كانون مدافعان حقوق كارگر - در آخرین ماه های سال، مساله دستمزدها یك بار دیگر به عنوان یك مساله مهم و مبرم و همیشه مطرح می باید از طرف كارگران پیشرو و فعالین كارگری پاسخی مناسب دریافت كند. درحالی كه می بینیم حتا خانه ی كارگر هم صحبت از افزایش خط فقر تا مرز 900 هزار تومان و... می شود و انتظار حداقل 50درصد افزایش دستمزدها را دارند، اما وجود موانع بسیار باعث شده تا كارگران ایران نتوانند خواسته ها و مطالبات خود را یك پارچه و به صورت جدی مطرح نمایند. امری كه ضرورت آن هر روز بیش از پیش احساس می شود. برای پی بردن به دلایل و ریشه های این مساله با تعدادی از كارگران و زحمتكشان گفت وگو كردیم. باشد تا با توجه به گوشه ای از واقعیت زندگی كارگران، گامی هر چند ابتدایی در این راستا برداشته شود.
موضوع دستمزدها ، ساعات كار و تغییرات قانون كار و ... موضوع اصلی صحبت ها بود، اما مثل هر گفت وگوی مشابهی گاهی فراتر رفته و خود به خود به موضوعات مرتبط دیگری كشانده شده است كه خواننده ی با حوصله با جمع بندی نهایی از آن می تواند ارتباط این صحبت ها را به خوبی دریابد و برای پاسخگویی به یك "چه باید كرد" هم تعمیم دهد. پاسخی در خور و شایسته كه این خیل عظیم و پراكنده این واقعیت موجود چه تاثیراتی را در جنبش كارگری موجب می شوند. توضیح مختصری پیرامون این موضوع لازم به نظر می رسد.
تعداد قابل توجهی از كارگران ایران را كسانی تشكیل می دهند كه یا در واحدهای تولیدی كوچك وموسسات خدماتی مشغول به كارند یا به صورت انفرادی. با این كه بسیاری از نزدیكان آنان در واحدهای بزرگتر كار می كنند و همه ی آن ها به اشكال مختلف در تماس وارتباط هستند. مسلما این پدیده تاثیرات خاص خود را در بسیاری از زمینه ها و مسایل از جمله تشكل پذیری و سازمان یابی نشان می دهد. در شرایط حاضر كه ابعاد اخراج و بیكار سازی به خاطر بحران ها و ورشكستگی شركت ها و كارخانه ها، بسیار گسترده شده و به خاطر تورم و گرانی و ركود به خصوص در هفته های اخیر با كاهش شدید و سریع ارزش رال در مقابل ارزهای خارجی شدت و حدتی بی سابقه یافته است، این تاثیرات نامطلوب بیشتر به چشم می آید. كلیه ی كسانی كه دستمزدهای ثابت می گیرند، به ویژه محروم ترین آنان مشاهده می كنند كه با چندرغازی كه دریافت می كنند حتا قادر به تهیه مایحتاج اولیه خود مثل روزها و هفته های قبل نیز نیستند. اسكناس در دستشان آب می رود و به دستمال كاغذی بی ارزشی می ماند . بدون این كه كار خاصی از دست آنان بر آید. كارگرانی كه به رالت دستمزد می گیرند وعملا به دلار هزینه می كنند.
به علت كثرت این تعداد از زحمتكشان، شاهد رشد این بینش هستیم كه كارگران مرتبا از جوانب مختلف (حتا از طرف افراد خانواده ودوستان و آشنایان) تحت فشار هستند كه برای بهبود بخشیدن به وضعیت خود "كار و كاسبی" برای خود به راه ا ندازند و سعی كنند با كار فردی گریبان خود را از این همه بدبختی و فلاكت خلاص كنند. تشدید روز افزون فقر و استیصال و ناتوانی در تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی مرتبا این نوع بینش را قوت می بخشد. كارگرانی كه می بینند كارفرمایان دستمزدها و حقوق های چندین ماهه معوقه را هم می خواهند با چك های طولانی پاسخ دهند(با بهترین و مثبت ترین نگاه!) از طرف دیگر با استفاده از دریافت حق سنوات و شاید كمی قرض و قوله و وام و با فراهم كردن یك ماشین برای مسافر كشی و یا امكاناتی از این دست به اصطلاح آقای خود باشند.
