داریم به پایان سال نزدیک میشویم و مسئلهی تعیین حداقل دستمزد توسط شورای عالی کار مطرح است. اهمیت این مسئله از نظر شما چگونه است؟
بر اساس ماده ٤١ قانون کار هر ساله شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران را تعیین می کنند. البته امسال کلیه کارگران در هر صنف و مشاغلی که مشغول به کار هستند شامل قانون کار و مصوبه شورای عالی کار می باشند. اما دولت قسمتی ازکارگران رسمی شرکت نفت (شامل گاز و پتروشیمی) و برای اینکه جلو اعتراض آنان را بگیرد به آنان سهام واگذار کرده است و آنان سهام دار می نامد. منهای آن دسته از کارگران کلیه کارگران کارگاه های کوچک و بزرگ شامل قانون کار می باشند . با توجه به این موضوع در کل باید گفت که ٨٠ درصد کارگران ایران شامل حداقل دستمزد می باشند و ٢٠ درصد دیگر شامل سطوح مزدی هستند که تعیین آن دستمزد هم توسط شورای عالی کار است . از طرف دیگر کل بازنشسته ها ، بیمه بیکاری ، دستمزد آیام سراحت پزشکی کارگران شامل حداقل دستمزد یا سطوح مزدی هستند . به این دلیل مسئله تعیین حداقل دستمزد برای همهی فعالین کارگری و کل کارگران مهم است. این مسئله یک بار طبقاتی و سیاسی دارد. ما به عنوان اعضای طبقهی کارگر برایمان بسیار مهم است که بخشهای مختلف طبقهمان چطوری زندگی میکنند.
من با توجه به جنبه طبقاتی مسئله چند سال پیش نشستم، مخارج یک خانواده پنچ نفره کارگری را دقیقا حساب کردم و بر اساس آن میزان یک حداقل دستمزد را تعیین کردم و آنرا پخش نمودم. همین نوشته به عنوان مدرک جرم روی پرونده من گذاشته شد. به من گفته شد که گویا من دست به کاری زدهام که به من مربوط نیست و فقط خواستهام کارگران را تحریک کنم. من جواب دادم که یک کارگر هستم و به این دلیل جدول فوق را تهیه کرده ام . قاضی پرسید:
شما چرا پیش نویس جدول را روبه جمهوری اسلامی نوشتید؟ در پاسخ گفتم که من اهل و ساکن ایران هستم و بر همین اساس باید رو به جمهوری اسلامی بنویسم ، من که نه امریکایی هستم و نه اسرائلی .چرا باید محاسبه مخارج یک خانواده پنچ نفره کارگری تحریک باشد؟
منظورم از نقل این مورد توجه کردن به جنبه طبقاتی مسئله است. اما این مسئله از نظر سیاسی هم خیلی مهم است. در واقع اینجا یک میدان کشمکش است بین کارگران و مخصوصا فعالین کارگری و دولت. ما باید دولت را مجبور کنیم یک حداقل دستمزد کافی برای مشمولین قانون کار تعیین کنند.
طبق قانون کار، شورای عالی کارحداقل دستمزد را تعیین میکند که طبق تعریف صرفا نماینده دولت نیستند، بلکه نمایندگان کارفرما و کارگران نیز در آن عضویت دارند. بر این اساس دولت ادعا میکند که صرفا نقش میانجی دارد و کشمکشی با کارگران ندارد.
دولت خود ٧٠ تا ٨٠ در صد صنایع و مراکز کاری ایران را در اختیار دارد. بنابراین خودش بزرگترین کارفرمای ایران است. بخش خصوصی نیز که زیر حمایت دولت است ٢٠ تا ٣٠ درصد بقیهی مراکز کاری و صنایع را زیر کنترل دارد. از٩ نفر اعضای شورا ٦ نفرشان نماینده اینها هستند. سه نفر بقیه هم تحت عنوان نمایندگان کارگران توسط کانون عالی شوراهای اسلامی کارمنصوب میشوند که کارگران نقشی در آن ندارند. در اساس این شورا ساخته دست دولت است. امروز خانه کارگر و لاجرم کانون عالی شوراهای اسلامی کار با دولت کنونی میانه خوبی نداشته باشد، اما این تشکل بیشتر سنگ بخش خصوصی و بازار آزاد را به سینه میزند تا کارگران را و در واقع مخلص و گوش به فرمان برای کارفرماها تربیت کنند . با توجه به این واقعیات من این شورا، که ظاهرا بر اساس سه جانبهگرائی تشکیل شده، را نماینده دولت میدانم. چون در آن حرف دولت است که پیش میرود. از همه اینها گذشته خود سه جنبهگرائی به ضرر کارگران است. چون در همه جا دولت یا نماینده سرمایهداران است و یا خدمتگزار آنهاست.
