توضیح : خوانند گان گرامی نوشته ای که ملاحظه می کنید حاصل گفتگوی دو تن از اعضای کمیته هماهنگی با دو تن از کارگران شرکت صانع تبریز می باشد که پیش از این در آبان سال ١٣٨٤ در " سایت کمیته هماهنگی..." انتشار یافته بود. به دلیل ضرورت و نیاز به بالا رفتن سطح آگاهی کارگران بار دیگر این متن را منتشر کردیم . امیدواریم که مورد استفاده دوستان کارگر قرار بگیرد.
(سایت کمیته هماهنگی برای کمک - ٢٧ تیر ١٣٨٩)
------------------
گزارشی از شرکت صانع" هاک سیران دیزل سابق" و گفت و گو با دو تن از فعالان کارگری این شرکت
شركت صانع تولید كنندۀ میل لنگ و سیلندر برای شرکت های مگا موتور و سایپا در تهران واقع در تبریز- مجتمع صنعتی قراملك، جنب لیفتراك سازی- با ۵٠٠ نفر پرسنل كه حدود ۴٠٠ نفر از آنان به صورت قراردادی كار می كنند، یكی از شركت های تابع سازمان گسترش و نوسازی صنایع است. اخیراً كارگران شیفت صبح ِ این شركت در اعتراض به قراردادهای موقت، بالا بودن بیش از حدِ شدت كار،عدم پرداخت آكورد و بی عدالتی و تبعیض بین كارگران و مدیران، از انجام اضافه كاری به مدت یك روز خودداری كردند. در این حركت اعتراضی، كارگران قسمت میل لنگ شركت نداشتند. كارگران علت این كار را اخراج چندین نفر از كارگران قسمت میل لنگ در جریان اعتصاب مهر ماه سال گذشته می دانند. در این اعتصاب غیر از قسمت های كنترل كیفیت و اداری اكثریت كارگران شركت داشتند.
در واكنش به این عمل كارگران، رمضانی مدیر فعلی شركت كارگران را تهدید به عدم تمدید قراردادشان كرد، و این تهدید را در مورد یكی از كارگران معترض به اجرا درآورد، و قرارداد شش ماهۀ این كارگر را به یك ماه تقلیل داد. از نظر كارگران، با توجه به اعمال تهدید و ایجاد جو اختناق در این شركت، نتیجۀ این حرکت برای كارگران مأیوس كننده بوده است. تنها حركت اعتراضی موفق كارگران در این شركت مربوط به كارگران رسمی این شركت بوده كه در سال گذشته طی تحصنی در مكان شركت و تجمع در استانداری صورت گرفته است. این كارگران كه در آستانۀ بازنشستگی بودند در نهایت تمامی مطالبات خود را به طور كامل دریافت كردند و سپس با دریافت مبالغی بازخرید و یا بازنشسته شدند. در حال حاضر، كارگران رسمی این شركت در موقعیت های غیر كلیدی شاغل هستند.
به گفتۀ كارگران، مدیران این شركت هر بار با دادن وعده های سرخرمن مطالبات كارگران را به تعویق انداخته اند. كارگران این شركت می گویند تنها مدیری را كه حاضر به تن دادن به مطالبات كارگران شده بود، مسئول حراست با همكاری دیگر مدیرانی كه توسط وی اخراج شده بودند، با طرح دسیسه ای از كار اخراج كرده اند. به این صورت كه توسط یكی از عوامل خود در بین كارگران شایع می کنند که آقای مسلمی پور- مدیر وقت- از پرداخت آكورد خودداری می كند. این عامل نفوذی از كارگران می خواهد كه در اعتراض به این تصمیمِ مدیر دست به اعتصاب و تحصن بزنند. به گفتۀ كارگران ، مهندس ابراهیمی كه از این ماجرا خبر داشت به كارگران می گوید كه این مسئله صحت ندارد و توطئه ای در كار است. اما كارگران به صحبت های مهندس ابراهیمی وقعی ننهاده و در محل مسجد دست به تحصن می زنند كه متعاقب آن آقای مسلمی پور به عنوان مدیر بی كفایت از كارخانه اخراج می شود.
در پی اخراج این مدیر، مسئول حراست آقای دَشَن و مدیران امور مالی و تولید، مدیر فروش خانم چهره و مدیر تعمیرات آقای میرخانی ، كه توسط این مدیر عامل اخراج شده بودند، به سرِ كارشان باز می گردند. به گفتۀ كارگران، همۀ این مدیران در شهرك های گلشهر و یاغچیان اقدام به برج سازی كرده اند. این در حالی است كه مسئول حراست آقای دَشَن كار خود را در این كارخانه با كارگری شروع كرد، اما بر اثر خوش خدمتی هایش تا به این حد ارتقاء یافته است. كارگران می گویند تبعیض در كارخانه بیداد می كند. در حالی كه كارگران فنی این شركت حتی با داشتن مدرك فوق دیپلم و لیسانس ماهانه ١٢٠ هزار تومان می گیرند كه بعضاً ٨٠ هزار تومانِ آن به كرایۀ منزل اختصاص می یابد، مدیران حقوق و پاداش های میلیونی دریافت می كنند. این تبعیض در بین كارگران نیز رواج دارد. كافی است كارگری آشنای یكی از مدیران باشد تا با داشتن سابقۀ ٣ یا ۴ سال حكم كارگزینی مبنی بر رسمی بودنِ او ابلاغ شود. اما كارگرانی كه چنین موقعیتی ندارند حتی با داشتن ٨ یا ٩ سال سابقه همچنان به صورت قراردادی مشغول به كار هستند.