در شرایط بحران اقتصادی شدید عامدانه این فرهنگ ارتجاعی گسترش داده می شود كه بهبود زندگی را نه در جریان یك مبارزه ی سازمان یافته و همكاری و همگامی و اقدامات دسته جمعی ، بلكه در تلاش فردی باید جست وجو كرد و دائما به آن ها القا می شود كه هر كس فقط نتیجه ی كار خود را برداشت می كند. از آن سو هر روز شاهد هستیم كه موسسات تولیدی و خدماتی بزرگ تقریبا در تمام رشته ها یا كار ندارند و یا به دلایل مختلف قادر به گسترش كار و توسعه ی فعالیت های خود نیستند. بنابراین طبیعی است كه استخدامی هم دركار نباشد و كارهای موجود هم عملا به شیوه هایی مانند كار كنتراتی، پیمانكاری، دوركاری ، قطعه كاری و هزار و یك شیوه ی ارتجاعی دیگر جهت می یابد. پس اولین نتیجه ای كه در ذهن و عملكرد توده های كارگری شكل می گیرد كه بخصوص آشنایی چندانی با منافع طبقاتی و دراز مدت خود ندارند، آن است كه هر كس باید گلیم خود را از آب بكشد و در این وانفسای غیر انسانی فقط به فكر خود و نزدیكان خودش باشد. این پدیده همچون یك بیماری مسری دائما به لایه ها واقشار گوناگون طبقه سرایت می كند.
اما پیش كشیدن موضوع و صحبت پیرامون آن به معنای تسلیم شدن در برابر آن و یا كنار نهادن خط مشی اصلی و اصولی نمی باشد بلكه همانا ضرورت كار دائم و فعالیت بر روی كارگران پیشرو را خاطر نشان می كند ؛ بخصوص در مراكز حساس و بزرگ و كلیدی صنعتی. به هیچ وجه نباید و نمی توان این وظیفه را به این یا آن شرایط منوط كرد و یا به هر دلیل ظاهرا موجه یا غیر موجه آن را به تغییر اوضاع موكول كرد.
باید به دور از كلیشه های رایج ذهنی و با در نظر داشتن هوشمندانه ی تمام جوانب كار را دقیق تر و حساب شده تر پیش بریم كه این نكته ضرورت كار آگاهانه و سازمان گرانه را صد چندان كرده است.
و اما گفت وگو ها
حمید آقا 50 ساله:
- در ماه چقدرحقوق می گیرید؟
من برشكار شلوار هستم. هر چه بیشتر كار كنم بیشتر می گیرم و بطور متوسط ماهیانه حدود 500 هزار تومان.
- چطوری این پول را می گیرید؟ نقد ، نسیه، سرماه، ساعتی ؟
تقریبا هر 40 یا 45 روز تسویه می كنم. صاحب كار فامیلمان است. بعضی از مواقع كه خیلی گرفتارم هفتگی پول مرا می دهد. بعضی ار روزها كه دیر می روم یا كار دارم مجبورم زود تعطیل كنم هیچی نمی گوید. ولی ما زیاد ساعت كار مشخصی نداریم. باید كل كار خود را به موقع تحویل دهیم.
- با این مبلغ امورات شما چه جوری می گذرد؟
می گذرد بخور و نمیر.
- تا به حال برای افزایش حقوق با صاحب كارتان صحبت كرده اید؟ بیمه هستید؟
مستقیما كه نه . روم نمی شود. آخه پسرم كه دانشگاه آزاد قبول شد كمك خوبی بهم كرد و ما را خیلی خجالت زده كرد.
- در باره تغییر قانون كار و تغییرات آن شنیده اید؟
نه زیاد.
- یعنی از میزان حداقل دستمزد و بیمه و ساعات كار و مرخصی و... اطلاع داری؟
نه زیاد. اینها مال كارخانه های بزرگ ودولتی هاست. ما فقط 5 نفر هستیم.دو نفر از بچه ها بعد از ساعت كار تازه می روند دستفروشی . خودم هم می خواهم بروم ویزیتوری به فروشگاه ها برای لباس های تولیدی خودمان. من بیمه هستم ولی بقیه نه.
- به نظرت حقوق و دستمزد چقدر باید باشد؟
خوب هر چه بیشتر
- چه طوری می توان آن را زیاد كرد؟
تازه الان كه زمستان است و شب عید كار ما یك مقداری خوب می شود. سفارش داریم بعد عید كه كار كلا می خوابد من نمی دانم با این مخارج چه كار كنم. خودم هم توش مانده ام.
- یارانه می گیری؟
نگیرم كه آب و برق و گاز خانه مان قطع می شود. كاش یارانه نمی دادند و پول این چیزها زیاد نمی شد.امسال خیلی كمرشكن شده است.
