تلاش برای ایجاد تشکل سراسری کارگران (۱۳۵۷)
تاریخ مبارزات کارگران برای دفاع از حقوق خود در برابر نظام سرمایه داری ، تاریخی سراسر مبارزه و رویارویی کارگران و مزدبگیران از یک طرف و حامیان نظام سرمایه داری و خود سرمایه داران از طرف دیگر است.
از آن زمان که سرمایه ای انباشته می شود و در قطب مقابل عده ای از مردم چیزی به جز نیروی کارشان برای فروش ندارند، این کشمکش و مبارزه برای استثمار نیروی کار از یک طرف و دریافت حق و حقوق کار از طرف دیگر ادامه می یابد. این تاریخ مشهون از پیروزی ها و شکست های فراوانی است که در این مبارزات برای کارگران رقم خورده است.
در ایران نیز این مبارزات تاریخچه خاص خود را دارد که در هر زمان این مبارزات با پیروزی های خود توانسته است بخشی از حقوق کارگران و زحمتکشان را به دست آورد ودر مقابل هر بار که شکست خورده است بخشی از این حقوق را از دست داده و و سرمایه داران و نظام حامی آنان توانسته اند بار دیگر بر اریکه قدرت سوار شده و دست آوردهای کارگران را یکی پس از دیگری از آنان باز ستانند.
مقطع مبارزات سال های ۵۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ یکی از این مقاطع درخشانی است که در آن مبارزات کارگران در بسیاری از زمینه ها به بار نشست و دست آوردهای بزرگی برای کارگران و زحمتکشان داشت و از ان جمله پیروزی هائی که در ایجاد تشکل های کارگری و تشکل های سراسری کارگران به و جود آمد که هر گام ان نتیجه فداکاری ها و گذشت و مبارزات خستگی نا پذیر این کارگران و زحمتکشان بوده است.
تجربه ذیل در یکی از آن مقاطع حساس به و جود آمده است که گزارش آن برای امروز میتواند بسیار مفید و ارزشمند باشد و در راه ایجاد تشکل های سراسری کارگران و زحمتکشان آموزنده تجاربی گرانبها باشد . اکنون که بسیاری از مبارزان کارگری به این نتیجه رسیده اند که ایجاد تشکل های سراسری کارگران و فعالان کارگری ضرورت تداوم مبارزه تا کنونی است این تجربیات میتواند ارزش زیادی برای راه گشائی اینده داشته باشد.
تجربه زیر نشان میدهد که چگونه نیروهای ضد کارگری سعی در انحراف مبارزات کارگران داشته و تمام تلاششان را برای به انحراف کشیدن مبارزات کارگران و تحمیل تشکل های بالا ساخته بر کارگران به کار می برند اما هوشیاری کارگران و فعالان کارگری از این امر جلوگیری میکند. پیش از بهمن ۱۳۵۷ سندیکاهای فرمایشی در بیشتر واحدهای تولیدی فعال بودند و در زمینه مهار مبارزات کارگران تلاش می کردند. درزمانی که کارگران اجازه ایجاد تشکلهای مستقل خود را نداشتند، عضو شدن در این سندیکاهای فرمایشی به نوعی اجباری بود. اعتصابات گسترده در واحدهای تولیدی به خصوص از شهریور ۱۳۵۷ گسترده شده بود و خواسته های این اعتراضات و اعتصابات دیگر به فقط به خواسته ای صنفی محدود نمی شد. کارگران شرکت نفت با بستن شیرهای نفت شریان اقتصادی رژیم شاهنشاهی را در دست گرفته بودند.
این تجربه به شکل کتابچه ای کوچک هم در سال ۵۷ تحت عنوان گزارشی از سندیکای قندریز و شکلات سازی تهران منتشر شده بود.
***
دعوت نامهای جهت تعدادی از نمایندگان سندیکاهای کارگری ارسال شده بود و از آنان برای شرکت در جلسهی گفتوگویی در پنج شنبه ۱۲ بهمن ۵۷ ساعت سه بعد از ظهر در سالن اجتماعات سندیکاهای قندریز و شکلاتسازی تهران و حومه دعوت شده بود.
در آن به عنوان اولین بیانیه “شورای همبستگی نمایندگان سندیکای کارگران تهران و حومه” خواستار تشکیل یک واحد سراسری کارگری از سندیکاها و اتحادیههای کارگری ایران شده بود. در این بیانیه تیتر بزرگی با این محتوا به چشم میخورد: “بکوشیم یک تشکیلات کارگری مستقل و سالم بوجود آوریم.”
بیانیه ضمن تشریح مطالبی که در آن تاکید میکرد:” کارگران وزحمتکشان ایران عملا ثابت کردهاند که در صف اول پیکار ضد دیکتاتوری وچپاولگران داخلی و ضدامپریالیست سرمایهداران بزرگ و بینالمللی قرار دارند. درعین حال مبارزات قهرمانانهی کارگران صنعت نفت، گاز، مطبوعات و … را نه مبارزهی سیاسی، بلکه صرفا مطالبات اقتصادی و خواستهای صنفی تلقی میکرد و مدعی بود که مطالبات اقتصادی و صنفی این واحدها از مبارزهی ضداستبدادی و مسایل سیاسی در جبهه واحد ملی و ضد استعماری جدا نیست. “همچنین در بیانیه آمده که :”شورای همبستگی نمایندگان سندیکاهای کارگری تهران و حومه ” از جمله “مسئولان سندیکاهای مستقل کارگری تهران میباشد که در “جلسهی مشترک و مشورتی خود برای بوجود آوردن تشکیلات کارگری برنامهی کاری را تنظیم نمودند و در اجرای آن از تمام سندیکاها، اتحادیهها ، نمایندگان کارگری در کارخانهها و هیاتهای منتخب زحمتکشان صفوف مصرا خواستارند برای تحقق بخشیدن به این وظیفهی کارگری به ما (شورای موسس) بپیوندند.”
بیانیه برنامه کار را چنین ردیفبندی نموده است:
اول- دعوت رسمی از تمام سندیکا و اتحادیهها و نمایندگان کارگر کارخانهها و کارگاههای تهران وحومه برای ایجاد همبستگی و وحدت
دوم- کمک به تجدید سازمان واحیای سندیکاهای کارگری که به دلایلی نتوانستند پس از تاسیس به فعالیت کارگری و صنفی خود ادامه دهند.