كار در این شركت جزء كارهای سخت و زیان آور است، اما شدت كار و اضافه كاری اجباری در این شركت هیچ تناسبی با سختی كار و زیان آور بودن آن ندارد، چرا كه میزانِ تولید را به نسبت سال های گذشته به چندین برابر افزایش داده اند. كارگران را وا می دارند كه هم زمان با دو دستگاه كار كنند. گاه دیده می شود كه كارگران بر سرِ نرسیدن قطعه با یكدیگر درگیر می شوند.
از اندك امكاناتی كه در سال های گذشته برقرار بوده است، اكنون دیگر خبری نیست. قند و صابون، كفش كار و لباس كار نمی دهند. حوله نمی دهند، امكاناتی چون استخر و فوتبال داخل سالن دیگر وجود ندارد، البته حتی اگر چنین امكاناتی نیز باشد، كارگران به علت اضافه كاری اجباری و بالا بودن شدید شدت كار دیگر فرصت و یا حتی رَمَقی برای استفاده از آن ندارند.
به گفتۀ كارگران، در دورۀ مدیریت كاظمی انتخابات شورای اسلامی كار برگزار گردید كه با كارشكنی این مدیر، و به حد نصاب نرسیدن كارگران شركت كننده، این انتخابات با شكست مواجه شد. امسال نیز بعد از عید مسئلۀ انتخابات شورا از سوی مدیریت طرح شد، اما كارگران به علت تعیین شدن پیشاپیش نمایندگان از سوی رمضانی- مدیر فعلی- از آن استقبال نكردند. مدیر در واكنش به این حركت گفت اصلاً ما نیازی به شورا نداریم، اگر لازم باشد خودم برگزار می كنم !
**********
آن چه در پی می آید گفت و گویی است که پس از شرح فوق، و در پاسخ به پرسشِ "چه باید کردِ؟" کارگران شرکت صانع، بین بهرام دِزکی و بهروز خباز، اعضای كمیته هماهنگی برای ایجاد تشكل كارگری، و رامین آیتن و سعید نادری، دو تن از فعالان کارگریِ این شرکت، صورت گرفته است.
بهروز: با توجه به اوضاع و احوال فعلی و روحیۀ فعلی كارگران كه شما از آن صحبت كردید، كه بسیار اسف انگیز است، حداقل از زمانی كه شما در این شركت مشغول به كار شده اید، مدیران و سرپرستان این شركت همواره با توطئه و سركوب كارگران اقدام به غارت سفره ی خالی كارگران كرده اند. و ما همه می دانیم كه این پروسه در مدت یك ماه و یک سال صورت نگرفته است. زمان بُرده كه این ها توانسته اند تا به این حد غالب شوند.
الان با توجه به این بحران می توانیم بگوییم كه متقابلاً خروج از این بحران هم در مدت كوتاهی امكان پذیر نیست و برای خروج از آن به مدت زمان بیشتری نیاز است. البته نظرات آقای دزكی را هم در این خصوص خواهیم شنید، اما این كار به نظر من كار دراز مدت، سنجیده و آگاهانه ای است كه درصدِ آسیب پذیری کارگران را به حداقل برساند.
منظورم این است که شما كه از كارگرانِ آگاهِ این شركت هستید، اگر اخراج شوید، نبودِ شما علاوه به لطمه به خودتان به بقیۀ همكارانتان نیز لطمه خواهد زد. در حال حاضر، شما منافع كارگران را نمایندگی می كنید، بنابراین نباید آسیب ببینید. کارگران در نزدیك شدن به راه كار ِ عملی تاكنون تجارب بسیاری از سر گذرانده اند. به رؤسای جمهوری و مقامات بالاتر از آن ها طومار نوشته اند. بسیاری از كارگران در چنین بحرانی درگیر بوده و هستند. گاه ادارۀ كار هم نماینده ای فرستاده. اما این مسیر سیر تسلسلی بوده است كه كارگران از مدت ها پیش درگیر آن بوده اند. اما نتیجۀ كار مسئولین این بوده است كه در نهایت به نفع كارفرما و مدیر عامل كار كرده اند.
كارگرانی هم بوده اند كه دست به زانوی خود گذاشته و بلند شده و به این نتیجه رسیده اند كه ما اگر با هم نباشیم و صدا به صدای هم دیگر ندهیم از آقایان مسئولان برای ما چراغی روشن نمی شود. این كار باز هم به مرور صورت گرفته است. یعنی شما دوستان كه دو نفر هستید، اگر تعداد تان به ١٠ یا ١۵ نفر برسد خیلی بهتر است. اگر در این شركت ١۵ یا ٢٠ نفر باشند كه هر چند وقت یك بار دور هم بنشینند و صحبتی با هم داشته باشند، این چند نفر می دانند كه مورد اعتماد هم دیگر هستند. این دوستان می توانند هر هفته یا ١۵ روز یك بار با هم نشستی داشته باشند. سؤال من این است كه شما با تجاربی كه از سر گذرانده اید و با هم فكری كه داشتید، راه كارِ عملی بعد از این را در چه می بینید؟
سعید نادری: ما فقط زورمان به این رسیده كه صدایمان را به گوش شما یعنی کمیتۀ هماهنگی برسانیم. ما خودمان به این نتیجه رسیده ایم كه با این گونه اعتصابات كه نتایج مأیوس كننده ای دارد نمی شود هیچ كاری كرد. چون وقتی اعتصاب می كنی فوراً سركوب و اخراج می كنند. الان حرف اعتصاب را می زنیم همه فرار می كنند. كارگران شركت اكثراً متأهل هستند.
