نهادها وتشکلهای حمایتی و صنفی همواره یکی از مهمترین دل مشغولیهای شهروندان در هرجامعهای است. در ایران با اینکه نهادهای زیادی تحت این عنوان فعالیت میکنند اما گویا بیشتر جنبه نمایشی داشته و برای اعضای خود کارکرد بالفعلی ندارد. نبود امنیت شغلی از آن دسته موضوعاتی است که شهروندان ایران را درهر حرفهای نگران میکند.آنچه میخوانید نظرات دوتن از فعالان معلمی وکارگری درباره مشکلات و موانع صنفی و رفاهی معلمان و کارگران است.در این میزگرد محمد حبیبی ،عضو کانون صنفی معلمان و مهدی توپچی فعال کارگری به بیان نظرات خود در این زمینه پرداخته اند.
سوال-راهکار شما برای همگرایی اکثریت منفعل معلمان در شرایط کنونی چیست؟
محمد حبیبی: در سالهای بعد از ٨٨ فضای جامعه بسیار راکد بوده است؛ با این وجود در یکسال اخیر با توجه به تجمعاتی که توسط معلمان برگزار شده است؛ اغراق نیست اگرجامعه معلمان را پویا ترین جریان اجتماعی معرفی کنیم. با توجه به کنشهای معلمان در یکسال اخیرـ که آخرین آن تجمع معلمان از سراسر کشور در ٣١ تیر ماه بود و در همان روز ١۵٠ نفر نیز دستگیر شدندـ میتوانیم بگوییم این جریانی پویا بوده و حتی به نسبت همه جریانهای اجتماعی جامعه نیز کنشهای ملموستری داشته است. اما درباره این که چگونه میتوان این جریان را فعالتر کرد به عقیده من هیچ چیز به اندازه تاکید بر مطالبات صنفی صرف در درون مجموعه معلمان نمیتواند افراد را جذب کرده و به پویایی این جریان کمک کند. مطالباتی که صرفا به بحث معیشت خلاصه نمی شود و بحث کیفیت اموزشی و اموزش رایگان را هم در بر می گیرد.اما مشکلی که اکنون در مجموعهها وجود دارد این است که افرادی که وارد مجموعه میشوند تلاش میکنند تا پرچم جناح سیاسی خود را بالا ببرند و این میتواند آفت یک مجموعه صنفی باشد. ما در ایران حدود یک میلیون معلم داریم و این تعداد بیشترین اعضا را نسبت به همه ارگانهای اداری شامل میشود، این یک میلیون نفر هر کدام گرایشهای سیاسی خاص خود را دارند بنابراین تاکید بر مسائل صنفی میتواند تنها راه ایجاد همگرایی بین همه این افراد باشد چرا که در بین همه معلمان مشکلات مشترکی وجود دارد و آن بحث معیشت، بحث منزلت و بحث مشکلات آموزشی است. تاکید بر این مسائل و صداقت داشتن درباره آنها میتواند موجب همگرایی و جذب معلمان شود نه اینکه این موضوعات را مبنایی برای حمایت از گرایش سیاسی خاص قرار دهیم.
سوال - نهادهای رسمی کارگری را چگونه ارزیابی می کنید؟
مهدی توپچی:نهادهای کارگری وجود دارد که به اسم نهادهای حمایت کنند در حال فعالیت هستند اما در واقعیت ابزاری برای سرکوب محسوب میشوند. این نهادها تحت حمایت وتایید مستقیم دولت قرار دارند به عقیده من این نهادها رو به روی جنبشهای کارگری قرار میگیرند و ضربه زننده به منافع کارگری نیز هستند. یکی از این نهادها موضوع انحرافی در تشکلیابی کارگر محسوب میشود و در واقع بر خلاف آنچه نشان میدهند اصلا نماینده طبقه کارگرنیستند ومنافع طبقه دیگری را تامین میکنند. متاسفانه این نهادها با وجود حق عضویت زیادی که از کارگران دریافت میکنند هیچگونه خدماتی به آنها ارائه نمیکنند و پیگیری حقوقی لازم را نیز در جهت رفع مشکلات کارگران انجام نمیدهند. با وجود آگاهی بسیاری از کارگران از نوع عملکرد این نهادها متاسفانه هیچگونه نهاد رسمی مستقلی وجود ندارد تا کارگران در صورت عدم رضایت به آنها مراجعه کنند و مطالبات خود را از طریق آنها پیگیری کنند .