سوم- کمک و راهنمایی لازم به کارگران هر صنفی که تا کنون موفق به تشکیل سندیکای حائز اکثریت و واقعی نشدهاند و به به علت عدم اعتماد به فعالیت آزاد و مستقل سندیکایی از اقدام به تاسیس سندیکا خودداری میکردهاند.
چهارم- محترم شمردن اصل دموکراسی در فعالیت سندیکایی به نحوی که تمام کارگران حق اظهار نظر، انتقاد و پیشنهاد ، انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمام شئون اجتماعی و سندیکایی را داشته باشند.
پنجم- همفکری و هم یاری برای ایجاد یک تشکیلات صحیح و مرکزیت سالم از تمام سندیکاها برای رهبری کارگران ایران تحت عنوان کنفدراسیون کارگران ایران.
امضا: شورای همبستگی نمایندگان سندیکاهای کارگران تهران و حومه
جلوی دفتر سندیکای قندریزان (و درگرمای مطبوع آفتاب زمستانی) دستهای از کارگران مشغول بحث و گفتوگو بودند و دعوتشدگان را به دفتر سندیکای کارگران قندریز تهران که در طبقهی دوم قرار داشت و با پلههایی فرسوده که در زیر گامهای استوار کارگران کج و معوج شده و مخروبه و پیچوخم به راهرویی منتهی به خیابان وصل میشد، راهنمایی میکردند. دعوت شدهها شهر دمکرده تهران را که در شور و شوق استقبال ورود امام میجوشید، پشت سر گذاشته بود و با غرور آهنین واطمینان خاطر خود را به مرکز تجمع کارگران رسانده بودند. گویی که آنان نه با امید آن چه که در شهر جاری بود، بلکه چشم به روشنایی سپیدهی فردای تاریخ دوختهاند. بلاتکلیفی حال آنان را به سوی تعین تکلیف آینده میکشاند. آفتاب گرم و روشنی بخش زمستانی شلنگانداز به پیشواز آنان جلوی سندیکا آمده بود.
راهروی نیمه تاریک در فضای مرطوب ساختمان باهمان پلههای کج و معوج و پیچ و خمدار مخروبه ، همانند یک محیط کارگری، دعوتشدگان را با فروتنی پذیرا میشد. در انتهای پلهها در طبقه دومهال کوچکی بود که از کارگران پر شده بود.
اینجا و آنجا پچپچکنان خبرهای روز جامعه، مشکلات کارگری و موضوع جلسهی نمایندگان کارگران بحث و گفت و گو میشد. در ساعت مقرر وقتی که حاضرین میخواستند برای حضور در جلسه به سالن قندریزان بروند با ممانعت و سختگیری برپاکنندگان جلسه (شورای موسس) شدند. در پشت میزی که ابتدای در ورودی سالن سندیکا قرار داشت، هفت نفر به عنوان هیات موسس شورای موسس جمع شده بودند و دفتر و دستگی گذاشته بودند و با گرفتن کارت دعوت از کسانی که جزو هیات مدیره سندیکاهای موجود بودند و یادداشت کردن نام و مسئولیت دعوت شدهها در سندیکا آنها را به سالن میپذیرفتند.
هیات موسس پا به سن گذاشته بودند و چند تنی از آنان را میشد با کارمندان متوسطالحال ادارات اشتباه گرفت. از جمع هیات موسس مردی میانسال در حالی که در ورودی سالن را با دست خود مسدود کرده بود، عصبانی و دمغ میگفت:
تنها کسی میتواند در جلسه شرکت کند که مسئولیت رسمی سندیکایی داشته باشد. البته تعدادی از حاضرین توانستند به عنوان مسوولان سندیکا در سالن حضور یابند. در این میان تنی چند از کارگران نیز خود را جزو مسوولان رسمی سندیکایی نشان داده و داخل سالن شدند. اما تعداد زیادی از حاضرین پشت در باقی ماندند. آنان به مرد میانسال توضیح میدادند که ما از طرف واحدهای کارخانههایی آمده ایم که سندیکایشان فرمایشی است و ما آنها را قبول نداریم. حالا چه گناهی کردهایم که مسوولیت رسمی این سندیکای فرمایشی را نداریم که ما را از حضور در جلسهی کارگران منع میکنید؟
مرد میانسال که با اصرار و سماجت جمعیت مواجه میشد، گاه به گاه مشورت خواهی کوتاهی از جمع هیات موسس میکرد. گرچه تنی چند از اعضای هیات موسس موافق ورود همگی حاضرین بودند، ولی این به گوش مرد میانسال و دوستان دیگر هیات موسس نمیرفت.
– آقایان چرا حالیتون نمیشه . تنها کسانی میتوانند در جلسه شرکت کنند که مسئولیت رسمی داشته باشد. من شما را نمیشناسم و از کجا بدانم که شما کی هستید. گیرم آمدید توی سالن. سالن که برای همهی شما جا ندارد.
هارت وهورت میکرد. صدای زنگوارش به گوش خود او و دوستان هیات موسساش عینهو چهچه بلبلی خوش مینشست. اما سماجت مصرانهی او در جلوگیری از ورود حاضرین به سالن بر خاطر کارگران پشت ِدر مانده گرد وغبار کدورت را مینشاند.
تنی چند از حاضرین خود را زیر دستهای مرد میانه سال رد کرده و به سالن آمدند . اما باز هم در آنجا مواجه با ممانعت این شخص و بیتفاوتی اعضای هیات موسس شدند. انگار که سالن و جلسه مزبور از ملک و املاک شخصی آنان است. وقتی خواستند چند تنی را که از زیر دست مرد میانسال رد شده و به سالن آمده بودند، از سالن بیرون کنند، از درون و بیرون سالن لحظاتی چند پچ پچ و شور و مشورت و پس از آن در یک تصمیم قاطع غرش خشم آغاز شد.
افرادی که در سالن نشسته بودند به عنوان اعتراض به رفتار مرد میانسال و اعضای دیگر هیات موسس برخاستند و قصد ترک سالن را کردند:
- چه کسی به شما حق میده که تعیین کنید کی به جلسه بیاد و کی نیاد. تا کی میخواهید جلوی حضور کارگران مبارز را در محفلهای سربسته بگیرید؟
حاضرین در پشت درمانده نیز غرش کنان به در سالن هجوم آوردند و از آن میان کارگری با صدای بلند بانگ زد:
- چرا اختناق ایجاد میکنید؟ چرا جلوی شور و شوق کارگران را برای ساختن آیندهی خودشان سد میکنید؟ اصلا شما چه کارهاید؟ چرا از شرکت علاقهمندان میترسید؟ سالن که به حد کافی جا برای شرکت حاضرین دارد. چرا بهانه میآورید؟
و خود قاطعانه ، با خشمی آتشین مرد میانسال را به کناری زد و وارد سالن شد ودر دیگر سالن را که بسته بود باز کرد:
- رفقا سد را بشکنید . این سالن متعلق به شماست. این جلسه مال شماست . همگی داخل شوید. سالن جا دارد.
