیچ اقدامی را بدیل اقدام دیگر ندانستند. از طرف دیگر هماهنگ کنندگان کمپین به جمع آوری امضاء بسنده نکردند و به طور مشخص برای روز جهانی کارگر امسال فرا خوان تجمع دادند، اما این منتقدان که داعیه اعتصاب و اعتراض خیابانی را دارند، کجا بودند؟ معلوم است اگر در شرایطی باشیم که کارگران بتوانند به اشکالی که بتواند کارفرمایان را بیشتر از جمع آوری امضاء تحت فشار قرار دهند و اعتراض خود را به نمایش بگذارند، آن وقت دیگر می توان جمع آوری امضاء را حرکتی درجا زدن نامید. ولی در شرایط فعلی جنبش کارگری، جمع آوری امضاء می تواند هم یکی از روش های مؤثر در مبارزات جاری کارگران باشد.
در رابطه با حضور نمایندگان واقعی کارگران در تعیین دستمزد باید بگویم که این حق کارگران است تا از طریق نمایندگان خود، دستمزدشان را تعیین و از حق حیات خود دفاع کنند. کارگران در صورتی که قدرت فرستادن نمایندگان خود به سر میز مذاکره با نمایندگان کارفرمایان برای تعیین دستمزد را داشته باشند، معنایش این نیست که نمایندگان بروند و به تعیین دستمزد رأی دهند. نماینده رسالت دفاع از منافع و دستمزد کارگران را دارد. هیچ کس منافع خود را با دیگرانی که منافع شان درست نقطه مقابل اوست به رأی نمی گذارد. در نتیجه نماینده کارگر هم دارای چنین موقعیتی است، او باید از منافع خودش که همان منافع عموم کارگران است دفاع کند و با استفاده از قدرت توده ای که پشت سر خود دارد، دستمزد مطلوب را به کارفرمایان تحمیل کند. در این صورت سه جانبه گرائی دیگر کارآئی ای نخواهد داشت و مذاکره دو جانبه بین نمایندگان کارگران با نمایندگان کارفرمایان جای آن را خواهد گرفت. آنچه که امروز در شورای عالی کار در رابطه با تعیین دستمزد اتفاق می افتد این است که سه بخش از مدافعین کارفرمایان می نشینند و در رابطه با اینکه چگونه صدای اعتراضات کارگری را بخوابانند و در عین حال آسیبی به منافع و سودآوری سرمایه وارد نشود، با هم مشورت می کنند! مشورت کردن با چانه زنی و جدل کاملا متفاوت است. مشورت بین کسانی و یا بخش هائی صورت می گیرد که منافع مشترک دارند، ولی ممکن است بر سر جزئیات با هم اختلاف نظر اندکی داشته باشند و با مشورت به هم اندیشی و هم نظری می رسند.(آنچه که تاکنون در شورای عالی کار انجام گرفته شده است.) اما چانه زنی و جدل بین دو طرف با دوموضع مختلف شکل می گیرد که هر طرف تلاش می کند از موضع خود دفاع کرده و طرف مقابل را به پذیرش و عقب نشینی وا دارد. کارگران در شرایط فعلی خواهان این نوع رابطه از طریق نمایندگان شان با کارفرمایان هستند که بروند و با اتکاء به قدرت جمعی موکلین خود (کارگران) خواسته های شان را به کارفرمایان تحمیل کنند.