بهرام : همان طور كه آقای خباز گفت شما در شرایط عینی كار هستید. كارگران را می شناسید، اوضاع و احوال منطقه را می شناسید. من این صحبت را می كنم فقط برای این كه انگیزه ای بشود كه خودتان یك راه كار عملی ارائه بدهید. من می خواستم بگویم مواردی كه در صحبت های شما بود تكمیل كنندۀ این مباحث هستند.
ببینید اوضاع این طور است كه معضلِ كارگران قراردادی مسئله ای نیست كه صرفاً سَدِ راهِ كارگران شركت صانع باشد، بلكه اساساً سدی شده است برای تمام كارگران ایران. این كاری كه ما در کمیتۀ هماهنگی می خواهیم بكنیم- توی صحبت های آقای خباز هم بود- در پاسخ به این مسئله است که یك دست صدا ندارد.
ولی من می خواهم این را هم بگویم که همین طوری كه در شركت صانع دو نفر كارگر هستند كه آگاهی دارند، به موقعیت كارخانه واقفند، خوب زیر و بمِ مدیران را می دانند، دسیسه چینی های مدیران را می دانند- توی صحبت های خودتان هم بود كه حتی توطئه كرده اند و یك اعتصاب كاذب به وجود آورده اند برای آن كه مدیری را از كار خلع كنند، من از صحبت هایتان این را استنباط كردم كه واقفید به مسائل كارخانه تان- حالا من این را اضافه می كنم که همین كه شما به این نتیجه رسیده اید كه صدای همكارانتان را به گوش دیگر كارگران برسانید، یك گام ارزشمندی است. و من این را عرض می كنم كه توی كارخانه های دیگر هم همین طور است.
در كارخانۀ شاهو حتماً اول دو تا از كارگران آگاه شده اند و بعد با دیگر همكاران خود جمعی را تشكیل داده اند. ببینید همین كارگرانی كه در كارخانۀ شما كار می كنند، همه که جاسوس و نفوذی نیستند. كارگری كه ١٢٠ هزار تومان حقوق می گیرد و ٨٠ هزار تومانِ آن را كرایه خانه می دهد تنش می لرزد و پیش خود می گوید من را اگر اخراج كردند به كجا بروم. ببخشید توهین نباشد، من خودم كارگرم، به سگ گفتند استخوان را بینداز، گفت این را بیندازم چه كار كنم ! من كارگران را شریف ترین انسان ها می دانم. تولید كننده هستند. ولی سرمایه داری آن ها را به چنین روزی انداخته است که از ترس از دست دادن ِ همین استخوان از اعتصاب فرار می کنند. ولی شما باید با همین كارگران هم صحبت كنید و بگویید: بابا جان ! همین كارگران شاهو و نساجی سنندج كارهایی كردند و تا حدی به حقوقشان رسیدند. شما می توانید این ها را در سایت ها ببینید.
رامین آیتن: بله دیده ایم و آدرس این سایت ها را به همكاران داده ایم.
بهرام: كارگران نساجی کردستان الان حدود ٣۵ روز است كه اعتصاب كرده اند و الان این راه كار را ارائه داده اند كه بیایند صندوق بگذارند و در كل شهر صدای كارگران را به گوش مردم شهر برسانند و یك فضای حمایتی در شهر به وجود بیاورند. من می خواهم بگویم با همۀ شرایط بدی كه وجود دارد بازهم نباید ناامید شد. همه ما می دانیم كه كارگرانی هستند كه حاضرند خبری به مدیر بدهند و چندرغاز اضافه حقوق بگیرند، این كارگران به مرور زمان خواهند فهمید كه كارشان درست نبوده است. آقای خباز به نامه نگاری و برخورد مسئولین اشاره کرد. نمونه ی اخیری كه شاهد آن بودیم، مربوط می شود به حادثه ی انفجار معدن باب نیزو كه طی آن ٩ نفر كارگر جان باختند.
در آستانۀ چهلم ِ كارگران جان باختۀ باب نیزو آقای كاربخش، مسئول خانۀ کارگر کرمان، كه خودش جزء عوامل سرمایه است، گفته ما هر چی نامه به مسئولان نوشتیم جوابی به ما ندادند و دیناری به بازماندگان نداده اند. خانواده ها به این ها فشار آوردند كه شما حتی نگذاشتید ما در مراسم کمیتۀ هماهنگی در تهران شرکت کنیم. شما برای ما چه كار كردید؟ كار بخش مجبور شد بگوید هیچ كاری برای بازماندگان این حادثه نكرده اند. یعنی نامه نگاری نتیجه اش این است. ما تا زمانی كه دست به زانوی خودمان نگذاریم و بلند نشویم، آبی از ما گرم نمی شود.” كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من”. واقعیت این است که از كارگران زحمت كشی كه توی كارخانه هستند، بعضی هایشان اول می ترسند. اما اگر یك مقدار با آنان صحبت كنید این تعداد دو نفر به پنج یا شش نفر و بعد بیشتر خواهد رسید. راه كار همین است. راهی جز این نیست.