قادر 34 ساله، باربر در بازار تهران، اهل روستاهای ایلام
- آقا قادر روزی چقدر در می آوری؟
بستگی به بازار دارد. هر چه بازار بهتر باشه ما هم بار بیشتری می بریم. یك روز 30هزار تومان روز دیگر 15 هزار تومان. اگر برف و باران باشه بهتره.
- خانواده این جا هستند یا شهرستان؟
نه تو ایلام هستند. ما هر چه در می آوریم بیشترش را می فرستیم برای آن ها فقط به اندازه ی خرج و مخارج و كرایه اتاق نگه می داریم. حدود یك ماه پیش چرخ دستی ام را دزد برد. پدرم در آمد تا یك چرخ دیگه تهیه كنم. همه بارها را روی كولم می بردم. شب تا صبح از كمر درد و زانو درد خواب نداشتم. حالا باید مقداری از پولم را برای قرض هایم بدهم . پول مردم را كه نمی شه نداد.
- تا حالا شده كه بخواهی توی شركتی مغازه ای جایی كار كنی؟
آره . ولی من سواد ندارم. آن ها به من احتیاجی ندارند. كسی من را استخدام می كند؟ با كدام پارتی؟ كار فنی هم كه بلد نیستم.
- آیا از جای دیگری هم درآمد داری؟
مثلا از كجا؟
- تودهات و اینها...
یه تكه زمین داریم كه دیم می كارم. ا گر بارون وبرف بیاد كه برای ما بهتره. هر چی هوا خشك تر باشه بیشتر باید كار كنیم. پدرزنم زمین را می كارد و من هم بعضی از وقت ها برای كمك می روم. ایام عید و تعطیل هم كه خبری نیست.
- خوب آن جا برات بهتره یا این جا؟
این جا بهتره ولی آن جا آدم پیش خانواده اش راحت تره و مجبور نیست همه ی كارها راخودش انجام دهد. با یك لقمه نون هم میشه گذراند.
لیلا خانم، كارگر شركت خدماتی
- شما برای یك روز نظافت منزل چقدر حقوق می گیری؟
صاحب شركت ها برای 8 ساعت كار روزی 20 تا 25 هزار تومان طی می كنند. البته به خانه و سختی كار هم بستگی دارد. بیست درصد آن را هم به عنوان كمیسیون برای خود می گیرد.
- شما چند نفر توی این شركت مشغول به كار هستید؟
ما ده تا زن و حدود 15 مرد هستیم.
- هر روز كار دارید؟
آخر سال وقت سر خاراندن هم نداریم. مردم هم خیلی بیشتر انعام می دهند. و تقریبا 5 روز هفته كار داریم.
- اگر ساعات كارت زیاد شود چی؟
صاحب شركت می گوید شما بیشتر از 8 ساعت كار نكنید. بگذارید برای فردا. ولی خانه ی مردم را كه نمی شود نصفه كاره ول كرد. ناراحت می شوند. تازه خیلی وقت ها یك چیزی به ما می دهند كه ما مجبورمی شویم تا كار را تمام كنیم. من هم كه بچه هایم را با خودم سركار می برم. آن ها كوچكند و با بچه های صاحب خانه بازی می كنند. (بعضی از صاحبخانه ها از این كار خوششان نمی آید فكر می كنند ما می خواهیم همه اش به بچه ی خودمان برسیم.) شوهرم هم خودش دیر می آید.
- شوهر شما كجا كار می كند؟
توی یك انتشاراتی كه همیشه ی خدا سه یا 4 ماه حقوق طلب داره...
- پس حقوق شما خیلی به درد خور است و به موقع....
آره والا. خیلی وقت نیست كه یكی از فامیل هامون ضامن شده كه توی این شركت استخدام بشوم.ولی چون همیشه پولم را نقدا می گیرم می دانم كه با آن چه كار كنم. تازه بعضی از وقت ها بعضی از صاحب خانه ها به ما لباس و غذا و چیزهای دیگری می دهند كه خیلی كمك حالمان است. مثلا بعضی از شب ها كه خیلی خسته هستم تازه باید شام و نهار هم برای شوهرم درست كنم و به كارهای خانه خودم هم برسم. چند وقت پیش یخچال ما سوخت. من ماتم گرفته بودم چه كار كنم. یكی از خانم هایی كه در خانه شان كار می كردم وقتی فهمید دم غروب یك وانت گرفت و یك یخچال كه توی پاركینگ بود را بار كرد و پدر آمرزیده كرایه را هم خودش حساب كرد تا دم خانه آورد. البته نو نبود ولی خوب بود. یكی از همكارام می گفت كه همه ی سیسمونی بچه اش را یكی از این ها بهش داده است.
