در خرداد ماه سال جاری چند تن از فعالین کارگری و دانشجویی در تبریز دستگیر شدند که پرونده آنها به پرونده تبریز معروف شد پس از اذیت و آزار بسیار آنها و تهدید های مستمر خانواده هایشان دادگاه برای چهار نفر شان 22و نیم سال که طی سال های اخیر بی سابقه بوده است حکم زندان صادر کرد پس از طی دو الی چهار ماه آنها موقتا" با وثیقه های سنگین آزاد شدند و مدتی بعد حکم های صادر شده در دادگاه تجدید نظر نیز بی هیچ تغییری تایید شد. و همچنین باز به صورت بی سابقه سریعا" و بدون رعایت قوانین موجود اقدام به اجرایی احکام کردند. بطور کلی روند پرونده نشان داد که جمهوری اسلامی با نقشه های از پیش طراحی شده برخی از این فعالین را که هیچ کاری نکرده بودند بدون هیچ دلیل و مدرکی شکنجه ، محاکمه و زندانی کرده است . کمیته حمایت از شاهرخ زمانی طی حدود 9 ماه فعالیت خود تلاش کرده است اثبات کنداتهامات وارد شده به این زندانیان بخصوص شاهرخ زمانی و محمد جراحی کاملا" دروغ و بی پایه است در این راستا بود که وقتی اعضای جنبش دمکراتیک کارگری بیانیه اخیر خود را صادر کردند و در آن به عدم عضویت شاهرخ زمانی و محمد جراحی در تشکل فوق اشاره نمودند کمیته حمایت از شاهرخ زمانی تصمیم گرفت برای روشنتر شدن موضوع با جنبش دمکراتیک کارگری مصاحبه در مورد شاهرخ زمانی و محمد جراحی که هم اکنون در زندان مرکرزی تبریز هستند انجام دهد که پس از تماس ایمیلی با تشکل فوق رفیق نیما پوریعقوب از طرف جنبش دمکراتیک کارگری مسئول جواب گویی به سوالات ما شدند که با تشکر از رفیق نیما و دیگر رفقایشان مصاحبه فوق را در پی ملاحضه خواهید کرد.
با درود به رفقای جنبش دمکراتیک کارگری
ما در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی وقتی بیانیه شما را دیدیم به چند موضوع مهم پی بردیم که لازم است برای روشن شدن برخی ابهامات در رابطه با زندانی شدن شاهرخ زمانی و محمد جراحی سئوالات بی جواب خود را از شما جویا شویم .
قبل از مطرح کردن سئوالات ،از اینکه توانستید ضربه به تشکیلات خود را برطرف کرده و مجددا" سازمان یابی کنید بسیار خوشحال شدیم و امیدواریم هر چه بیشتر در مسیر انقلابی خود پیروز و موفق باشید .
البته سئوالات بیشتری در رابطه با شروع فعالیت،نوع فعالیت و جمع بندی عمل تشکیلاتی و تئوریکی وجود دارد که در این رابطه شاید زمان دیگری اقدام نماییم اما اکنون آنچه برای ما و بخصوص شاهرخ زمانی و محمد جراحی بسیار مهم است علل دستگیری آنها تقریبا" همزمان با یورش به تشکیلات شما و وارد کردن اتهام شراکت آن دو نفر در تشکیلات جنبش دمکراتیک کارگری است که باید هر چه بیشتر شفاف شود .از این رو سئوالات ما حول عدم ارتباط آن دو با تشکیلات شما دور می زند.
در این راستا من حسین حمیدی عضو کمیته حمایت از شاهرخ زمانی اولین سئوال را مطرح می کنم :
شما در بیانیه شماره یک خود یورش به جنبش دمکراتیک کارگری را روز 19/3/1390 اعلام کردید در حالی که شاهرخ زمانی را در تاریخ 17/3/1390 دستگیر کردند تفاوت این دو تاریخ در چیست؟
با درود به شما و رفقا در کمیته ی حمایت از شاهرخ زمانی، قبل از جواب به سوال مقدمه کوتاهی لازم است.