اگر این گزارش و مصاحبه منعكس شود مثلا كارگران شاهو مطلع می شوند كه شما در چه وضعیتی هستید. همان طوری كه شما الان می روی و حركت كارگران شاهو را می بینی. ولی تا دیروز نمی رفتی. بدون شك كارگران تراكتور سازی و جاهای دیگر وقتی این مطلب را ببینند می فهمند كه در شركت صانع چه خبر است. خود این كارها یك همبستگی كارگری به وجود می آورد. منتها الان برویم به سر اصل مطلب. ما الان باید كارهایی بكنیم كه نه تنها به کسی ضربه نزند، بلكه به نیروهایمان اضافه كند.
سعید نادری: آقای دزکی من می خواستم بگویم كه اگر چنین مواردی در روزنامه ای چاپ شود و به دست كارگران دیگر داده شود، كارگران با خواندنِ آن روزنامه انسجام پیدا می كنند.
بهرام: عالی است.
بهروز: ما گزارش قبلی شما را خواندیم. منتها با آمدن به این جا یك مقدار خواستیم مبسوط تر و جامع تر آن گزارش را ارائه دهیم. این گزارش وقتی در سایت كمیته منتشر می شود سایت های دیگر هم می آیند از این سایت برمی دارند.
سعید نادری: ولی همه به اینترنت دسترسی ندارند. منظور من این است كه چنین مطلبی وقتی در روزنامه ای كثیرالانتشار چاپ شود خیلی بهتر است.
بهرام : اصلاً چیزی كه شما می گویید ایده آل است. حتماً باید برای این کار كوشش كنیم. ما این را توی سایت می زنیم، روزنامه هم اگر چاپ شود خیلی ارزشمند است. دوستمان خیلی حرف درستی می زند. وقتی روزنامه ای علنی این مطلب را چاپ بكند می توانی به دیگر كارگران نشان بدهی. اما ببینید ما وقتی كه می خواستیم برای مجلس یادبود كارگران باب نیزو اطلاعیه ای چاپ كنیم روزنامۀ شرق گفت با امضای كمیتۀ هماهنگی چاپ نمی كند، كه بعد البته روزنامۀ ایران چاپ كرد. این اطلاعیه امضای چهار نفر از اعضای علنی کمیتۀ هماهنگی در پای خود داشت. بله، اگر كارگرانی باشند كه امضای خود را در پای این گزارش بنویسند بهتر است. كارگرانی كه این قدر پشتوانه داشته باشند كه اخراج شان نكنند. احتمالش هست یك روزنامه ای چاپ بكند. ولی در حال حاضر شما اگر با اسم خودتان این مطلب را بدهید ممكن است فردا اخراجتان بكنند.
سعید نادری: اگر یك نفر این خبر را بدهد چاپ می كنند؟
بهروز: به صورت خبر باشد، بله. حتی اگر امضا نكنید روزنامه موظف است آن را چاپ كند. منتها بستگی دارد، اولاً هر خبری را چاپ نمی كنند. بعدش معمولاً این ها برای این جور كارها خودشان یك منبعی دارند. مثلاً تو همین تبریز یك منبعی دارند كه برایشان خبر تهیه كند.
خوب این چیزی كه می گویید یك بار ممكن است اتفاق بیفتد. حتی اگر اتفاق بیفتد یك بار است. من نمی گویم خبری که روزنامه چاپ می كند در روحیه ی همكاران تان بی تأثیر است، بالاخره تأثیر دارد كه كارگران بگویند مشكلات ما هم یك جایی در روزنامه را اشغال كرد. اما در دراز مدت یك مقدار امكان پذیری آن كمتر است. در یك ارتباط دراز مدت تر باید یك برنامه ای دراز مدت تنظیم كرد. این بحران در كوتاه مدت به وجود نیامده است. نظر به این كه این مشكلات در طول زمان بزرگ و بزرگ تر شده اند، بنابراین یك برنامۀ دراز مدت، سنجیده و خوب می خواهد. باید برای ادامۀ راه رفیق پیدا كنید.
بهرام: ببینید الان دوستان ما نشریه ای منتشر می كنند به نام "كارگر پیشرو" و یا نشریۀ دیگری منتشر می شود به نام "علیه كارِ مزدی". به هر حال این كار مدتی است كه شروع شده است. کارگران به نیروی خود توان انتشار حتی روزنامه ای كه دوست مان گفت می توانند در آینده داشته باشند. البته این نشریات فعلی به صورت محدود منتشر می شوند. باید گسترده باشند. باید كارگران سراغ نشریۀ كارگر پیشرو را بگیرند.
بهروز : در كنار اتحاد كارگری، دانایی حرف اول را می زند. اگر متحد باشیم ولی آگاه نباشیم نمی توانیم کاری از پیش ببریم.
بهرام : ببین همین روزنامه ای كه ایشان طرح كردند بحث را به این جا كشاند. این دانایی شماست كه می گویید خبر باید به دست دیگران هم برسد. همین نشریات هم اگر گسترششان بدهیم خیلی بهتر می شود. این ها نشریات كارگری هستند. خبرهایشان توسط كارگران نوشته می شود.
رامین آیتن: من فكر می كنم ما باید از یك جایی شروع كنیم. حالا به هر صورتی كه می بایست انجام گیرد. می شود تحصن را در كنار دستگاه ها انجام داد به خاطر این كه استارت حركتی زده شود.