- یعنی زمان حاملگی هم كار می كرده؟
خوب اگه كار نكنیم كه از گشنگی می میریم.
- خبر داری در قانون كار در مورد ساعات كار خانم های باردار و بیمه و ... چی نوشته؟
من فقط می دانم كه باید روزی 8 ساعت كار كنم و دولت هم 300 هزار تومان حقوق در نظر گرفته، صاحب شركت هم گفته هر كس می خواد خودش پول بده تا بیمه اش كنم. چون پول بیمه زیاد می شه هیچ كس بیمه نیست.
- به نظر شما چه طوری می شه حقوق و درآمد ها را زیاد كرد؟
(با شوخی وخنده) باید دعا كنیم تا پولدارها وضعشان بهتر شود تا حقوق و انعام بیشتری بدهند به ما...
- خوب ازشوخی گذشته چی؟
دولت باید خودش این شركت ها را كنترل كند. ما كه همه ی زحمت ها را می كشیم چرا آن ها باید 20 درصد از ما كمیسیون بگیرند. تازه تلفنی از صاحبخانه ها می پرسند شما چقدر دادید؟ آیا ازكار ما راضی هستند یا نه . من هیچ وقت از كارم نمی زنم ولی به صاحبخانه ها می گویم نگویید انعام دادید و یا چقدر دادید. این دیگه حق خود ماست.
حسین آقا، كارگر پمپ بنزین، 23 ساله
- چقدر حقوق می گیری؟
ماهی 300 هزار تومان.
- چند ساعت كار می كنی؟
یك هفته از 7 صبح تا 7 شب و یك هفته از 7 شب تا 7 صبح.
- یعنی این حقوق برای 12 ساعت كار است؟
بله . البته شام و ناهار هم می دهند.
- در مورد قانون كار و ساعات كار و اضافه كار و كار شبانه و غیره هم اطلاعی داری؟
نه! من بچه ی مشكین شهر هستم. آدم های زیادی را نمی شناسم. خیلی وقت هم نیست كه این جا كار می كنم. دوسالی می شه كه تهرانم . ده ماهه كه این جا كار می كنم.
- مگه اون جا كار نبود؟ می گن برای كار كشاورزی خیلی دنبال كارگر می گردند؟
سربازی ام كه تمام شد طرف های ما كار نبود یا اگر هم بود خیلی كم بود. اول رفتم تبریز. دیدم خبری نیست. اومدم تهران. تمام كارخانجات جاده مخصوص و قدیم و كرج را گشتم. جاده ساوه هم رفتم. خیلی جاها فرم پركردم ولی نشد كه نشد. با این سن و سال خجالت می كشیدم از بابام پول بگیرم. هر چند كه اونم پول نداشت. یك فامیل داشتیم كه باهم توی پارك سوار و میدان آزادی بادكنك و آدامس و بیسكویت می فروختیم. یا توی مترو ... مامورها هر روز گیر می دادند. یكی از روزها یكی از فامیل هامون منو دید. خیلی خجالت كشیدم. او مرا به صاحب پمپ بنزین معرفی كرد و منم مشغول شدم. من تا سیكل بیشتر درس نخواندم حال می فهمم كه چه خریتی كردم.
- الان خیلی تحصیل كرده ها هم هستند كه بیكارند وخیلی وضع خوبی ندارند.
بله ولی آن ها حداقل بوی بنزین و گازوییل نمی دهند. من تازه با دختر یكی از فامیلامون نامزد كردم. دو سه دفعه هم دیگه رو دیدیم. می گه تو همیشه بوی بنزین و نفت می دی! تو تهران خانم هایی هستند مثل ماه با كلاس با ماشین های آخرین سیستم. از ماشین پیاده نمی شوند. فقط كارت سوخت و پول را می دهند تا من برایشان بنزین بزنم. اضافه پول خودشان را هم نمی گیرند می دهند به خودم. اما نامزد من این حرف ها را به من می زنه.(سری با افسوس تكان می دهد)
- تا حالا برای اضافه حقوق و یا كم كردن ساعت كار با صاحب پمپ بنزین صحبت كرده ای؟
نه بابا. می خواهی با یك تیپا بزنه و دوباره برم بادكنك فروشی؟
- خوب از این كار هم كه راضی نیستی. پس دلت می خواست كجا كار كنی؟
یك روز یك ماشین مدل بالا مال وزارت نفت آمد بنزین بزنه. و رفتم جلو و بعد از سلام وعلیك گفتم می شه برای كارگری توی پالایشگاه یا یه جای خوب استخدام بشم؟ گفتند الان استخدام دولتی ممنوع است. یكی هم خیلی شوخ بود گفت هیكل تو به درد نیروی انتظامی و گشت می خوره. برو آموزشگاه گروهبانی. گفتم مگه من خلم تازه از سربازی راحت شدم اگر می خواستم برم باید هفت هشت سال قبل می رفتم تا الان حداقل گروهبان یك شده بودم. آن ها هم خندیدند و گفتند هر طور دلت می خواهد و رفتند . من هم فعلا باید همین طور كار كنم و پول هامو پس انداز كنم. مواظب باشم تا دخلم كم نیاره تا ببینم چی می شه!!