آیا از این حرفها میتوان نتیجه گرفت که دولت میزان حداقل دستمزد را تعیین میکند و در مقابل آن کاری نمیشود کرد؟
من از این حرفها اینطور نتیجه میگیرم که کارگرها باید بدانند با چه نیروئی در حال کمشکش هستند و خود را برای آن آماده کنند. به نظر من نمایندگان منتخب کارگران باید میزان حداقل دستمزد را تعیین کنند. در این نظام نیروی کار کارگر کالاست و کارگر به فروشنده نیروی کار تبدیل شده است. کارگر باید حق داشته باشد از طریق نمایندگان منتخب خویش قیمت کالای خودش را تعیین کند. چرا کارفرما هر قیمتی که خود مناسب می داند روی کالای تولید شده می گذارد و کسی هم ایشان را تحت تحقیب قرار نمی دهد . اگر کسی تنها یک بار به بازار برود و خرید کند مشاهده می کند که چطور کالای که دیروز خریده امروز چند برابر گران شده است و کسی هم دادگاهی یا محاکمه نمی شود. اما اگر کارگران درخواست کنند که دستمزد آنان برابر تورم اضافه شود بلافاصله مورد تحقیب و زندانی می شوند. کارگران هیچ راهی ندارند جز مبارزه با این سیستم ، اینکه کارگران نتوانند کاری بکنند درست نیست. من با این تفکر موافق نیستم. اتفاقا" تنها کارگران هستند که می تواند دنیا را به نفع محرومان تغییر دهند. سرمایه داران قدرت کارگر را خوب می شناسند به این دلیل است که صدها تلویزیون و روزنامه و مجله را در شبانه روز علیه منافع این طبقه انتشار می دهند. به نظر من کلیه میدیای رسمی جهانی ضد طبقه کارگرند . اگر سرمایه داران از این طریق نتوانند کاری را پیش ببرند آن وقت دست به دامن دولت می شوند و اسم کارگرانی که تا دیروز سود برایشان انباشت کرده، امروز اسمش را ضد انقلاب ، مخل نظم عمومی گذاشته و به دادگاه معرفی می کنند. سرمایه داران و دولت حامی آنان آنقدر از نیروی طبقه کارگر می ترسند که شبانه روز هزینه می کنند تا طبقه کارگر متشکل نشود و همیشه پراکننده باشد. اگر طبقه کارگر متشکل و با شعار خود به میدان مبارزه بیاید، هیچ نیروی توان مقابله با ایشان را ندارد. البته در این موقعیت باید به روشهائی فکر کرد که در میدان کشمکش فعلی با دولت و کارفرما ، کارگران را قادر سازد تا بیشترین میزان حداقل دستمزد را به دولت و کارفرما تحمیل کنند. در دل این مبارزه نباید به شیوههائی متوسل شد که طی آن کارگران متوهم شوند، بلکه برعکس باید استقلال و اعتماد به نفسشان تقویت شود و آمادگی آنها برای متشکل شدن بیشتر شده باشد. کارگران می توانند برابر تورم دستمزدهای خود را افزایش دهند و برای این کار تنها به اتحاد و تشکل نیاز دارند تا با نیروی متشکل به مقابله بپردازند .
س- چه شیوههای مشخصی را شما توصیه میکنید که این نتایج را داشته باشد؟
در دل پراکندگی موجود دست زدن به اکسیونهای فعال و بسیج کننده امری ضروری است و مورد مباحثه ماست. ما این بحثها را در دل آگاهگری پیش میبریم. اما به طور کلی قبل از هر چیز باید کارگران را قانع کرد که نیروی شما می تواند جهانی را از گرسنگی نجات دهد ، چون این جهان تنها به نیروی شما در گردش است اگر نیروی شما نباشد جهان خاموش خواهد شد . اگر فعالان و نمایندگان کارگران بتوانند با این گرایش در بین کارگران تبلیغ و ترویج کنند ؛ یقینا" کارگران می توانند با هر نیروی که ضد خودشان باشد مقابله کنند و هر اندازه دستمزدی که خود بخواهند تحمیل کنند.