بهروز: اما اگر کارگران به آن حركت نپیوندند و منجر به شكست شود می دانی چه تأثیر بدی می گذارد؟
رامین آیتن: بله، اول باید برایش برنامه ریزی كرد.
بهروز: من می خواهم بگویم شما به عنوان یك فعال كارگری باید روحیه ی همكارانتان را بسنجید. این شما هستید كه قطب نما را در دست دارید. فعلاً سكان دار شما هستید. باید به لحاظ روانی بسنجید كه الان همكارانتان در چه وضعیتی هستند. اگر حركتی به پیروزی بینجامد هم برای كارگران شركت شما مؤثر است و هم برای شركت های پیرامونی مثل شما، چون صدای شما را می شنوند. می گویند این ها هم قراردادی هستند، این ها هم مثل ما امنیت شغلی ندارند، با این وجود چنین حركتی كرده اند.
یك نمونه به شما بگویم. این كه می گویم در پارس خودرو اتفاق افتاده است. پاداشی قرار بود به كارگران بدهند و نداده بودند. فكر می كنم بابت افزایش تولید بوده است. كارگران گفتند شما قرار بود این پاداش را به ما بدهید كه تاكنون نداده اید. كارگران به واسطۀ اعتراض به این عمل مدیران دست به اعتصاب می زنند. این حركت در قسمت پرس سنگین اتفاق افتاده بود. ۴۵ دقیقه كار تعطیل می شود. مدیر سالن می گوید: از این لحظه هركسی می خواهد كار كند برود پشت دستگاهش كارش را بكند، هر كسی هم كه نمی خواهد كار كند برای تسویه حساب مستقیم به كارگزینی برود، همین الان وضعیت خودتان را مشخص كنید.
كارگران با هم مشورت می كنند كه چه كار كنند، یكی از كارگران پیشنهادی مطرح می كند، می گوید برویم در بین ضایعات پارچه گیر بیاوریم و این پارچه ها را به نشانۀ اعتراض به حق كُشی مدیران به بازو و پیشانی مان ببندیم. حالا كه به واسطۀ تهدید به اخراج و نبود امنیت شغلی نمی توانیم اعتصاب بكنیم حداقل این كار را كه می توانیم انجام دهیم. این كار را كرده بودند. همین یك نمونه تو شركت های دیگر پیچید كه فلان جا كارگران با توجه به شرایط خاصی كه داشتند دست به چنین حركت ابتكاری زده اند.
خوب مهم است، می دانید یك جایی شما یك وقت حركتی می كنید صد نفر تلفات می دهید. همكاران تان را اخراج می كنند. وجدان شما به هر حال در عذاب خواهد بود كه ما چه كار كردیم كه این دوستان در چنین وضعیتی قرار گرفتند. اگر یك حركتی آسیب پذیریش كمتر باشد خود شما به این نتیجه خواهید رسید كه با توجه به این اوضاع و احوال و شرایط فعلی بهتر است این حرکت را انجام دهید. الان با صحبت هایی كه شما کردید یك نظری دادید در رابطه با انعكاس مشكلات تان، بحث روزنامه را پیش كشیدید.
می دانید، توی خودِ این جمع چهار نفره كه داریم صحبت می كنیم یك بحث عملی متولد شد. این را دست كم نگیریم. همین بحث عملی دستاوردی است برای این جمع. فردا شما با چهار نفر از همكارانتان كه به شما نزدیك هستند بنشینید یك گپی بزنید، ممكن است به یك نتیجۀ بهتری برسید كه خود ما از رسیدن به آن عاجز باشیم. ما- منظورم من و بهرام است- چون بیرون از آن شركت هستیم هر چقدر هم آشنا به مسائل كارگری باشیم شرایط عینی شما را مثل شما نمی توانیم درك كنیم. شما معضلات موجود در این شركت را با گوشت و پوست تان لمس می كنید. بنابراین، دوستان این برنامۀ دراز مدت را داشته باشید. ما صحبتمان این است كه اتحاد و آگاهی بهترین سلاح كارگران برای پیشبرد اهدف شان است. این واقعاً خیلی مهم است كه به آن بپردازید.
بهرام: من می خواستم یك نكته ای را یاد آوری كنم. اولاً اعتصابی كه در پارس خودرو اتفاق افتاد این طوری بود كه دو تا كارگر را خریده بودند. سرپرستان به دو تا كارگر ۵٠٠٠ هزار تومان داده بودند. كارگرانِ دیگر اعتراض كرده بودند كه این مبلغ را باید به ما هم بدهید. می خواهم همان نمونه ای كه شما از شركت تان گفتید بگویم كه سرمایه داران همه جا این كار را می كنند.
رامین آیتن: تو شركت ما یك كارگر می رفت سرِ دو تا دستگاه كار می كرد.
بهرام : حالا آن جا كارگران چه كار كردند؟ اتحاد كارگران باعث شد. همان طور كه بهروز گفت اول كارگران دیدند كه نمی توانند سنگ بزرگی را بردارند. آمدند یك راه كار دیگری پیدا كردند. رفتند آن پارچه ها را پیدا كردند و بستند و به پیشانی شان و آن قضایایی كه بهروز به آن ها اشاره كرد پیش آمد. ولی آخر روز بیست نهم یا بیست و هشتم بود. مدیران دیدند كه این مسئله در سالن های دیگر می پیچد و جو بدی برای شان درست می شود به ناچار به خواست كارگران تن دادند.