سوال - اتحاد کارگران و معلمان چه تاثیری در تحقق خواسته هایشان دارد؟
محمد حبیبی: من معتقدم هر مسئله را که ما دنبال میکنیم زمانی میتواند به نتیجه برسد و تحلیل واقعی باشد که مابه ازاء عینی نیز داشته باشد و برگرفته از واقعیت اجتماعی باشد. برای مثال مخالفت با خصوصی سازی در آموزش به گفتمان اصلی فعالان صنفی تبدیل شده اما این به آن معنا نیست که افرادی که آنرا مطرح میکنند صرفا دراین زمینه به لحاظ نظری و عملی توانمند هستند. درکنار تلاش فعلان صنفی و رسانه ای ،عینی بودن این مشکل درجامعه تاثیر گذار است . ما در جامعهای زندگی میکنیم که مشکلات اقتصادی درحال افزایش است. در جامعهای زندگی میکنیم که مدارس عمدتا غیر دولتی اداره میشوند. شاید به اسم دولتی باشد اما به عناوین مختلف از خانوادهها شهریه میگیرند. چون این موضوع مابه ازاء عینی دارد ومردم تحت فشار هستند وقتی یک فعال صنفی بحث دفاع ار آموزش رایگان را مطرح می کند،نه تنها درسطح جامعه که بین خود جامعه معلمان هم طرفدار دارد .به هرحال انها نیز جزیی از همین جامعه هستند و اتفاقا بنابر امارهای رسمی اکثرا در شرایط زیر خط فقربه سر می برند. پس این مشکل شامل خود این قشر نیز می شود. اما درباره بحث پیوند بین معلم و کارگر باید دید مابه ازاء اجتماعی دارد یا خیر؟ من به عنوان یک فعال صنفی معلمان معتقدم این یک خیال پردازی است. یعنی پیوند تشکیلاتی بین تشکیلات معلمان و تشکیلات کارگران در شرایط کنونی یک نوع ماجراجویی است چرا که دربین بدنه معلمان چنین خواستی وجود ندارد. آن آگاهی لازم نسبت به منافع طبقاتی وجود ندارد وعلاوه بر آن نوعی حس بدبینی نیز هست. وقتی شما چنین حسی را میبینید پرداختن به این مسئله به جای اینکه مثبت باشد جنبه منفی پیدا میکند. اما وقتی ما بحث مخالفت با خصوصی سازی آموزش و دفاع از اموزش رایگان ، و حمایت از کودکان باز مانده از تحصیل را مطرح میکنیم خود به خود با فرودستترین طبقات جامعه پیوند میخوریم .قرار نیست این پیوند در یک فضای خاص صورت گیرد وجریانات دیگر را نیز حساس کند .ما وقتی مطالبات مشترک را مطرح میکنیم این پیوند ایجاد میشود. من به عنوان یک فعال صنفی موافق این نیستم که به دنبال ماجرا جوییهایی برویم که انتهایش ناپیداست ومشخصا هم نمیتواند ما را به یک خواسته مشخص وعمومی برساند. معتقدم که تاکید بر مطالبات مشترک خیلی بیشتر از آن ماجراجویی وخیال پردازیها میتواند ما را به نتیجه مشترک برساند.
مهدی توپچی:چیزی که ما از آن به عنوان جنبش اجتماعی طبقه کارگر یاد میکنیم یک جنبش مطالبهگر است و از آنجایی که بیشتر این مطالبهگریها صنفی است همسوییهایی با جنبش اجتماعی معلمان دارد و در واقع این دو جنبش هم پوشانیهایی با هم دارند. فارغ از اینها موضوع دیگری که به عقیده من دو طرف درک متقابلی نیز از آن دارند و باعث پیوند این دو جنبش میشود سبک کار است. برای مثال بحث مطالبه آموزش رایگان یکی از بحثهایی است که میتوانیم با کمک و همکاری با کانونهای صنفی معلمان به آن برسیم. چرا که برای بسیاری از مردم در شرایط اجتماعی کنونی امکان تحصیل حتی به صورت رایگان در مدارس نیز وجود ندارد.