و جمیعیت با غروری ظفرمند و شوقی شکوفا، در صندلیهای خالی جای گرفتند. سالن باز هم جا داشت. هیات موسس شیک و پیک، شق و رق و چاق و چله ،عینهو موش آب کشیده رتق وفتق کنان، خود را برای آغاز جلسه آماده کرده بودند.
سالن مستطیل شکل سندیکای قندریزان حدودا با ۹ متر طول و ۵ متر عرض و صندلیهای قراضه ارج که در آن ردیف به ردیف جای گرفته بود. روبروی جمعیت، انتهای سالن میز باریک اعضای هیات موسس قرار داشت که بر دیوار پشت قاب عکس حاوی عکسهای اعضای هیات مدیره سندیکای قندریزان و پایین تر از آن دو پرچم رنگ و رو رفتهی سه رنگ ایران که انتهای سرخ دو پرچم به هم نزدیک شده بود، نصب شده بود. در وسط دیوار روی یک صفحهی مقوای سفید با خط درشت تازه نوشته شده ای موضوع اجتماع کارگران را تاکید میکرد: “شورای همبستگی سراسری کارگران”.
همهمه ای قاطی بوق و سرو صدای ماشینها خود را از پشت شیشههای تیره رنگ و گرد و خاک گرفته پنجرهی سمت چپ سالن با مشتی نور رنگ پریده به سالن میکشاند. رطوبت و هوای خفه و گرد و خاک نشسته بر دیوارها نمایشگر این بود که سالن دیر به دیر مورد استفاده قرار میگیرد. سالن با خود سادگی کارگران را به ارمغان داشت: لخت و عریان بدون تزئینات.
در ابتدای فردی از اعضای هیات موسس از جا برخواست و به نام کارگران مبارز و شهید راه آزادی ایران یک دقیقه سکوت اعلام کرد. حاضرین همزمان به پا خواستند و خاطرهی آتشین و جاودانی رفقای از دست رفتهی خود را پاس گذاشته و بدین سان ارادهی خود را برای پاسداری رفقای از دست رفته تاکید کردند. در این یک دقیقه سکوت، همهمه شهرو تمامی سر و صداهای همیشگی آن چنان فروخفته بود که گویا هر آن چیزی که در بیرون از سالن جاری بود، اینک که دنیای آینده تکوین مییافت، با سکوت خود به پیشوازش آمده اند…
بعد از سکوت فرد دیگری از اعضای شورای موسس چنین اشاره به سابقهی افراد برپاکنندهی جلسه و تاکید بر این موضوع که اعضای هیات موسس نه تنها نمایندگان منتخب سندیکاهای صنفی خود هستند، بلکه پیوسته با صلابت تمام در جهت منافع حقیقی کارگران کوشا بوده اند و اینک نیز برای اجتماع مسوولین سندیکاهای کارگری تهران پیش قدم شده اند، پس از آن رشتهی کلام را به تشریح دعوت نامه شورای همبستگی کشانید و از جمله خطوط اساسی دعوت نامه را توضیح و توجیه کرد:
- مادهی اول میخواهد که از اجتماع نمایندگان سندیکاهای کارگری موجود به سوی یک شورای سراسری کارگری گام برداشته شود و ….
و سر آخر پس از تشریح مختصری از نابسامانی کارگران ایران از دیگراعضای هیات موسس خواست که در پشت میز شورا قرار بگیرند و پس از آن رشتهی کلام را به یکی دیگر از اعضای هیات موسس سپرد. فرد مذکور یادآور شد که طی سالیان متمادی استبداد و سرکوب خود و یارانش همواره امر دفاع از منافع کارگران را در پیش گرفته و از اعماق تودهها الهام میگرفته اند همواره کوشیدهاند که خارج از خواستهای حکومت استبداد، خدمتگزاران واقعی کارگران باشند. خوشبختانه همهی تلاشهای مذبوحانهی استبداد کماکان توانستهاند اصالت خود و سندیکایشان را حفظ نمود و آلوده به ننگ نگردند و وظیفهی شرافتمندانهی خود را فدای سکههای اسکناس و سفرههای چرب و نرم نکنند. اکنون نیز با توجه به وضع نابسامان کارگران مصمم شده اند که دست به ایجاد یک شورای سراسری کارگری از اتحاد سندیکاها بزنند.
صحبتهای ناطق با سر تکان دادن تنی چند از هیات موسس که بیشتر تعهدی در نمایش فروتنی بودند، روبرو میشد. توامان غبغبهای تر و تمیز اعضای هیات موسس چانهها را میهمانی میکرد.
حاضرین شرکت کننده در جلسه گفتارها را زیر و رو میکرد و چون حفار کهنه کاری به اعماق نقب میزد، چنانکه از این پی آواری از نقد و بررسی بر روی جلسه فرو ریخت.
– … من کارگر کارخانهی …. هستم. در اولین مادهی اطلاعیه شورای موسس آمده است که با اتحاد سندیکاها و اتحادیهها و نمایندگان کارگران کارخانههای موجود به سوی یک شورای سراسری همبستگی و وحدت کارگری بکوشیم. اولا سندیکاهای موجود در صنفها جملگی فرمایشی و غیر اصلیند. بنابر این دعوت از چنین سندیکاهایی نه تنها نادرست بلکه غیرقابل قبول است. من خود از جمله کارگرانی هستم که سندیکای خود را قبول ندارم و اعضای هیات مدیریه آن را سرسپردهی کارفرما میدانم. رفقا…. چرا هیات موسس از چنین سندیکاهایی به عنوان پایه و اساس شورای سراسری دعوت میکند . آیا آنها را نمیشناسد که بعید است. چرا آقایان هیات موسس جملگی به اعتبار سن و سال خود به سابقهی مبارزاتی خود تکیه میکنند. آیا میشناختهاند ولی برایشان فرقی نمیکند؟ در این صورت جز ماست مالی کردن مجدد سازمان کارگری میتوان نتیجهی دیگری گرفت؟ افرادی که خود را اعضای مدیران اصیل سندیکاهای حقیقی میدانند چرا و به به چه منظور از سندیکاهای فرمایشی دعوت میکنند؟ آیا من نباید نتیجه بگیرم که سندیکایی که از سندیکاهای فرمایشی دعوت میکند، خود فرمایشی است؟ آیا کسانی که به عنوان اعضای شورای موسس از اعضای ناصلاح هیات مدیره سندیکاهای قلابی دعوت میکنند، خود ناصالح نیستند؟ آیا ما نباید در صلاحیت این آقایانی که پشت میز نشسته اند و خود و سندیکایشان را حقیقی و اصیل میدانند شک کنیم. ما از کجا بدانیم که شما نمایندگان حقیقی و منتخب کارگران خود هستید؟ وقتی میبینیم که شما از سندیکاهای فرمایشی دعوت میکنید، من در اصالت شما به عنوان منتخبین کارگران صنف خود تردید میکنم.