معمولا میگویند اگر کارگران بتوانند حداقل دستمزد بالائی را تعیین کنند این میتواند به ضرر خود کارگران تمام شود. چون کارفرماها آنها را بیرون میکنند و سرمایه خود را یا از مملکت خارج میکنند و یا در عرصه پر سودتری به کار میاندازند. نظر شما در این باره چیست؟
من با چنین تفکری موافق نیستم. کارفرما بدون نیروی کارکارگر وجود خارجی ندارد. ان دسته از کسانیکه این تفکر را دنبال می کنند و کارگران را از این تز می ترسانند یا خود کارفرما هستند و یا از دولت و کارفرما مزد می گیرند و این نظرات را در بین کارگران تبلیغ می کنند. کارفرما سرمایه اش را در جائی سرمایهگزاری میکند که سود بیشتری داشته باشد. اما انتقال سرمایه هم محدودیتهای خود را دارد و کارفرما هرجا برود به کارگر احتیاج دارد. در همانحال این جامعه به طریقی باید اداره شود. نفت که باید تولید بشود. نان ، آب ، برق ، گاز و کالاهای مایحتاج مردم باید تولید شوند. سئوال اینجاست این امکانات به دست چه کسی تولید می شود؟ غیر از کارگر؟ حتی اگر بخواهند موشک هوا کنند و ناوشکن به دریا بیاندازند تا ما را بترسانند به کارگر احتیاج دارند. دولت که خود بزرگترین کارفرماست چند در صد از سرمایهاش را میتواند بیرون ببرد؟ هر دولتی که باشد مسئول ادارهی جامعه است و امکان مانورش در این مورد زیاد نیست. حتی سرمایهدار بخش خصوصی سرمایهاش را کجا میبرد؟ دبی؟ آلمان ؟ انگلیس ؟ عراق ؟ افغانستان ؟ و... هر کجا برود به نیروی کار احتیاج دارد. سرمایه دار اگر مدتی کارش تعطیل شود دیوانه می شود. به هرحال ما تسلیم این نظرات نخواهیم شد و اگر زمانی سرمایه داران و دولت سود نخواستند ما هم نان نمی خوریم. در هر حال سرمایه داران زودتر از ما خواهند مرد.
یکی از مقامات گفته است که امسال حداقل دستمزد افزایش پیدا نکند و به جایش دولت کمک خرجی بدهد تا افزایش هزینه زندگی کارگر تامین گردد. او گفته است هزینهها نباید از جیب کارفرماها پرداخت شود. نظر شما در این مورد چیست؟
کارگران باید دستمزد کامل خود را بگیرند. دولت به عنوان خدمتگزار مردم باید کاری کند تا آن ۴٧ میلیون نفر از زیر خط فقر خارج شوند نه اینکه به کارفرماها کمک کند. حرف این مقامات دولتی حرف امروز نیست چند سال است که به کارفرمایان از مالیات ما محرومان جامعه پول بلاعوض پرداخت می کنند تا شاید بتوانند کشور را از بحران اقتصادی نجات دهند. پول ما آنقدر زیاد است که هر کسی بر سر قدرت باشد می تواند آن مانور را بدهد . اگر دولت، به عنوان کارفرما، می خواهد سرمایه داران و کارفرما متحمل ضرر نشوند می تواند از سود شرکتها و پروژههایش دستمزد کارگران را پرداخت کند. برای ما هیچ تفاوتی ندارد که دستمزد ما از کجا تامین و ترمیم میشود. دولت باید به جای اینکه پول بلاعوض به صاحب کارحانه ها پرداخت کند و وامهای داده شده را از آنان وصول نکند ، بیاید این پولهای کلان را به صدوق بیمه بیکاری واریز کنند و کارگران بیکار را تحت پوشش بیمه بیکاری قرار دهند. تنها راه نجات تقویت صندوق بیمه بیکاری است و به کلیه کارگران بیکار حقوق پرداخت شود. نه اینکه از جیب ما کارفرمایان را تقویت کنند تا