سوال - فاصله وحریم بین فعالیت سیاسی و صنفی چگونه مشخص می شود؟
محمد حبیبی :این موضوع یک موضوع کاملا چالشی است وبین معلمان نیز بحثهای دامنه داری دارد. در جامعه ای مثل ایران هر حرکت وکنش اجتماعی یک حرکت سیاسی محسوب میشود. اما خط فاصله بین یک کنش سیاسی وغیر سیاسی زمانی است که برای رسیدن به قدرت سیاسی نباشد. زمانی که تشکلهای معلمان زیر بیرق جریانهای سیاسی سینه میزنند وبرای وارد کردن یک فرد به مجلس یا دولت فعالیت میکنند این یک حرکت سیاسی است .اما وقتی که فعالان صنفی خواسته های خود را صرف نظر از اشخاصی که در مجلس یا دولت هستند مطرح میکنند این یک موضوع صنفی است. برای یک فعال صنفی فرقی نمیکند آقای احمدی نژاد یا آقای روحانی در راس دولت قرار دارد. در هر شرایطی خواسته صنفی خود را مطرح میکند و انتظار پیگیری دارد. یک فعال صنفی هرگز برای کسب قدرت فعالیت نمیکند و تنها هدفش پیگیری مطالبات صنفی صنف خودش است. این تمایز روشن بین فعالیت صنفی وفعالیت سیاسی است. برای مثال زمانی که تشکل معلمان نزدیک به جناح سیاسی ایکس است وجناح سیاسی مخالف در راس قرار دارد به صورت رادیکال تمامی خواستهها را مطرح میکند اما به محض اینکه جناح سیاسی خودش در راس قرار میگیرد خواستهها محدود و مطالبات اش فروکش میکند. این یکی از اساسی ترین مشکلاتی است که ما در تشکل معلمان با آن روبه رو بودیم.
مهدی توپچی: این سوال برای جنبش طبقه کارگر متفاوتتر از معلمان است. به نظر من فاصله بین صنفیگری و تبدیل شدن به یک گروه وجناح سیاسی برای تشکلهای کارگری به محتوایی که جنبش برای خود متصور است وبر پایه آن دیدگاهها تحلیل خود از شرایط جامعه را تحلیل میکند بر میگردد ودر نهایت بر اساس آن خوانش تاکتیک و استراتژی خود را مشخص میکند. در هر صورت تمامی فعالیتهای این تشکلها قبل از هر چیز یک فعالیت اجتماعی است. شما به مطالبات مطرح شده اگر نگاه کنید میبینید که همه مطالبات صنفی است وهیچکدام جای سوال ندارد که چرا این مطالبهگران باید در زندان باشند. اما رویکردی که به این جنبش وجود دارد رویکردی سیاسی است تا جایی که تمامی زندانیان ما در تشکلهای معلمی و کارگری با مطالبات کاملا صنفی در قالب احکام سیاسی در زندان هستند. مسئله نوع نگاهی است که نسبت به این فعالیتها وجود دارد نگاهی که کارگر معترض را اوباش میداند و حکم شلاق برایش تعیین میکند باید اصلاح شود. جنبش کارگری با محتوایی که درون خود دارد برای رسیدن به مطالبات صنفی خود خواه ناخواه پیوندی با سیاست برقرار میکند.