كارگران نشان دادند كه حاضر نیستند این همه تبعیض را تحمل كنند و توانستند پاداش را كه در واقع بخشی از حقوق شان است بگیرند. من خواستم علاوه بر نكاتی كه بهروز گفت و شما هر دو گفتید،این قضیه را بگویم كه كارگران قراردادی چه در شركت صانع و چه در تراكتورسازی و چه در جاهای دیگر همه جا هستند.
ما باید این كارگران قراردادی را پیدا كنیم و از كارگران آگاه قراردادی یك جمعی تشكیل دهیم. به طوری كه هفته ای یك بار همدیگر را ببینیم. الان بهروز حرف خوبی زد، شماها یك صحبتی كردید، كه به ذهن بهروز و من خطور كرد، كمك كردیم به همدیگر كه یك راه كار پیدا كنیم. ممكن است در همین جمع كارگران قراردادی یكی بگوید فلانی هم كارگر قرار دادی است برویم او را هم ببینیم. این یك چیز ذهنی نیست، عینی است، وجود خارجی دارد.
تعدادی از كارگران آن نشریه و آن رسانه ای كه شما می گویید انتشار داده اند. ما رسانه را به نیروی خودمان ایجاد كردیم. به وجود آوردیم. موقعی كه نشریه ای با تیراژ ۵٠٠ نسخه منتشر می شود و تا به دست كارگران برسد مشكلات زیادی متحمل می شود، با وجود این جمع های كارگران این تیراژ به ٢٠٠٠ نسخه خواهد رسید. این ٢٠٠٠ نسخه اگر به دست كارگران آذربایجان، كردستان، اهواز،كرمان، اصفهان و قطب های صنعتی كه كارگران در آن حضور دارند برسد كارگران دیگر نمی آیند دنبال نشریه ای مثل "كار و كارگر" باشند. آنان به دنبال نشریۀ خودشان خواهند بود.
بهروز : ببینید، الان با توجه به صحبت های شما در مورد توطئه هایی كه علیه كارگران در شركت شما صورت گرفته است، شما در بخشی از صحبت های قبلی تان گفتید كه آن اعتصاب را كه موجب بیرون انداختن مدیر قبلی شد، اصلاً معلوم نشد چه كسی به كارگران گفته است.
الان چیزی كه به ذهن من می رسد این است كه ممكن است برای این كه كارگران فعال و معترض را از صحنه به در كنند در آینده هم از این حربه استفاده كنند كه چهار نفر هم پشت این حركت قرار بگیرند. طبیعتاً شما هم می افتید دنبال چنین مسئله ای. حداقل قانونی ترین كارشان این خواهد بود كه قراردادتان را تمدید نكنند.
رامین آیتن: همین طوری هم هست. اگر شما متن قرارداد ما و شركت را نگاه كنید می بینید كه براساس آن مدیر شركت این توانایی را دارد كه موعد قرارداد را از شش ماه به یك ماه تقلیل دهد.
سعید نادری: در شركت ما مسئول حراست بیشتر از مدیر قدرت دارد. آقای دَشَن قدرتش به مراتب از مدیر شركت بیشتر است. ایشان همه جا دست دارند.
بهرام : سرمایه داران همه شان همه جا دست دارند. چاره ی كار فقط اتحاد همه ی كارگران است. اگر یك روز همین كارگران اعتصاب متحدانه ای بر علیه این آقا و مدیران بكنند مجبورشان می كنند كه مطالبات كارگران را بدهند.
بهروز: اصلاً قدرت كارگران حتی قدرت بالاتر از قدرت همین كه می گویید را حریف است. قدرت كارگران كوه را جا به جا می كند. باور كنید حركت قدرتمند كارگران شگفتی ساز است. كارگران در كشورهای دیگر دولت عوض می کنند. با اعتصاب ها و انقلاب هایشان و به قدرت تشکل هایشان دولت عوض می کنند.
رامین آیتن: این جا شورا هم به نفع خودشان است.
بهرام : تشكل كارگری باید طوری باشد كه یك نفرنتواند برای مدت های مدید آن بالا باشد. كاری كه در مورد شوراهای اسلامی كار تا به حال صورت گرفته است. صادقی برود آن بالا و نتوانید او را پایین بیاورید. تازه این شورای اسلامی كه شورای كارگری نیست، شورای كارفرمایان است. در مورد قدرت كارگری كه بهروز به آن اشاره كرد، خوب است اشاره ای داشته باشیم به مراسم روز كارگر در تهران.
اول ماه مه امسال شورای اسلامی كار كارگران را دعوت كردند تهران. اول گفته بودند سه راه ایران خودرو بعد گفتند سه راه ارج، ما آن جا بودیم. كارگران را آورده بودند به نفع رفسنجانی شعار بدهند. كار به آن جا رسید كه میكروفون را كارگران گرفتند دست شان. بهروز گفت کارگران دولت عوض می كنند. این جا هم كارگران نقشۀ رفسنجانی و دارودسته اش را برهم زدند. رفسنجانی گفته بود كه من به آن جا نمی آیم، توطئه است.
بهروز: اصلاً از داخل حیاط برگشت،صادقی پشت میكروفون بود كه دید همه دارند علیه رفسنجانی شعار می دهند. این ها از قبل برنامه ریزی كرده بودند كه كنگرۀ خانۀ كارگر را به بهانۀ روز كارگر در این مراسم برگزار كنند. به بهانۀ روز كارگر كارگران را به آن جا بكشند كه رفسنجانی در این كنگره اولین نطق انتخاباتی اش را انجام بدهد.