- رفقا من پدر و برادرانم جملگی کارگر هستند. خود نیز چند سال است که کارگرم ولی روراست از پک وپز ظاهر شما چنین برداشت میکنم که شباهت چندانی به کارگران ندارید. فرض کنیم شما آقایان شورای موسس نمایندگان حقیقی کارگران صنف خود هستید و سندیکای شما اصیل است. اما سوال کنیم چرا این سندیکای اصیل میخواهد با سندیکاهای قلابی ایجاد وحدت و همبستگی کند؟ رفقا اول باید سندیکاهای واقعی تشکیل داده و پس از آن با حضور نمایندگان واقعی کارگران شورای همبستگی و فدراسیون کاررگی را تشکیل دهیم. من دیگر حرفی ندارم.(۱)
کارگری جوابی بود که خشم سالها بیعدالتی در برخورد آتشینش جرقه میزد . پس از او کارگر جوان دیگری برخاست و چنین گفت:
– من نیز فرزند کارگر بوده ام و اینک نیز کارگرم در جواب صحبت دوست کارگرم تنها یادآوری میکنم که از روی قیاقه و لباس ظاهر نباید در کارگر بودن کسی شک کرد. هیچ کس نگفته است که کارگر مستحق ظاهر بهتری نیست و وضع و شرایط بهتر تنها باید در اختیار سرمایه داران باشد، خیر ما نیز باید از مزایای جامعه استفاده کنیم آنچه که امروز در جامعه از ما نقاشی کرده اند. چیزی است که سرمایه داران میخواهند از ما بکشند. نه این که ما مستحقیم که از ازل به این صورت باشیم. بنابراین من امیدوارم دوست کارگرم روی پک و پز ظاهر کارگران توجه ننمایند و بدین ترتیب قضاوت نکنند . حرف دیگری ندارم.
کارگر دیگری برخاست و گفت:
- دوستان همهی سندیگاهای موجود فرمایشی نیستند در شرایط اختناق سیاه بودند سندیکاهایی ولی اندک که توانستند اصالت خود را حفظ نمایند و آلوده به دستگاههای سرمایهداری نشوند. خود من نمایندهی کارخانهای هستم که تنها با رای کارگران انتخاب گردیده ام و نظیر من هم کم نیست باید از نمایندگان چون من حمایت گردد.(۲)
کارگر جوان دیگری از جای برخاست و چنین توضیح داد:
- اگر قبول کنیم که سندیکاهایی هم بوده اند که اصیل و حقیقی بودند من سوال میکنیم که در شرایط استبداد کارایی آنها چه بوده است و چگونه میتوانستند در یک شرایط ستمگرانه کارساز و مفید تلقی گردند و اگر احیانا مفید تلقی میشدند لطفا همین آقایان شورای موسس برای ما تشریح کنند که در چه مورد و تا چه حدی فایده داشته اند. بگذارید خود من جواب بدهم. از دو حال خارج نیست . یا سندیکاها فرمایشی بوده اند و یا نه فرمایشی نبوده اند. بلکه اصیل بوده اند. در آن صورت برای آنها در شرایط ستمگرانه راهی باقی نمیماند جز این که با سازمان سیاه و رستاخیزی کارگران و با شرایط اختناق و نظام مستبدهی سرمایهداری همزیستی نمایند. البته باحفظ اصالت! (خندهی حضار) چنان بودند که معروف است آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزنه. رفقا من به عنوان کارگری که از نوجوانی به کار در کارخانههای بزرگ مشغول بوده ام اینجا تاکید میکنم از چند و چون مبارزهی آقایان شورای موسس حقیقتا بیخبرم. دیگر حرفی ندارم.
در اینجا یکی از افراد شورای موسس در میان هیجان و سروصدای جمعیت برخاسته و یادآور شد که:
- آقایان من اگر گفتم که از اعماق تودهها الهام گرفته و امر دفاع از منافع کارگران را در پیش داشتیم، مقصودم همانا این بود که بگویم ما فقط توانستیم پیوند خود را با اعماق تودهها حفظ نماییم و نه بیشتر .
کارگری به جواب برخاست و گفت:
- حرف خود را نگردانید. جانم. به فرض اگر شما توانستید پیوند خود را با اعماق توده ها حفظ نمایید اولا من که شما را در حول و حوش اعماق تودهها مشاهده نکردم (خنده حضار) دوما از آن چه حاصل شده است. آدم که کشکی پیوند برقرار نمیکند. شما گفتید که سالیان متمادی در شرایط اختناق و سرکوب خود و یارانتان (اعضای شورای موسس) همیشه امر دفاع ازمنافع کارگران را در پیش داشته اید. آقایان این است آن نتیجهی درخشان مبارزات سالیان) شما که الان هیچ چیز درست و حسابی برای خودمان نداشته باشیم. و تازه بیاییم اینجا و حل مشکلات را از صفر شروع کنیم. واقعا چه مبارزات درخشانی! داداش ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم. شما میآیید از مبارزات خودتان دم میزنید؟…
در اینجا یکی از اعضای شورای موسس که تا به حال مشغول مطالعه ی پرونده و یادداشت بود، در میان همهمهی جمعیت رشتهی کلام را در دست گرفت و با بیان کشدار و لوطی وار در حالی که غبغبش بالا و پایین میرفت گفت:
- در جواب آن دوست کارگری که ما را در حول و حوش تودهها ندیده است، باید بگویم خوب داداش من و شما چطور میخوهید توقع داشته باشید که فرضا من نمایندهی کارگران خبازی شمای کارگر کارخانهی صنعتی را میبینم. من مال یک صنف از کارگران هستم شما مال صنف دیگر. گناه من چیست که همدیگر را ندیده ایم.(خندهی حضار)
کارگری برخاست و چنین سخت گفت:
- اصولا به نظر من شورای موسس باید عمدتا از نمایندگان آگاه و مبارز مراکز بزرگ صنعتی تشکیل شود. چرا که در این مذاکره همواره اجتماع گستردهی تودهی کارگران صنعتی را جمع گردیده اند نه واحدهای کوچک و پراکندهی تولیدی که نیروهای کارگری آن به صورت واحدهای کوچک و پراکنده اینجا و آنجا به چشم میخورد و آن یکپارچگی لازم را ندارند.