سمیه خانم، كارگر آرایشگاه زنانه ،40 ساله
- چند ساعت كار می كنید و چقدر حقوق می گیرید؟
حدود 250 هزار تومان . كار ما ساعت نداره تقریبا از 9 صبح شروع می شود و تا هر وقت مشتری داشته باشیم ما هم باید باشیم. بیشتر موقع ها تا حدود 8 یا 9 شب سركار هستیم. بجز ایام محرم و ماه رمضان كه از كار خبری نیست.
- فكر می كنی این مقدار حقوق و ساعات كار مطابق با قانون كار هست؟
خوب خودم قبول كردم. بعضی ها هم هستند كه با خانم صاحبكار توافق می كنند 50 – 50 یعنی از وسایل و آرایشگاه بدون مواد مصرف استفاده می كنند وكار می كنند و درآمد ها را شریك هستند.
- من شنیده ام كه خیلی آرایشگاه های زنانه درآمد زیادی دارند. پس چرا به تو این قدر كم حقوق می دهند؟
بستگی داره اگر فصل عروسی و عید و... باشه انعام هم زیاد می دهند بعضی وقت ها كه شلوغ نیست، كاریش نمی شه كرد.
- بچه هایتان چه كار می كنند؟
بچه های من همه بزرگ هستند خودشان مراقب هستند. برای دیگران هم كه نه مهد كودكی هست نه چیزی... خیلی ها بچه هایشان را پیش مادر و خواهر و... می گذارند. خب مجبورند. چه كار كنند؟
- فكر نمی كنید شما هم باید مثل خیلی ها مثل پرستاران و معلمان و... باید یك صنف و اتحادیه داشته باشید؟
اتحادیه آرایشگران كه داریم. اما همیشه تذكر می دهند كه حجاب را رعایت كنیم. آهنگ نگذاریم و كاری نكنیم كه سرو كارمان به منكرات بیفتد. ما كسی را نداریم. ما باید به فكر خوشگل كردن زن ها و دخترای مردم باشیم و الكی بخندیم. با عزیزم و جانم گفتن با مردم صحبت كنیم. ولی از توی دل ما كسی خبری ندارد!
آقا امین، كارگر فروشگاه لوازم طبی درتهران، 30 ساله دیپلم
- دریافتی حقوق شما چقدر است؟ چندسال سابقه ی كار دارید و چند ساعت در روز كار می كنید؟
دریافتی من تقریبا 400 هزار تومان است.6 سال سابقه كار دارم و هر روز از 8 صبح تا 5 بعد از ظهر كار می كنم. یك ساعت هم برای ناهار تعطیل هستیم.
- با توجه به سابقه ی كار طبق قانون كار باید بیشتر حقوق بگیری؟
فعلا كه نمی دهند. صاحب كار ما همیشه بر مبنای قانون كار حقوق می دهد. بیمه هم هستیم. روز اول برج حقوق همه را می دهد. سالی دو ماه هم عیدی می دهد.
- توقع دارید دستمزد شما چقدر باشه؟ چه طوری می شود به آن رسید؟
به نظر من اگر كسی متاهل باشه مستاجر هم باشه باید حداقل یك میلیون تومان بگیرد وگرنه ول معطل است.
- خودت صاحبخانه هستی؟
بله. من یك خانه ی 70متری توی كرج دارم.
- می دانی قراره قانون كار را اصلاح كنند؟
یه چیزهایی شنیده ام. ولی راستش به این قانون مانون ها هیچ امیدی ندارم. كار خاصی هم از دستم برنمی آید. می ترسم كاری كنم. شكایتی كنم كل كارم را ازدست بدهم. من زن و دو تا بچه دارم. باید به فكر آن ها هم باشم.