ما پس از وقفه ای چند ماهه و پس از این که توانستیم مجددا نیروهای خود را سازمان دهی کنیم اقدام به صدور این بیانیه کردیم، چرا که ضرورت آن با توجه به احکام ناعادلانه ی صادره در خصوص آقایان زمانی و جراحی به شدت احساس می شد. البته این بیانیه با توجه به جمع بندی رفقا از تجربه ی خرداد ماه و عملکرد قبل از آن صادر شده است. اما جواب سوال :
بلی، همان طور که در بیانیه ذکر شده است، یورش رژیم به جنبش دموکراتیک کارگری در روز 19 خرداد ماه 1390 انجام گرفت، در این روز یکی از اعضا دستگیر شده و به بازداشتگاه اداره ی اطلاعات تبریز منتقل می شود. البته آقای زمانی و آقای جراحی در روز 18 خرداد ماه بازداشت شده بودند، همان طور که آقای زمانی خود در نامه ای که به قاضی پرونده حمل بر نوشته بودند اشاره کرده اند، ایشان در تهران بودند و در لحظه ی ورود به تبریز دستگیر می شوند. در اصل من آقای زمانی را مدت بیش از شش ماه بود که ندیده بودم و آشنایی ام هم با ایشان بسیار سطحی و در حد دوستی ساده بود. این هم یک مساله ی طبیعی است که فعالین کارگری همدیگر را بشناسند. ایشان هم از اعضای هیئت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان بودند. ما نه تنها آقایان زمانی و جراحی را می شناختیم بلکه بسیاری دیگر از فعالین کارگری را نیز می شناختیم و کم و بیش با آن ها در ارتباط بودیم. اما این دوستی ها هیچ ربطی به جنبش دموکراتیک کارگری و فعالیت های ما نداشت. همان طور که خود آقای زمانی نیز بارها در دادگاه و جلسات بازپرسی به این
مساله اشاره کرده اند.
شما در بیانیه شماره یک خود گفته اید که شاهرخ زمانی و محمد جراحی هیچ ارتباطی با تشکیلات شما نداشتند اما طبق اعلام دادگاه مأموران در خودروی محمد
جراحی تعداد زیادی نشریه ی آوای انقلاب پیدا کرده اند . اگر ایشان ارتباطی با شما نداشت چگونه نشریه آوای انقلاب در خودروی او بوده است؟
در مورد نشریاتی که در دادنامه هم به آن ها اشاره شده است، باید بگویم که خوب من آقای جراحی را از طریق دوستی که در سال 87 با ایشان در زندان تبریز هم بند بودند می شناختم. ایشان با آن اتومبیل مسافرکشی کرده و درآمدشان از این راه بود. هر از گاهی که من هم کاری داشتم با ایشان تماس می گرفتم تا زحمت جابه جایی مرا هم بکشند. روز 17 خرداد من در حالی که در یکی از خیابان های تبریز منتظر تاکسی بودم، ایشان را دیدم، مرا سوار کردند و به مقصدم رساندند. من همراهم حدود 40 عدد از نشریه ی آوای انقلاب را داشتم که زیر پایم طوری قرار دادم که جلب توجه نکند. هنگام پیاده شدن به لحاظ ترافیک سنگین و عجله در پیاده شدن نشریات را فراموش کردم و در ماشین ایشان جا گذاشتم. آقای جراحی از این نشریات هیچ اطلاعی نداشتند و به هیچ عنوان در جریان فعالیت های جنبش دموکراتیک کارگری نبودند و هیچ ارتباطی در این مورد بین ما و ایشان نبود.