یکی از افراد اعضای موسس در حالی که صحبتهای او از طرف جمعیت قطع و وصل میشد تاکید کرد که:
- دوستان کارگر این که ما به عنوان شورای موسس جمع شده و دعوت نامه برای شما فرستاده ایم به معنای این نیست که ما همیشه میباید اعضای شورای موسس باقی بمانیم. ما فعالانه قدمیبرداشتیم …
(حرف او قطع میگردد و جمعیت داد میزنند که : از اول کج برداشتید…)
فرد دیگری از اعضای شورای موسس برخاست و گفت:
- دوستان حقیقت این است که ما(اعضای شورای موسس) گاه به گاه دور هم جمع میشدیم و مشورت میکردیم و رابطه مبارزاتی دوستان را حفظ مینمودیم.
چند تن ازجمعیت فریاد زدند که:
- آقا از گذشتهی خود تعریف نکن. حرف حالا را بزن . حالا چه باید بکنیم؟
یکی دیگر از اعضای شورای موسس برخاست و گفت:
- دوستان کارگر گفتند که اعضای موسس شورا را نمیشناسند و به صلاحیت آنها شک دارند. بگذارید برای این که شک شما کمتر شود توضیحی از خودم به عنوان فردی از این اعضا بدهم. در انتخابات گذشتهی مجلس شورا ملت مرا کاندیدای نمایندگی مجلس کرده بودند. من در حالی که هجده هزار رای آورده بودم، عمال حزب رستاخیز از رفتن من به مجلس ممانعت کردند. و دلقکهای فرمایشی خود را به جای آدمهایی مثل من در مجلس گماردند.
چند تن از جمعیت:
- قربان حال نداریم ما را به گریه بیاندازید
(خندهی حضار) هیات موسس قطره قطره فروچکید.
در این موقع کارگری که صحبت کرده بود، اجازهی صحبت خواست ولی شورای موسس گفت شما صحبت کردهاید. نوبت مال دیگران است. وقتی آن کارگری تاکید کرد که بر اساس کدام سوابق درخشان و صلاحیت پش میز شورا نشسته و ما را درمقابل خود قرار میدهید، همان فرد میانسالی که از آمدن جمعیت به درون سالن ممانعت میکرد، بانگ برآورد که:
- آقا اگر زیاد شلوغ کنید شما را به مامور انتظامات میسپارم!
جمعیت تب کرد و عرق بر پیشانیش نشست. اعتراض به صورت فریاد از گلوها برآمد. چهرهها خشمگین و گلگون شد. و دستها به صورت مشت گره کرده و آرامش نسبی جای خود را به انفجار داد:
- این یک توهین به کارگران رنجبر است . تا کی باید کارگران را به مامورین انتظامیبسپارند؟ تا دیروز سرمایهداران ، ایادی وزرات کار و نمایندگان فرمایشی سرمایه داران ما را به انتظامات دولتی میسپرد وامروز شورای منتخب کارگران میخواهد این وظیفه را انجام دهد.
فردی از جمعیت برخاست و بانگ برداشت:
- کسانی که شرف کارگری دارند باید این جلسه را ترک کنند. اینجا خانهی کارگران نیست. هنوز هم میخواهند شمشیر استبداد انتظامات را بر فرق مان بکوبند.
وقتی جمعیت قیام کرد و قصد خروج از سالن را نمود؛ کارگری شجاعانه و گستاخ در حالی که خون به چهره دوانده بود و رگهای برجستهی پیشانیش درنور مات اتاق میدرخشید فریاد زد:
– رفقا از کوره در نروید . بیایید از پایین مبارزه را شروع کنیم. ما به خودمان اطمینان داریم . پس نمیترسیم. ما تا برکناری افراد غیرصالح و انتخاب افراد فداکار به جای آنها مبارزه میکنیم. این مکان هم جدا از این اصل نیست. ما باید هیات شورای موسس موجود را افشا نموده و از پایین با آن مبارزه کنیم و قدرت انتصابی آنها را که خود، خود را تعیین کرده اند، برهم زده و نیروهای منتخب خود را به جای آنها بگماریم. چرا میخواهید از این مکان خارج شویم. هر جایی که کارگر هست همانجا خانهی ماست. سنگرها را خالی نکنیم و نگذاریم بعضی عناصر فرصت طلب و آدمهای پرمدعا خودشان یک جانبه سرنوشت کارگران را تعیین نمایند. دوستان کارگر این ما نیستیم که باید از اینجا خارج شویم. تهدید کنندگان را باید خارج کرد.