- از لهجه ات معلومه كه كردی؟ كرد و ترس؟
(می خندد) كرد هم كردهای قدیم. بچه سنندج هستم. می دونی من چه سختی هایی كشیده ام اگر داستان زندگی ام را برایت بگویم باورت نمی شود. فقط یك كلمه بگویم: آنچه شیران را كند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج.
مهدی آقا، راننده اتوبوس بین شهری
- برای یك سرویس بین شهری چقدر حقوق می گیرید؟ بیمه هستید؟
بستگی داره كجا بریم. مثلا اصفهان یا اراك یك جور حقوق می دهند، شیراز و مشهد و بندرعباس مقداری بیشتر. ما راننده ی كمكی هستیم.اگر هر شب سرویس داشته باشیم به 700 الی 800 تومان هم می رسه. توی هر صورت حساب مبلغی هم را بابت بیمه كم می شود و اگر چند سرویس داشته باشیم جز سابقه ی ماهانه محسوب می شود.
- در رابطه با قانون كار و تغییرات آن چه اطلاعی دارید؟
شغل ما طوریه كه هر وقت همه بیدارند، ما خوابیم و هر وقت همه خوابند. ما مجبوریم دو تا چشم هم قرض كنیم بیدار باشیم. چطوری از چیزی خبر داشته باشیم؟
- مشخصه آدم دنیا دیده و با تجربه ای هستید همچی هم بی اطلاع نیستید؟
شما لطف دارید. ولی واقعا ما توی بیابون و با یك مشت شاگر شوفر چه فكر و چه فرهنگی باید داشته باشیم. درسته؟
- به نظر من كه نه . به هر حال این موها در جریان زندگی سفید شده . مطمئنم اگه پای درد دل شما و همكارانتان بنشینیم خیلی چیزها می فهمیم. كنار یكی از اتوبوس ها خواندم كه نوشته بود اتحادیه صنف خود رانندگان . شما سندیكا یا اتحادیه دارید؟
نه آن ها مال یكی از صاحب ماشین هاست كه خودشان روی ماشین خودشان كار می كنند. بیشترشان هم قمی هستند. من تا چند ماه پیش تو شركت واحد بودم كه بعد از خصوصی سازی و اینها با سالی دو ماه بازخرید كردند و گفتند به سلامت. ما چون كه هر كدام روی یك ماشین هستیم و استخدام شركت های مسافربری بزرگ نیستیم، هیچ چیزی نداریم. كسی هم از ما حمایت نمی كند. من كه چند سال دیگر بازنشسته می شوم اما اگر كسی یك صاحب ماشین با حال و درست و حسابی پیدا كنه با یك خط خوب و ثابت بیشتر مشكلات حل می شه.
- واقعا؟
اگر اهل كار و زحمت باشه وضعش خوب می شه.
امیرخان و آقا شمس اله، كارگران باربر در بازار تهران
- امیرخان چقدر درآمد دارید؟
اگر كار خوب باشه ماهی 500 یا600 هزار تومن.اگر افغانی ها بگذارند ماهی یك میلیون هم می شود.
- چطور مگر افغانی ها چه كار می كنند؟
خوب باری را كه من با این گاری دستی می برم 3 یا 4هزار تومان می گیرم، آنها 2000 تومان می گیرند. بعضی از مغازه ها هم كار خود را به آن ها می دهند مگر این كه آن ها نباشند و یا خیلی عجله داشته باشند.
- آقا شمس اله شما با امیر موافق هستید؟
من كه حتا گاری هم ندارم. جعبه ها و كارتن های سنگین را می گذارم روی پشتم. و چند طبقه بالا می برم. و همه ی افغانی ها این جور نیستند. من فكر می كنم اون ها هم مثل ما بدبخت هستند و كار می كنند. بعضی مغازه ها كم می دهند. باید اول طی كرد تا بعد زیرش نزنند.
امیر: آره بعضی مغازه ها واقعا كم می دهند. بعد از این برنامه ی یارانه ها وضع فرق كرده. چون افغان ها یارانه نمی گیرند آنها هم خرجشان زیاد شده و بیشترشان حاضر نیستند با هر قیمتی كار كنند. از این نظر بهتر شده .
- آیا موافق هستی افغان ها را بیرون كنند یا حداقل بروند مجوز بگیرند؟
امیر: من نمی خواهم نان كسی بریده شود. ولی اگر بگویند آن ها فقط برای كار به كوره پزخانه ها و یا گاوداری ها و مرغداری ها بروند خیلی بهتر می شود.