طبق دادنامه ی شماره 9009974124100863 مورخ 6/6/1390 از طرف دادگاه اعلام شده است که محمد جراحی به شرکت در تشکیل گروه جنبش دمکراتیک کارگری اعتراف کرده است هر چند که در دادگاه منکر شده است .اگر او با تشکیلات شما ارتباط ندارد پس چرا در بازجویی ها اعتراف نموده است؟
نیما پور یعقوب : شیوه های قرون وسطایی و به غایت ارتجاعی حکومت ولایت فقیه برای کسی پوشیده نیست. خوب وقتی پیرمرد 55 ساله را روزهای متوالی در سلول انفرادی نگه می دارند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند. آیا اعترافات ایشان می تواند مورد قبول باشد؟ آقای جراحی را تهدید کرده بودند که دختر نوجوانشان را بازداشت می کنند و گفته بودند که می دانی که با دختر بچه ها چه می کنیم....
این حد از بی شرمی در تاریخ معاصر بشری بی سابقه است. در مقابل این شیوه ی ضدبشری، آیا اعترافات ایشان یا هر کس دیگر هیچ ارزشی دارد؟
بعد از رفع آن تهدیدات و فشارها و در جلسه ی دادگاه خود آقای جراحی هم صراحتا تمام اتهامات را رد کردند و اعلام کردند که هیچ دخالتی در فعالیت های جنبش دموکراتیک کارگری نداشته اند.
با توجه به جوابهایی که شما به سئوالات بالا دادید آیا می توان قبول کرد که بیشتر یا تمامی گفته ها و جوابهای بازجویی از روی ناچاری و در واقع قبول، نکرده ها بوده است؟
بلی، دقیقا. در واقع تمامی متهمین تمام آن چه را که گردن گرفته اند از روی ناچاری و به ضرب تهدید و شکنجه و... بوده و از اعتبار ساقط است.
با توجه به گفته های شما معلوم می شود که شاهرخ زمانی و محمد جراحی از اتهام عضویت در جنبش دمکراتیک کارگری کاملا" مبرا هستند و حتی دادگاه نیز سند ودلیل بر شرکت آنها بخصوص در مورد شاهرخ زمانی ندارد با این حال هر دوی آنها را محکوم به زندان کرده است بخصوص شاهرخ که هیچ برگه ای را امضا نکرده و سند ودلیل بر علیه او وجود ندارد اما برای او بیشتر از همه زندان صادر کرده اند به نظر شما دلیل دادگاه برای چنین عملی چه می تواند باشد ؟
ببینید، ما نمی توانیم حکومت سرمایه داری و فاشیستی حاکم بر ایران را خارج از چهاچوب سرمایه داری جهانی در نظر بگیریم. امروز دیگر به اصطلاح دهکده ی جهانی به صورت ارگانیک عمل می کند و یک کل را تشکیل می دهد که رژیم حاکم برایران هم جزئی از این کل است. شناخت تضادها و حل آن ها هم فقط در این دستگاه میسر است. رژیم و هر عملی که انجام می دهد هم درون همین دستگاه بررسی می شود. در پی بحران فراگیر سرمایه داری جهانی و تشدید تضاد طبقاتی و حمله ی گسترده ی سرمایه داری جهانی به دستاوردهای تاریخی طبقه ی کارگر، موج گسترده ی سرکوب فعالین کارگری در ایران هم آغاز شد. در این مورد نه تنها آقایان زمانی و جراحی بلکه شمار زیادی از فعالین کارگری دستگیر و به احکام سنگین محکوم شده اند. شما در نظر بگیرید شیث امانی، علی نجاتی، بهنام ابراهیم زاده، ابراهیم مددی، رضا شهابی و... را.
به خصوص که پس از جنبش مردمی در طول دو سال گذشته و شقه شدن حاکمیت ولایت فقیه - به طوری که امروز دیگر دانه درشت های این رژیم هم سیرک انتخاباتی را تحریم می کنند و شکاف به درون جناح غالب یعنی بین دو جناح خامنه ای و احمدی نژاد کشیده شده است - حکومت اسلامی به شدت نیازمند سرکوب طبقه ی کارگر و فعالین کارگری است. چرا که خود و حامیان خارجی اش بهتر از همه می دانند که گورکن تاریخی سرمایه داری، جز طبقه ی کارگر نخواهد بود.