جمعیت در استقبال از سخنان پرشور و شجاعانهی این کارگر نشستند و سپس همان کارگر با آرامش و بیانی که بعضیها را میترکاند به سخت ادامه داد:
- در مملکت ما همیشه سرمایهداران وعمال آنان کوشیدهاند تا برای کارگران تصمیم بگیرند. و نگذاشتند کارگر خود روی پای خود بایستد. هر وقت اعتراض کردیم بنا به مصالح کارگر و جامعهی مامور انتظامات یعنی گردنکشان خود را به سراغ کارگران مبارز فرستادند. رفقا تا وقتی که یادمان بود همیشه بالای سرمان چماق انتظامات حاکم بود. چه از ماموران انتظامات سرمایه داران در کارخانه و چه از ماموران دولت سرمایهدار، از خبرچینها و نمایندهای قلابی بگیر تا مامور ساواک در کارخانه و ژاندارم محل. امروز که جایی گیر آورده بودیم تا مشکلات خود را خودمان حل کنیم، باز هم عده ای مامورین انتظامات را به رخ ما میکشند. اولش به نام انتظامات از آمدن کارگران مبارز به خانهی خود، خانه ای که بعد از سالها مبارزهی طبقهی کارگر ، این طوری تاریک و کوچک و رطوبتی است جلوگیری مینمایند و بعدش هم بنام انتظامات جلوی مبارزهی کارگران را سد میکنند. آقایان اگر ریگی در کفشتان نیست چرا ماموران انتظامات را به رخ ما میکشید. چرا میخواهید مشکلات حیاتی کارگران را در اتاقهای دربسته با چماق مامورانتظامات و بدون حضور کارگران مبارز حل و فصل شود. بگذارید رک و راست بگویم که انتظامات نظام استبداد نتوانست از مبارزهی کارگران جلوگیری کند. حال ما را دیگر از انتظامات خود تان نترسانید. آقایان ما زیر چماق انتظامات بزرگ شده ایم. شما میخوهید از بالا برای ما جلسه برقرار کرده و به اصطلاح شورای سراسری کارگری آن هم از نوع اصیلش برقرارنمایید. اما کارگر مبارز فهمیده است که دیگر به خودش متکی باشد واز پایین قدم به قدم به مبارزه برخیزد. ما از خود وحشتی نداریم و میدانیم که میتونیم از پایین به جلو بیاییم و بزنیم و ما هر گونه،هر گونه رهبری فرمایشی از بالا را سرنگون خواهیم کرد. ما هر گونه رهبری انتصاب را به انتخابی بدل خواهیم کرد. ما هر جا که اجتماعی از کارگران است، حضور خواهیم داشت و نمیگذاریم به جای کارگر و به نام آن عده ای تصمیم بگیرند. ما نه فقط اینجا بلکه همه جا رهبری سندیکاهای فرمایشی و سازمان کارگری قلابی را سرنگون خواهیم کرد.ما درب سازمان کارگران را بر روی کارگران مبارزی میگشاییم. ما سنگر را برای جنبش کارگری خالی نخواهیم گذاشت. انتظامات رژیم پهلوی نتوانست ما را مرعوب کند. انتظامات ادعایی شما مشت توخالی است. آقایان کارگر امروز دیگر آگاه شده است. ( با تحسین و کف زدن حضار)
هیات موسس چون قله کوتاه یخی قطره قطره آب میشد و چون ماری زخم خورده به خود میپیچید. مرد میانسال شورای موسس که چهره اش چون لبو سرخ شده بود و با تواضع ساختگی بلند شد و گفت:
- آقایان من جلوی کسی را برای آمدن در جلسه نگرفته بودم فقط میخواستم مسوولین سندیکایی وارد شوند.(جمعیت: مقصودتان مسوولین فرمایشی است قربان؟) هر جلسه ای نظمیدارد . وقتی رعایت نشود… البته تذکر این نکته لازم است که باید انتظامات جلسه حفظ شود. من فقط ایذا گفتم (حاضرین: دروغ میگویی) ضمنا سالن ما هم جایی برای همهی جمعیت نداشت. (حاضرین: جا داشت و سالنهای دیگری هم هست که میتوانیم در آنجاها با شرکت همهی کارگران جلسات را برگزار کنیم.ما باید سالن سازمان کارگران را بگیریم)
یکی دیگر از کارگران برخاست و گفت:
- آقایان شورای موسس چرا میترسید از این که کارگر مبارز در این جلسه شرکت نماید؟ آیا این کار یک قلدری دیگر نیست . تمام آنها که به عنوان نمایندهی کارگر حرف میزنند همان نمایندگان قبلی هستند که سرکوبکنندگان کارگران بودند و در سالهای گذشته با نیروهای حفاظتی کارخانه همکاری میکردند و از ساواک مزد میگرفتند ودسترنج کارگران را به جیب خود میریختند. نمایندهی کارگران در کارخانهی ما وقتی دیدی که من رفقای خود را دوست دارم و آنها را در جریان ستم سرمایهداران و دولت سرمایهداری میگذارم، دست به تهدید زد و از من تعهد میخواست که حق ندارم با رفقای کارگر حرف بزنم . وقتی نپذیرفتم با چند تن از عمال خود مرا زیر مشت و لگد گرفت واز کارخانه بیرون پرت کرد. البته من وحشت نکردم و همواره به مبارزهی خود برای رهایی هم زنجیرانم خواهم کوشید. در اینجا سوالم این است که چرا شورای موسس از آمدن من به جلسه جلوگیری میکرد. ولی از همان نمایندهی فرمایشی کارخانه برای شرکت در جلسه دعوت رسمی مینماید و میخواهند با همان نمایندهها از بالا برای ما شورای همبستگی تشکیل بدهند؟ باید نمایندگان واقعی کارگران انتخاب شوند نه اینکه عده ای بیایند بنشینند و در اتاقهای سربسته صحیح است صحیح است راه بیاندازند و تصمیم بگیرند که برای کارگران سندیکا و یا کنفدراسیون بسازند. تشکیلات پوک و فرمایشی دیگر بسن است. نیم قرن ماست مالی کردن منافع و حقوق کارگری بس است. آنهایی که صلاحیت مبارزه در راه رهایی طبقهی کارگر نداشته اند و نشان دادند که ندارند باید جای خود را به کارگران مبارز بدهند. کارگر امروز ما کارگر دیروز نیست که میشد به نام او سازمان وتشکیلات سیاسی درست کرد. سالها خیانت به کارگران بس است. ما عجله ای نداریم قدم به قدم درست حرکت خواهیم کرد. آقایان شورای موسس بگذارید در تاریخ در تاریخ جنبش کارگری ایران تشکیلات درست پی ریزی شود. درغیر این صورت شما با میلیونها کارگری روبرو خواهید شد که سوابق به اصطلاح مبارزاتی شما را میدانند و شما را نیز میشناسند و در نتیجه با شما مبارزه میکنند.
در این جا یکی از اعضای شورای موسس در حالی که سالن را ترک میکرد گفت: رفقای کارگر من به دوستان شورای موسس گفته ام که چون فرزندم بیمار است با اجازه مرخص میشود و به منزل میروم.
همهمه ای در اجتماع کارگران پیچید و کارگری برخاست و گفت:
- بفرمایید ! این آقا میخواست برای ما شورای کارگران درست کند. آقاجان کجا میروی؟ فرزندان شما همین کارگران هستند. منزل شما همین سالن است. چرا در میروی؟
فردی که میخواست جلسه را ترک کند با خنده گفت:
- بسیار خوب جانم . میمانم.