سوال - دلیل منفعل شدن معلمان وکانون صنفی پس از تجمع 31 تیر چیست؟ در حالی که همگان فکر میکردند معلمان پس برگزار کردن چند تجمع کاملا مدنی راهها را برای
دستیابی به یک تشکل مستقل وقدرتمند پیموده است؟
محمد حبیبی: دولت کنونی بسیار رفتار پیچیده ای را پیش گرفته و تمامی سعی خود را میکند تا از تشکلهای صنفی مستقل تشکل صنفی وابستهای بسازد وهمه تشکلهایی که نگاه انتقادی دارند را زیر چتر حمایتی دولت ببرند. در چند ماه اخیرطی چند حرکت مختلف تلاشهایی در انجام این کار داشته اند. یکی از این کارها بازداشت فعالان صنفی نامدار بوده است. وقتی هم زمان چند فعال اصلی صنفی را در تهران بازداشت میکنند خودبهخود روی دیگر فعالان صنفی نیز تاثیر میگذارد. از طرف دیگر وعدههایی نیزمثل برگزاری مجمع عمومی که ١٠ سال است یرگزار نشده؛ در این راستا داده میشود. این نوعی تطمیع روانی برای فعالان ایجاد میکند. از این دو طریق سعی شده تا فضا را تحت کنترل قرار دهند. رکودی که ما اکنون در فعالان صنفی میبینیم از همین طریق است. از یک طرف هزینهای را به فعالان تحمیل کردند چه از طریق بازداشتها و چه از طریق احضار به حراستها و وگرفتن اخطار که بیشتر نیز در شهرستانها اتفاق افتاد وچه تهدید به اخراج از کار همه اینها بر روند فعالیتها تاثیر گذاشته است. مشکلی دیگر که در خود مجموعه وجود دارد این است که کل مطالبات را به مسئله معلمان در بند تقلیل داده اند واین به عقیده من یک اشتباه استراتژیک است. بسیاری از مطالبات ما جا افتاده واین باعث میشود که بدنه معلمان که مشکل معیشتی دارد و 7 ماه حقوق عقب افتاده خود را نگرفته نتواند مشکل کانون های صنفی را درک کند .
سوال - فکر میکنید مشکلات معیشتی معلمان رابطهای با کیفیت آموزشی دارد؟
محمد حبیبی: فکر میکنم بین این دو موضوع ارتباط مستقیمی وجود دارد. معلمی که به لحاظ معیشتی تحت فشار قرار دارد معلمی که علاوه بر کار آموزش که وظیفه اصلی آن است مجبور است کار دوم وسوم نیز داشته باشد قطعا وظیفه اصلی خود را فراموش میکند. آموزش یک مقوله حرفهای است زمانی که یک معلم نگاه حرفهای به کار خود نداشته باشد ومجبور باشد مشکلات معیشتی خود را از طریق حرفه های دیگر تامین کند بدون تردید وظیفه اصلی خود را فراموش میکند همیشه وقتی مشکل معیشت مطرح باشد تبدیل به اصلی ترین دغدغه خواهد شد و بقیه موضوعات درجه اهمیت کمتری پیدا میکنند. من فکر میکنم در طول سالهای اخیر موضوع معیشت برای معلمان جز مهمترین موضوعات بوده و زمانی که معلمان به لحاظ تحصیلات ساعت کار و حقوق خود را با دیگر ارگانها مقایسه میکنند احساس نارضایتی میکنند واین تبدیل میشود به مسئلهای که به اعتماد به نفس معلمان در مقوله آموزش ضربه میزند و تاثیر مستقیمی روی این موضوع دارد و ما نتیجه این امر را سالها است که در نظام آموزشی خود دیده ایم. نظام آموزشی ما به لحاظ کیفی از استانداردهای لازم برخوردار نیست البته این موضوع دلایل مختلفی دارد یکی از آنها این است که آموزش ما جهتمند نیست وبرای فرصتهای شغلی آینده برنامه ریزی نشده اما بحث معیشت معلمان نیز در این موضوع تاثیر زیادی دارد.
سوال- نظر شما درباره تعیین حداقل دستمزد ٨١٢ هزار تومان برای کارگران چیست؟
مهدی توپچی: فرایند تعیین حداقل دستمزد به عقیده من کاملا زیر سوال است. آنچه امسال با عنوان حداقل دستمزد به مبلغ ٨١٢هزار تومان تعیین شد هیچگونه تناسبی با وضعیت زیستی جامعه ما ندارد. با در نظر گرفتن اینکه بخش بزرگی از حقوق بگیران از تمامی خدمات اجتماعی محروم هستند این حداقل دستمزد هیچ انطباقی با وضعیت این افراد ندارد. تشکلهای کارگری طبق سنت همیشگی در واکنش به این تعیین حداقل دستمزد بیانیهای منتشر کردند که موضع تشکیلاتی خود را با استناد به یکی ازبند های قانون اساسی درباره وضیعت معیشت و خط فقر اعلام کردند. نظر شخصی من به رسمیت نشناختن اینگونه تعیین سقف دستمزد است چرا که ما با دریافت ٣ ونیم میلیون به شرایط معمول خواهیم رسید.
حقوق معلم و کارگر
منبع: نشریه دانشجویی آفتاب - سارا زارع