شمس اله: خوب خیلی از افغانی ها كه الان همان جا كار می كنند نصفشون هم كه تو كار ساختمون و عملگی هستند. یك عده هم توكار خلاف ومواد...
- آیا می دانید قانون كار در مورد كار برای كارگران خارجی چه می گوید؟
هر دوی آن ها: نه.
- آیا اگر كارگران چه ترك چه افغان و چه فارس دست به دست هم بدهند و با هم متحد شوند وضع شان بهتر نمی شود؟
-
امیر: خوب این طوری بهتره. ولی آخه چطوری؟ نمی شه كه.
- من توی یك فیلم قدیمی دیدم كه كارگران بارانداز یك بندر توی خارج می خواستند سندیكا درست كنند تا صاحبان كشتی ها و تاجران و شركت ها نتوانند از آن ها سوءاستفاده كنند. خوب به نظر من یك جور هایی شما ها هم باید همچون كارهایی بكنید و یا چیزهایی داشته باشید شاید فرجی باشد. كه حتما هست.
شمس اله: ما كه از صبح تا شب آنقدر سگ دو می زنیم تا خرجمان را در آوریم . دیگه حالی برای آدم باقی نمی ماند. باور می كنی اگر من یك روز مریض باشم و یا خوب كار نكنم آن شب ما كم داریم. من بجز پول بلیط تمام درآمدم را به زنم می دهم تا برای فردا نان و پنیر و روغن و چیزهای دیگر را بخرد من حتا به اندازه ی یك روز پس انداز ندارم. نه اهل سیگار و دود و دمم نه تفریح و خوشگذرانی.
می دانی من چند سال است كه سینما نرفته ام؟ شما هی می گویی توی یك فیلم دیدی. من دو سال است كه حتا تا میانه هم نتوانسته ام بروم. یك روز صبح زود یك جیب بر دست كرد توی جیب من. من فهمیدم ولی هیچی نگفتم. توی ایستگاه توپخونه كه پیاده شدم در گوشم گفت بی معرفت اقلا یك صد تومنی می گذاشتی توی جیبت برای دست لاف من!
همگی خندیدیم. و گفتم آن را توی تلویزیون ایران دیدم.
امیر: من كه چشمم آب نمی خوره كه وضع بهتر از این شود. شاید حق با شما باشه. ولی اگر من بتوانم هر طور شده مثل پسرعموم یك وانت بخرم می رم ایلام زن می گیرم و راحت می شم.
سید محمد كارگر، نظافتچی و سرایدار یك باشگاه ورزشی
از سید محمد كارگر نظافتچی و سرایدار باشگاه از حقوق و كار و بارش پرسیدم . گفت:
من ماهی 200 هزار تومان حقوق می گیرم.
- چرا اینقدر كم؟
-
خب توی باشگاه دو تا اتاق به من داده اند. این جا زندگی می كنم. پول كرایه خانه، برق و آب و گاز هم ندارم. از دكه هم درآمد دارم. سیگار و بیسكویت و شكلات و این جور چیزها می فروشم.
- ورزشكار هم هستی؟
من كه نه! گچ كار بودم و از داربست افتادم و نقص عضو پیدا كردم. توی خونه ی صاحب همین باشگاه كار می كردم كه افتادم ولی خرج عمل منو داد و بعد یه مدت كه دیگه نتونستم كار كنم من و وزن و بچه هایم را به این جا آورد. خدا پدرش را بیامرزد به من جا و مكان و پناه داد. زنم هفته ای یك بار به خانه ی آن ها می رود و حقوق هم می گیرد.
- مگر ضمن كار آسیب ندیدی؟ آیا طبق قانون كار به وضعیتت رسیدگی شد؟
نه. ساختمون بیمه نبود. حالا همه ی ساختمونا بیمه هستند.
- آیا شكایت كردی؟
به كی و كجا؟
- خب از كار فرمایت به اداره ی كار؟
من خودم از بالا افتادم به او چه ربطی دارد؟
- مگه نباید امنیت و شرایط اصولی كار را برای تو فراهم می كرد؟
كی به این چیزها اهمیت می دهد. باز هم مردانگی كرد و نگذاشت ما از گرسنگی و سرما بمیریم. یا توی خیابون بمانیم.
- حالا بیمه هستی؟
آره. پول بیمه را هم صاحب باشگاه می دهد. خیلی انسانه.
خدا را شكر كار بیشتری از دستم برنمی آید. همین كه محتاج كسی نیستم یك دنیا ارزش دارد و فقط نگران بچه هام هستم. با این همه معتاد و فساد اگر بتونم بچه های خوبی تحویل جامعه بدهم غصه ای ندارم. شاهكار كرده ام.