کارگری برخاست و گفت:
- رفقا ما پیرامون وضعیت شورای موسس سخن گفتهایم و بر همه روشن شده است . بهتر است به اصل مطلب بپردازیم و نتیجهگیری کنیم.
یکی دیگر از کارگران میانسال برخاست و گفت:
- دوستان عزیز ما وقتی میتوانیم یک تشکیلات کارگری اصیل داشته باشیم که دولتی بوجود بیاید که نمایندهی حاکمیت مردم بر مردم باشد. وقتی چنین دولتی بوجود بیاید که نماینده حاکمیت مردم بر مردم باشد، وقتی چنین دولتی بوجود آمد ما میتوانیم یک تشکیلات اصیل کارگری داشته باشیم.
چند تن از کارگران خروشان به جوابگویی علیه او برخاستند. و از آن میان صدای یکی بلندتر از همه به گوش میرسید:
- دوست عزیز از شما سوال میکنم اگر حکومت مردم بر مردم بوجود نیاید، تکلیف ما چیست؟
- باید دست روی دست بگذاریم و صبر ایوب پیش گیریم. داداش من، حاکمیت مردم بر مردم یعنی این که در این دولت بخش اعظم مردم که همان کارگران هستند، شرکت داشته باشند . آنها جزء اصلی مردم هستند و وقتی هم میتوانند شرکت داشته باشند که دارای قدرت یک پارچه باشند. مثلا ما میدانیم که این روزها بحث از ایجاد شورای انقلاب هست ولی هیچ کس از کارگران حرف نمیزند و یادی نمیکند. انگار نه انگار که کارگران در این جنبش شرکت فعال داشته اند .این نشان میدهد که ما باید دارای چنان قدرت متحدی بشویم تا وجود نمایندهی طبقهی کارگر را بر شورای انقلاب تحمیل نماییم و به صورت یکی از پایههای اصل این شورا باشیم . ولی دوست ما میگوید که منتظر بایستیم تا قدرت مردم بر مردم بوجود آید. در حالی که ما میگوییم برای اینکه به صورت یک قدرت در بیاییم باید برای اتحاد سراسری کارگران مبارزه کنیم. امروز هر لحظه برای طبقهی کارگر یک ماه است. کارگران در این جنبش شهدای زیادی داده اند و از خود گذشتگیهای فراوان انجام داده اند. محرومیتها و ستمهای بسیار زیادی تحمیل کرده اند . آنها مبارزه نکرده بودند که باز هم سرمایهداران بر دوش آنها سوار شوند. اما دیگر برای آنکه سرمایهداران بر دوش ما سوار نشوند باید هر چه زودتر به قدرت یک پارچه سراسری خود دست بیابیم. وقت کم است رفقا ! کسی ما را آزاد نمیکند. باید خود خود را آزاد کنیم. باید متحد شویم.( کف زدن حضار)
دراینجا نمایندهی کارگران صنعت نفت برخاست و گفت:
- سندیکاهایی که در دوران اختناق تشکیل شدهاند واقعی نیستند و قبل از ایجاد سندیکاهای واقعی کارگری نباید برای تشکیل فدراسیون کارگری اقدام کرد. چنین کاری مثل این است که ما بخواهیم بدون ساختن ستونهای استوار ساختمان سقف را بزنیم. در شرایط حاضر که سندیکای واقعی کارگری تشکیل شده است اگر شورای همبستگی تشکیل دهیم تصمیم شورا را چه کسی و چه نیرویی اجرا میکند. باید از تمام کارگران بخواهیم سندیکای واقعی خود را تشکیل دهند تا نمایندگان منتخب آنها با قدرت و پشتوانهی کارگران برای تشکیل شورای همبستگی اقدام کند(۳) البته ما فرض میکنیم که هیات موسس موجود در این جلسه به ادعای خود خواسته اند قدمهای اول را بردارند . اما این قدمها به پس است نه به پیش.(کف زدن حضار)
یکی دیگر از کارگران صنعتی برخاست و گفت:
- انقلاب ایران از پایین شروع شده و طبقهی کارگر در این انقلاب نشان داده است که به چنان جایی رسیده که میتوانند و باید سرنوشت خودشان را خودشان تعیین کنند. مشکل ما این است که سندیکای واقعی ندرایم. بنابراین کارگران تمام کارگاهها و مراکز کارگری جدا از محدودیتها و بندهای وزارت کار و قوانینی که برای استثمار طبقهی کارگر است باید به طور انقلابی سندیکای واقعی خود را تشکیل دهند(۴) وظایف این سندیکا در این مرحلهی انقلابی به طور عمده عبارت است از مبارزهی صنفی طبقهی کارگر و مخصوصا مبارزه منافع طبقاتی کارگر یعنی سیاسی. بنابراین رفقای کارگر اعضای هیات مدیره چنین سندیکاهایی باید از افرادی تشکیل بشود که نه تنها در مبارزات روزمرهی طبقهی کارگر فداکار بوده و مبارزه کرده اند ، بلکه کسانی هستند که میتوانند در راه منافع طبقاتی یا حقوق سیاسی طبقه کارگر فداکار بوده و مبارزه نمایند. تاریخ نشان داده است که کارگران را تنها مزایای رفاهی و صنفی از قید ستم سرمایه داران رها نمیکند. بلکه وقتی حقیقتا رها خواهند شد که دارای قدرت سیاسی باشند و برای حقوق سیاسی تمامیطبقهی زحمت کشان مبارزه نمایند.
یکی از نمایندگان کارگران برخاست و گفت:
– دوستان در اینجا متوجه شدم که شورای موسس برای آنکه اشتباه خود را ماست مالی کند از کمبود جا برای اجتماع کارگران صحبت کرد. این موضوع نمیتواند مانع از اجتماع کارگران مبارز شود. اگر اعضای شورا داری جای مناسب برای اجتماع کارگران به خاطرتصمیم حیاتی سرنوشت خود نیستند ما میتوانیم سالن مناسبی در اختیار رفقای کارگر قرار دهیم. علاوه بر این ما باید درِ سازمان کارگران را بر روی کارگران باز کنیم. البته نه با نامه و تقاضا و خواهش بلکه با زور و قدرت . دیگر دوران خواهش و تمنا و درخواست گذشته است.
یکی دیگر از کارگران برخاست و گفت:
- برنامهی کاری که در ۵ ماده همبستگی تنظیم شده است به طور کلی رد است و من پیشنهاد میکنم که در درجه اول از میان حاضرین تعدادی انتخاب شوند تا به مراکز کارگری مراجعه نمایند و از آنها بخواهند که شوراهای منتخب سندیکای انتخاب نمایند و پس از آن نتیجه را با این هیات انتخاب شده در میان گذارند تا برای ایجاد زمینهی یک شورای اصیل سراسری اقدام شود.