ما وقتی آمدیم داخل سالن دیدیم كه روی پارچه های بزرگی نوشته اند: هاشمی حمایتت می كنیم و شعارهای دیگر به نفع كاندیداتوری ایشان. آن جایی كه صادقی به نفع هاشمی صحبت كرد دیگر شعارها به اوج خود رسید. باور كنید كارگران به مدت ١٠ دقیقه به واسطۀ اعتراض شان به رفسنجانی هو می كشیدند و سوت می زدند. بعد آخرِ سر صادقی گفت ایشان الان صدای ما را می شنوند، نكنید این كار را.
ولی رفسنجانی از همان جا برگشت. در مصاحبه اش هم گفته بود: من ترجیح دادم به آنجایی كه علیه نظام و مسئولان شعار می دهند نروم.
كار به آن جا رسید كه خود این آقایان ناچار شدند جایگاه مراسم را كه چندین سال مثل كَنه به آن چسبیده بودند به كارگران واگذار كنند و فرار را برقرار ترجیح دهند. شما باید آن جا می بودید و می دیدید، بنابراین به نظر من شما باید دیگر هم طبقه ای هایتان و هم سرنوشت هایتان را ببینید و بنشینید با آن ها صحبت كنید. این مسئله خیلی مهم است.
رامین آیتن: ما به این فعالین دسترسی نداریم.
بهروز : درست است. من می فهمم. ما الان گلگشت داریم. البته الان كه فصل سرما دارد شروع می شود مدتی نخواهیم داشت. ما ماهی یك بار گلگشت داشتیم. یك بار در تهران برگزار كردیم. بچه ها از گیلان و كردستان هم آمده بودند. گلگشت بعدی را در سنندج برگزار كردیم. دوباره دوستانی از گیلان و كردستان بودند. ما هم كه از تهران رفته بودیم. سومین گلگشت را در رشت كنار دریا برگزار كردیم، تعداد بالایی كارگر آمده بودند.
خوب این انسان ها همدیگر را دیدند.با هم دوستی صمیمانه ای را آغاز كردند. شماره تلفن به همدیگر دادند. به صورت خانوادگی هم آمده بودند. شما الان دو تا رفیق خوب در جای دیگر، در شهر دیگر، پیدا كنید. ارتباط مداوم داشته باشید، یك دنیا در حركت تان مؤثر است. الان هم گاه تجمعی با هر كمیتی در تهران داریم. این تجمعات را می شود مشخصاً در روز جمعه و تعطیلی برگزار كرد كه شما هم بتوانید شركت كنید. به این ترتیب شما هم با دیگر فعالان كارگری آشنا می شوید.
واقعاً دنیایی است دوستان، ما وقتی كه همدیگر را می بینیم احساس قدرت می كنیم. بدون هم دیگر ما هیچ نیستیم. شما هم طبقه ای هایتان را باید ببینید كه چه انسان های فداكار، شریف و از جان گذشته ای هستند. چه حركت های كرده اند،. دوستانمان را به خاطر شركت در مراسم اول ماه مه به خاطر همین حق خواهی ها….
بهرام: قضیه ی سقز را به دوستان بگو.
بهروز: بله همین را می خواهم بگویم. كارگران در شهر سقز در سال ٨٣ تصمیم به برگزاری مراسم اول ماه مه در پارك كودك این شهر گرفتند. در این حركت در كنار دیگر دوستان، از اعضای فعلی كمیتۀ هماهنگی آقای حكیمی، آقای صالحی ، آقای عبدی پور و آقای تنومند هم بودند. در این مراسم حدود ۵٠ نفر از شركت كنندگان در مراسم دستگیر شدند كه چند ساعت بعد غیر از ٧ نفر بقیه آزاد شدند. در مدتی كه این ٧ نفر در زندان بودند دست به اعتصاب غذا زدند. كه تحت فشار كارگران در ایران و خارج از ایران مجبور شدند آزادشان كنند. از آن روز تاكنون محاكمه شان هم چنان ادامه دارد. با این وجود این دوستان بیش از پیش مصمم به ادامۀ راهشان هستند.
همین آقای صالحی كه از نظر قوانین قضایی مجرم است، امسال فرماندار شهر با سلام و صلوات به فرمانداری دعوتش كرد و بر سرِ چگونگی برگزاری مراسم اول ماه مه با او رسماً وارد مذاكره شد. آقای صالحی در این مراسم سخنرانی پرشوری كرد كه متن آن را هم اكنون در سایت كمیته می توانید بخوانید. آقای صالحی چند وقتِ پیش برای دیدن كارگران شاهو به سنندج رفته بود. كارگران متوجه می شوند كه آقای صالحی در كارخانۀ بغلی حضور دارد، آمده بودند و او را به داخل كارخانۀ خودشان برده بودند. ایشان در آن جا به مدت ۵/١ ساعت برای كارگران سخنرانی می كند كه متن آن را نیز می توانید در سایت ببینید. قدرت كارگری همین است. محمود صالحی اتكایش به پشتوانه ی كارگری است كه پشت سرش قرار دارد.