در داخل ایران هم باز کیفیت این سرکوب بعضا متفاوت می شود. تبریز به لحاظ سیاسی شهری بسیار حساس است. شهری با سنت تاریخی پرقدرت چپ، که از درون آن بسیاری از شاخص ترین چهره های چپ تاریخ ایران بیرون آمده اند. هم چنین شهری است صنعتی با کمیت قابل ملاحظه ای از جمعیت کارگری که بعد از تعطیلی گسترده ی صنایع در وضعیت اسفباری به سر می برند. در کنار اینها شما در نظر بگیرید تحرکات و اعتصابات خودانگیخته ی کارگران مانند اعتصاب کارگران پتروشیمی را.
رژیم با پرونده سازی علیه فعالین کارگری وبا این احکام سنگین سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت در بین کارگران و فعالین کارگری تبریز و مهم تر از آن جلوگیری از تلفیق آگاهی سوسیالیستی با جنبش خود به خودی کارگران را دارد. بنا براین دستگیری و محاکمه زمانی و جراحی در تبریز و دیگر فعالین در نقاط دیگر با توجه به اینکه خود دادگاه و پلیس سیاسی می دانند که انها هیچ کاری نکردند را در دستور کار خود قرار داده اند .
تنها استناد دادگاه برای محاکمه و صدور حکم زندان بر عیله شاهرخ زمانی اعترافات متهم ردیف چهارم است ، که در دادنامه فوق چنین آمده است … اقاریر صریح متهم ردیف چهارم بزهکاری متهمین ردیف اول ، دوم و سوم در حد مشارکت در تشکیل گروه غیر قانونی مخالف نظام … اگر شاهرخ زمانی و محمد جراحی ارتباطی با جنبش دمکراتیک کارگری نداشته اند ، پس چرا متهم ردیف چهارم نسبت به آنها چنین اعترافاتی کرده است؟
در مورد متهم ردیف چهارم باید بگویم، ایشان کم سن و سال هستند و تحت فشار های شدید قرار داشتند. پنج روز اول بازداشت به آن ها اجازه ی تماس به خانواده شان داده نشده بود. بی خبری و نگرانی مفرط خانواده ی وی باعث شده بود پدر پیرشان دچار عارضه ی قلبی شده و در بیمارستان بستری شوند. اداره ی اطلاعات در اقدامی ضدبشری همین مساله را دست آویز قرار داده و خانواده ی ایشان را به شدت تحت فشار قرار داده بود. فشارهایی که تا همین اواخر هم ادامه داشت. ایشان چندین بار توسط بازجوها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، تهدید به تجاوز شده بودند و تهدید به منع از ادامه ی تحصیل. در چنین وضعیتی آیا می توان اقاریر ایشان را معتبر دانست؟
رفیق گرامی از اینکه در مصاحبه با ما شرکت کردید و وقت خود را در اختیار ما گذاشتید از شما بسیار متشکر هستیم و همچنین امیدواریم هر چه زودتر شاهرخ زمانی و محمد جراحی و بقیه کارگران زندانی آزادی خود را به دست آورند و باز امیدواریم شما در راه متحد کردن کارگران و ایجاد همبستگی گسترده طبقاتی هر چه بیشتر موفق باشید در انتها اگر مواردی لازم به ذکر است لطفا" بفرمایید .
من هم از شما به خاطر فرصتی که در اختیارمان گذاشتید تشکر کرده و امیدوارم هر چه سریعتر آقای زمانی و تمامی فعالین کارگری در بند آزادی خود را به دست آورند.
با سپاس حسین حمید عضو کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
١۵/١٢/١٣٩٠