علی آقا، كارگر آشپزخانه
من كمك آشپزم هر روز ساعت 5 از خانه بیرون می آیم و تقریبا ده شب به خانه برمی گردم. حدود 600 هزار تومان حقوق می گیرد و در یك آشپزخانه كه برای یك پیمانكاری كار می كند كه طرف قراردادش ارتش است و برای پرسنل و سربازان غذا می دهد.
- هر روز باید 3000 پرس غذا را برای ظهر و شب آماده كنیم. كوهی از برنج را باید پاك كنیم و بپزیم. مقدار زیادی هم مرغ و گوشت و .... را برای خورشت آماده كنیم. روزهایی كه چلوكباب كوبیده داریم كه صد بار می میریم و زنده می شیم. اگر بهتون بگم روزی چند كیلو مواد مختلف را پاك می كنیم،می شوریم، خورد می كنیم ، سرخ می كنیم و می پزیم دود از كله تان بلند می شود. همه ی این كارها را 5 نفره انجام می دهیم. به علاوه شستن دیگ های بزرگ و چرب. ... نه عاشورا داریم نه عید. یه نفس و یه كله كار می كنیم و كار. فقط بعضی مواقع كه سربازان به مرخصی می روند مقداری از حجم و شدت كار كم می شود. صبحانه ساعت 11 و ناهار ساعت 4 می خوریم و شام را به خانه می بریم.
- می دانی حقوق و این ساعات كار و خیلی از چیزهای دیگر با همین قانون كار هم غیر قانونی است؟
من از قانون كار هیچی نمی دانم.
- آیا بازرس ونظارتی بر روی كار شما وجود ندارد؟
خیلی وقت ها بازرسان بهداشت ارتش به ما سر می زنند. دست ها و ناخن ها لباس ها و موهای ما و ظروف را كنترل می كنند. از وضع آب گرم و دستشویی مرتبا سوال می كنند و آن جا را بررسی می كنند به ما سفارش می كنند كه حداقل روزی یك بار حمام برویم و لباس های كار و خودمان را هر روز بشوریم و عو ض كنیم. از صابون و سایر لوازم بهداشتی و شست و شو و ... می پرسند ولی به حقوق و ساعات كار و این چیزهایی كه شما می گویید كاری ندارند.
- آیا شما اعتراض یا صحبتی با پیمانكار داشته اید؟
چند ماه قبل كه همگی از این وضع خسته شده بودیم دست از كار كشیدیم و یك وعده شام درست نكردیم. زود رفتیم فردا صاحب كار پیش ما آمد و گفت می دانید چقدر من را جریمه كرده اند. گفت اگر مشكلی دارید با خودم مطرح كنید. بعد از این كه حرف های ما را شنید نفری 50 هزار تومان به حقوقمان اضافه كرد و قرار شده به تعداد افراد خانواده غذا ببریم. ماهی یك روز هم مرخصی با حقوق بدهد. چند تا سرباز هم برای كمك به ما بدهند. ولی این كار دو روز بیشتر نشد. گفتند سرباز نباید برود برای پیمانكار خدمت كند. اگر می خواهید كارگر بگیرید. كه پیمانكار گفت نمی صرفد و منصرف شد. به خاطر كمبود كارگر هم مرخصی نمی دهد.
- فكر می كنید تا كی بتوانید به این طریق ادامه دهید؟
نمی دانم. راستش تا حال به این مساله فكر نكرده بودم. ما برای زن و بچه خودمان كار می كنیم به كسی كاری نداریم.
- چرا توی یك رستوران كار نمی كنی؟
فكر می كنی آن جا بهتر است. من قبلا كار كرده ام. بعضی از رستوران ها باید تا ساعت 12 شب هم كار كنی.
- یعنی كارشان اینقدر زیاد است؟
همه كه نه ولی خوب كار توی همه ی آشپزخانه ها سخت است. خیلی سخت و طاقت فرسا. جای تنگ و خیلی گرم. بوی چربی و پیاز و دود و روغن سوخته بعضی وقت ها تهویه هم از كار می افتد. ما همه یك جوری مریض هستیم. خودمان خبر نداریم. اگر یك صاحب كار سگ اخلاق هم داشته باشی كه خلاص . باز این جا ما فقط خودمانیم و سرپرستمان كاری به كار ما ندارد. فقط می آید می بیند كه ما مشغول كار خودمان هستیم. و كسی از زیر كار در نمی رود، می رود دنبال كار خودش.
حسن موسوی
کانون مدافعان حقوق کارگر