دوستان این فضای همبستگی به راحتی به وجود نیامده است. دست ها به هم گِرِه خورده، دوستان مطالعه كرده اند، آگاه شده اند. واقعاً این آگاهی و اتحاد خیلی كار ساز است. شما اگر دركارخانۀ خودتان بیست نفر مثل خود را داشته باشید دیگر آقای رمضانی تو این كارخانه به این راحتی جولان نمی دهد. اصلاً این کار را نمی تواند بکند. آن موقع حساب كارِ خودش را خواهد كرد. همین مسئول حراست آقای دَشَن ترسوترین آدم خواهد بود.
بهرام: بهروز كه در مورد سقز صحبت می كرد من موردی یادم آمد: آقای حکیمی از استقبال کارگران سقز از دستگیرشدگان در موقع بیرون آمدن از زندان به عنوان یکی از لحظات پرشور و بیاد ماندنیِ همبستگی طبقۀ کارگر یاد می کرد.
هم چنین، پیش از آزادی دستگیرشدگان از زندان ، ما در تهران در تلاش بودیم كه برای آقای حکیمی سند وثیقه پیدا كنیم، كه از سقز تلفن زدندو گفتند: کارگران سقز گفته اند برای ما مهمان آمده مگر ما می گذاریم از جای دیگر برای او سند بیاورند. می خواهم بگویم این فقط یك چشمه از همبستگی طبقۀ کارگر است.
ما در آینده شاهد شكل گیری تشكل كارگریی سراسری و ضدسرمایه داری خواهیم بود. به نظر من تشكیلات واقعی كارگری در ایران هنوز به وجود نیامده است، تازه دارد نطفه هایش بسته می شود. اصلاً باید پرسیده شود كه چرا شوراهای واقعی در آن دوره به وجود آمد.
كارگران بیكار سال ۵٩ در تمام شهرهای ایران، من الان دقیقاً یادم است، از آخرین آن ها كه كارگران بیكار راهپیمائی كردند در اندیمشك بود در تمام شهرهای خوزستان،آذربایجان.دیدند كه این حركت های كارگر دارد تبدیل به یك جنبش اجتماعی سازمان یافته می شود.
آمدند برای سد كردن ایجاد تشكل واقعی كارگری این تشكیلات فرمایشی "خانۀ کارگر" را عَلَم كردند. این كه شما می گویید که با همین كارگران قراردادی دور هم جمع شویم این می تواند جنبش كارگری یا حداقل بخشی از جنبش كارگری را به صورت سازمان یافته درآورد.
این كارگران آگاهِ قراردادی را پیدا كنیم. در صحبت های آقای نادری بود. این قراردادهای موقت سدِ راه است. تا می گویی حقوقم كم است، می گوید قرار دادی هستی، تا می گویی شدت كار بالاست، می گوید قراردادی هستی، اصلاً این برای كارگران ننگی است.
بابا من دارم نیروی كارم را می فروشم، بنا به فرمایش خود شما،دو دستگاه آورده گذاشته كه من باید با هر دو دستگاه كار كنم. حتی حق نداشته باشم بروم دستشویی، حق نداشته باشم استراحتی بكنم، باز هم دو قُرتُ نیمش باقی است. می گوید باز هم باید شدت كار را ببری بالا. دوست مان می گوید یك كارگر 120 هزار تومان حقوق می گیرد،٨٠ هزار تومان كرایه خانه می دهد، باید از همین حالا آستین های مان را بالا بزنیم.
بهروز: در داخل كمیته هماهنگی پیشنهادی مطرح شده است و آن این است كه تشكل كارگران قراردادی و بیكار سازمان داده شود. مبنای استدلال هم این است كه حالا كه كارگر قراردادی در داخل كارخانه امنیت ندارد ودر صورت اعتراض اخراج می شود، می تواند در بیرون از كارخانه جمع شود.
وقتی كه به خاطر این كه كارش را از دست می دهد نمی تواند رو در روی کارفرمایش بایستد، به كارگران چندین كارخانه می گوید در جایی خارج از كارخانه جمع بشوند و حركت شان را شروع كنند. كارگرانی هم كه در موقعیت علنی قرار دارند می توانند همان كاری را بکنند كه كمیته هماهنگی کرد، یعنی به صورت فعال کارگریِ علنی فعالیت کنند، و یك سری حركت های اعتراضی و تجمعات اعتراضی فراکارخانه ای را سازمان دهند. آن موقع دیگر آقای آیتن یا آقای نادری می روند به تجمع كارگران قراردادی، كه مثلاً در فلان میدان برقرار است، می پیوندند. می دانید كه الان اكثریت كارگران قراردادی هستند. الان كمتر از بیست درصد كارگران به صورت استخدام رسمی كار می كنند. امیدواریم این هم فكری ها اتفاق بیفتد و شما به اتفاق دوستان دیگر به این حركت ها ملحق شوید.
چشم انداز ما چشم انداز مثبتی است. درست است كه الان ما روی لبۀتیغ اخراج قرار داریم، درست است كه ما زندگی بسیار سختی را از سر می گذرانیم، درست است كه حقوق ما بسیار نازل است. اما به هر حال نباید تحمل کنیم. دو تا حالت بیشتر وجود ندارد، یا بسوزیم و بسازیم، یا مثل شما دوستان این سؤال مهم را طرح کنیم و بپرسیم :
" چه باید كرد؟ ".
با امید به آن که این گفت و گو ما را به پاسخ این پرسش نزدیک تر کرده باشد. خسته نباشید.