اما در مورد تعیین میزان حداقل دستمزد برای کارگران، باید گفت که معیار باید تأمین یک زندگی مرفه و انسانی باشد و تحقق این خواست معلوم است که زمان بر می باشد. البته معنای اش این نیست که امروز آن را مطالبه نکنیم، بلکه برعکس برای رسیدن به آن، باید پله های اولیه را پیمود و از آن جمله افزایش فوری حداقل دستمزد به بالای خط فقر یعنی بیشتر از ٢۵٠٠٠٠٠ تومان در ماه است. این مبلغ در واقع میزان حداقل مزدی است که مدام در بین جمع ها و محافل کارگری مطرح می شود و برخورداری از آن، خواست مبرم و فوری کارگران می باشد. به همین خاطر، سالهاست افزایش حداقل مزد به بالای خط فقر به یکی از مطالبات اصلی در اعتصابات و اعتراضات کارگری تبدیل شده است. به معنای دیگر کارگران سراسر ایران امروز برای گرفتن این حق آمادگی لازم را دارند و می توانند حول آن، متحدانه عمل کنند. بدون شک کارگران ایران نیز مانند دیگر کارگران در کشورهای پیشرفته، خواهان برخورداری از رفاه و آسایش، تفریح، آموزش و بهداشت و هر آنچه که شایسته انسان امروز است، هستند و هزینه آن را دستمزدی ده ها میلیون تومانی می تواند تأمین کند. این میزان مزد، نه توهم است و نه بلند پروازی و نه دست نیافتنی. شرایط تقریبا" مناسب زندگی کارگران در بعضی کشورها که به یمن مبارزات پیگیرانه و متحدانه خود آنها تحقق یافته، این نوید را می دهد که با مبارزه متحدانه، رسیدن به موقعیتی که بتوان در ایران نیز از دستمزد لازم برای تأمین یک زندگی انسانی و مرفه برخوردار شد، کاملا میسر و ممکن است. اما ابتدا امروز باید حول خواست افزایش فوری حداقل دستمزد بالای ٢۵٠٠٠٠٠ تومان متحد شد. برای متحد شدن راه های متفاوتی هست که ممکن است کارگران هر بخشی بتوانند به یکی از آن راه ها متوسل شوند و خواست و مبارزه خود را به بخش های دیگر، پیوند بزنند.

خسرو غلامی: ممنون ام از اینکه در این گفتگو شرکت کردید. من پرسش دیگری ندارم، در پایان اگر نکته ای لازم می دانید اضافه کنید.

جوانمیر مرادی: من به عنوان جمع بندی چند جمله ای را اضافه کنم: جنبش کارگری به طور واقعی و به گواه دامنه مبارزاتی اش که هر روز بخش های مختلف کارخانجات و مراکز کارگری بیشتری را در بر می گیرد، از موقعیت بهتر و قوی تری حتی نسبت به یک سال گذشته برخوردار است. خواسته ها خیلی واضح و بدون ابهام بیان می شوند و کارگران کاملا به جا، حق به جانب و مشروع از منافع خود دفاع می کنند و برای رسیدن به حقوق شان، مصمم هستند. تهدیدها و فشارها نتوانسته اند اراده کارگران معترض را سست کنند و آنان را به عقب نشینی و دست کشیدن از مطالبات شان وادار نمایند. اما از طرف دیگر علی رغم خواسته های مشترک کارگری، این مبارزات هنوز به نقطه ای نرسیده که کارگران را از نظر اقتصادی به موقعیت بهتری برساند. این واقعیت بیانگر یک نقطه ضعف جدی در جنبش کارگری ایران است و آن این است که هنوز اعتراض ها و اعتصاب های همبسته و سراسری اتفاق نیفتاده است. در نتیجه باید بر این ضعف فائق آمد و لازمه اش متشکل شدن در تشکل های واقعا" کارگری موجود است و یا اینکه خود به ایجاد تشکل های جدید اقدام کنند. کارگران غیر متشکل و پراکنده در مقابل کارفرمایان، ضعیف و ناتوان هستند. قدرت لازم را تنها از طریق متشکل شدن در تشکل هایی که با اراده خود ایجاد می کنند، به دست خواهند آورد. به امید موفقیت و رسیدن به مطالبات برای کلیه همکاران.
بار دیگر از شما بابت ترتیب دادن این مصاحبه تشکر می کنم.