با پولی که دولت در اختیار آنان قرار می دهند به عیاشی و خوشگذرانی بپردازند، این در حالی است که ما محتاج به نان شب هستیم. برای نمونه من خودم یک نفر بازنشسته هستم و در ماه ٢۶٣ هزار تومان دستمزد می گیرم و با مزایا شاید ٣۵٠ هزار تومان باشد . اما وقتی یکی از پسرانم را برای یک ترم دانشگاه ثبت نام کردم ٧٢٠ هزار تومان از من گرفتند برای ٣ ماه. یعنی هر ماه بدون هزینه آیاب و ذهاب ٢۴٠ تومان . اگر این مبلغ را از دستمزد بنده کسر کنید می ماند ١١٠ هزار تومان برای یک خانواده ٦ نفره . آیا می شود با این ١١٠ تومان زنده ماند ؟؟
س- فکر میکنید یک حداقل دستمزد عادلانه برای امسال چقدر باید باشد؟
هیچ دستمزدی عادلانه نیست، چون کارفرما بخشی از آنرا نمیپردازد. در ضمن حساب و کتابی هم نیست و قوانین خودشان را هم اجرا نمیکنند. مثلا در همان قانون کار مصوب سال ١٣٨٩ در هیچ کدام از ماده های آن بجز تبصره ماده ٢٧ ، حرفی از اخراج کارگر وجود ندارد، اما ما هر روز شاهد اخراج صدها نفر کارگر هستیم ولی چند مدت است که مجلس شورای اسلامی بند ز را به ماده ٢١ قانون کار اضافه کرده و به کارفرمایان این اختیار را دادند که هر زمان تشخیص دهند که کارگاه یا کارخانه آنان دچار بحران شده، کارگران خود را اخراج کنند . در مورد میزان تورم هم گزارشات درست نیست و به همان اطلاعات نادرست نیز عمل نمیشود. در کشورما حسابدار یک شرکت نمی تواند هر سال یک بار بیلان خود را اعلام کند، می دانید چرا؟ چون در کشور ما به جای اینکه هر سال یک بار تورم اضافه شود، هر روز افزایش تورم داریم. به این دلیل نمی شود مشخص کرد که چقدر باید دستمزد افزایش داده شود . در کشوری که قانون و مصوبات تصویب شده حاکم نباشد و هر کسی برای خودش قانونی اتخاذ کند نمی شود حرفی زد . کسانی که می آیند و برای خودشان حساب و کتابی می کنند این آب در هاوان کوبیدن است. من به آن اعتقاد ندارم و دوست هم ندارم که کارگران را دنبال نخود سیا بفرستم. دستمزد کارگران را تورم بازار تعیین می کند نه کسی که حتی نمی داند خرید و بازار یعنی چه.
آنانی که دستمزد کارگران را تعیین می کنند یا فرزند ندارند و یا اجاره نشین نیستند و یا از منزل پدری برایشان( منظور دولت است ) همه چیز بدون پرداخت مبلغی فرستاده می شود.
پس نتیجه خواهیم گفت این دستمزدی که از سوی شورای عالی کار تعیین می شود کفاف حتی ١٠ روز هزینه خانواده کارگری را نمی دهد ؟
بلی نمی دهد. ما مزدبگیران را مجبور کردهاند تنها زنده بمانیم نه اینکه زندگی کنیم. ما سرپرست خانواده ها هر روز ده ها بار باید با همسر و فرزندان خود برای اینکه نمی توانیم هزینه آنها را پرداخت کنیم درگیر می شویم. همین است که بزرگان طبقه کارگر گفتند " طبقه کارگر در مبارزه ای که شروع کرده هیچ چیزی را از دست نخواهد داد جز زنجیرهای دست و پایش "
ما کارگران و مزدیگیران باید برای یک زندگی انسانی مبارزه کنیم و به کسی یا کسانی متکی نباشیم جز نیروی خود .
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
شنبه مورخه ٨/١٢/٨٨
www.khamahangi.com
www.komitteyehamahangi.blogfa.com
komite.hamahangi@gmail.com