کارگر دیگری برخاست و گفت:
- انتخاب عدهای از میان این جمع ممکن است مورد تایید همین جمع باشد. ولی از کجا اطمینان داریم که کارگران مراکز کارگری هم صلاحیت آنان را به عنوان منتخبین به رسمیت بشناسند. البته کارگران خواهند پرسید که چه کسی شما را انتخاب کرده است و با چه صلاحیتی؟ بنا براین به جای این من پیشنهاد میکنم که ضمن تنظیم اطلاعیه اعلام کنیم که این اطلاعیه در یک جلسه پس از بحث و گفت و گو از طرف اجتماع عده ای از کارگران تنظیم شده است و از رفقای کارگر بخواهیم که برای ایجاد سندیکاهای اصیل اقدام نمایند . این پیشنهاد با تایید همگی تصویب شد و بیانیه ای به این ترتیب تنظیم شد:
۱- کارگران هر صنف اساسنامهی جدیدی نوشته و بر مبنای آن نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند
۲- سندیکاهای واقعی سعی کنند با یکدیگر تماس بگیرند و تشکیلات کارگری را پیریزی کنند
۳- صاحب نظران آگاه کارگران و تشکیلات و سندیکاهای کارگری گروههایی را برای بررسی یک مجموعه قانون کار جدید بر اساس نیازهای واقعی کارگران وضرورتهای این مرحله میعن از انقلاب رهایی بخش ایران باشد، تدوین و یا اجرا کنند.۴- اخراج کارگران به عنوان یک عمل ضدانقلابی محکوم است و کارگران اخراج شده باید هر چه زودتر به کار خود بازگردند
۵- در مطبوعات برای کارگران ستونی تشکیل شود.
در این جلسه کارگران اعتقاد داشتند که باید نمایندهی انقلابی طبقهی کارگر ایران در شورای انقلاب شرکت داشته باشد.(۶) در اینجا یکی از اعضای شورای موسس برخاست و گفت:
- حقیقتا یک مذاکرات مفید وسازنده ای بوده است ما با پیشداوری این جلسه را تشکیل داده بودیم ولی درعمل درس گرفتیم. من به نمایندگی از طرف خود دیگر دوستان شورای موسس اعلام میکنم که این جلسه نتایج بسیار مفیدی برای کارگران داشت و نیز اعلام میکنم که با توافق حاضرینُ جلسهی بعدی در روز جمع ۲۰ بهمن ۵۷ ساعت ۳ بعد از ظهر در سالن کشبافان تهران لالهزار نو پاساژ صمدی میباشد. البته در جلسات آینده کارگران مبارز باید خود شان از طریق انتخابات هیات موسس انتخابی را برگزینند. و پس پیشگامی در نشست این جلسه، به معنای این نبود و نیست که ما همیشه جزء هیات موسس شورای کارگری باشیم.( *)
جلسه با شادی و احساس غرور ناشی از موفقیت کارگران به پایان رسید. کارگران به مثابه مبارزینی که از پیکار برگشته اند بحث کنان سالن سرد و مرطوب سندیکای قند ریز را به آرامی ترک کردند و از پلههای پیچ در پیچ سندیکا به خیابان آمدند. تاریکی بر شهر حاکم بود . اما شرارههای فروزان آتش امید از چشمهای هوشیار کارگران مبارز میدرخشید. ارادهی مصممشان در گامهای محکم و در مشتهای گره کرده شان تبلور داشت . راه روشن و ایمان به فتح آینده قلبها را تپش میانداخت:
- با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان
- تا ظلم از عالم بروبیم نعمت خود آریم به دست
- دم آتش را کوبیم تا وقتی آهن گرم است
*علیرغم چنین اظهاراتی، در جلسهی ۲۰ بهمن ۵۷ در تراس باز بافنده سوزنی فرد مزبور سخنانی مغایر آنچه اظهار داشته بود گفت.
در این جلسه پس از آنکه ساعتی شرکتکنندگان به امید برپایی آن منتظر ایستاده بودند سرانجام فرد مزبور گفت: علت تاخیر دیگر اعضای شورای موسس قبلی را نمیدانم و آنها احتمالا نمیآیند. لذا دیگر دلیلی بر ادامهی جلسه نیست. اما شرکتکنندگان میتوانند مدیر جلسهای انتخاب کنند ودر بارهی هر موضوعی که مایلند صحبت کنند به ما ربطی ندارد.
وقتی کارگران اعتراض کردند که شما طی هفتهی گذشته یک جلسهی خصوصی داشتید و عدم حضور دوستان شما در این جلسه حساب شده است و حال می خواهید این جمعیت را پراکنده کنید. فرد مزبور با بیتفاوتی به سخن ادامه داد که شما هر جور که میخواهید فکر کنید. ما عدهای از سندیکاهای مستقل و اصیل بودیم و هستیم که پیشگام ایجاد شورای سراسری شده ایم واین کار را هم ادامه خواهیم داد. هر کس مخالف ماست خودش برود و دست به کار شود و ما نیز البته کار خود را خواهیم کرد.
تنی چند از کارگران درمیان همهمهی خروشان دیگر دوستان خود به بانگ رسا گفتند شما حق ندارید در جلسات خصوص و مخفیانه و به نام گارگران تصمیم بگیرید. تصمیمات کارگری باید با حضور آزاد خود کارگران و نمایندگان منتخب آنان صورت گیرد. در این میان کارگری از صنف کفاشان برخاسته و گفت:
- رفقای کارگر این شخص یار و غار کارفرماست. از نمایندگان صنف کارگران کفاش نیست. او سالیان درازی است که همدست کارفرما و چماق به دستان اوست . که طی سالهای دراز بر سر کارگران کفاش فرود میآید. او نه تنها شایستگی ندارد که به عنوان نمایندهی کارگران کفاش اینجا حضور یابد بلکه جسارت را نیز به اینجا رسانید که خود را عضو موسس کنفدراسیون به حساب میآورد. او منافع کارگران کفاش را همیشه به کارفرما فروخته ، میفروشد …. فریب او را نخوریم…..
منبع: کیهان شنبه ۱۴ بهمن ۵۷ صفحه ۲
کانون مدافعان حقوق کارگر - ۱۹ فروردین ۱۳۹۷