افق روشن
www.ofros.com

گفتگو با ح ریاحی درباره نشست عمومی چپ - کلن


گزارشگران                                                                                                     یکشنبه ۵ شهریور ١٣٩١

گفتگوی گزارشگران با ح ریاحی زندانی سیاسی دوره شاه و

عضو سازمان راه کارگر (کمیته مرکزی) درباره نشست عمومی چپ - کلن

ح ریاحی مترجم و از زندانیان سیاسی دوره شاه است که سال هاست در تبعید زندگی می کند. ح ریاحی از فعالین سازمان کارگران انقلابی ایران ــ راه کارگر ــ ( کمیته مرکزی ) است .

آقای ریاحی خوشحالیم که به دعوت ما پاسخ مثبت دادید.

خوشحالم که در این گفت و گو شرکت می‌کنم.

سازمان شما در نشست سازمانهای چپ سوسیالیست در کلن شرکت کرد. آیا شما شخصا در این تجمع حضور داشتید؟
متأسفانه نتوانستم شرکت کنم.

بنظر شما دلائلی که موجب شد پس از سالها این مجموعه کنار هم قرار بگیرد و تلاشی برای پاسخ به ضرورتهای موجود بدهند, کدام بوده است؟
دلائل متعددند، شخصاً فکر می‌کنم:
۱ - تحولات خاور میانه،
۲ - بحران جهان سرمایه داری و اینکه نظام سرمایه داری پس از رو در رویی با بحران های پی در پی، طی بیش از نیم قرن، باز هم توانسته است به بقای خود ادامه دهد،
۳ - شکست « سوسیالیسم واقعاً موجود » و ملموس شدن دلائل شکست آن، تقریباً برای همه ی نیروهای طرفدار سوسیالیسم چه در سطح جهان و چه در ایران،
۴ - شکل‌گیری ی بدیل های امپریالیستی و ارتجاعی این بار با دستآویز « حقوق بشر » و اسلام مهر ورز!،
۵ - زد و بند های دول امپریالیستی با به اصطلاح نیروهای لیبرال و رفورمیستی که در پی صدور « دمکراسی! » با دخالت نظامی ی نیروهای بیگانه‌اند و یا در پشتیبانی از اصلاح طلبان درون نظام جمهوری اسلامی برای نفی مسالمت آمیز آن توهم پراکنی می‌کنند،
۶ - ضرورت هویت یابی چپ طرفدار دمکراسی و سوسیالیسم نه بعنوان سازمان های متفرقه ی گوناگون بلکه بعنوان جنبشی متحد برای هدفی مشترک و در پیوند با جنبش های اجتماعی ی گوناگون.
۷- تلاش برای رهایی از پراکندگی، فرقه گرایی و نداشتن پیوند با سوژه های واقعی تحقق بخش دمکراسی رادیکال و برابری ی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی.
چپ طرفدار آزادی و برابری فقط با ضرورت‌های عیان مواجه نیست، بلکه باید بتواند به ضرورت‌های تاریخی ـ طبقاتی ی جامعه ی ما هم پاسخگو باشد.

چه معیارهای اولیه ای برای دعوت از نهادهای شرکت کننده موجود بوده است و آیا از همه نیروهای متشکل چپ دعوت بعمل آمده است.
تا آنجائیکه اطلاع دارم از همه ی نیروها دعوت شده بود، قضیه امری یکی دو روزه نبود بلکه حدود دو سال گفتگو و طی برگزاری سمینار ها و نشست های چندی این مجموعه شکل گرفت. اعتقاد به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به همت مبارزات آزادیخواهانه و مستقل اکثریت مردم ستمدیده ی جامعه، پایبندی به آزادی‌های بی قید و شرط سیاسی، مخالفت با هر نوع دخالت خارجی در ایران ، مخالفت با جنگ، باور به خود سازمانیابی کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشاری که دهه هاست سرکوب و حقوق انسانیشان پایمال می‌شود، به مثابه سوژه های اصلی پیشبرد آزادی، دمکراسی ریشه‌ای و سوسیالیسم در جامعه و اعتقاد به جنبشی سوسیالیستی در کنار دیگر جنبش های اجتماعی، پاره‌ای از حد اقل هایی است که این مجموعه را گرد هم آورده است.

ترکیب نیروها آیا بیانگر حضور چپ متشکل در خارج کشور است؟ چه نیروهائی از دخالت در این کوشش خودداری کردند؟
متأسفانه چپ متشکلی در خارج و جود نداشته و فلسفه ی تلاش برای ایجاد چپ متحد در خارج هم از همین جا نشاُت می‌گیرد. در این تلاش همه جانبه ی نیروهای چپ طرفدار دمکراسی و سوسیالیسم، از هم‌ اکنون نمی‌توان بر سر اینکه چه نیروهایی نیامدند یا می‌مانند یا می‌ روند زیاد تکیه کرد، چون روند حرکت را نباید با نام و نشان سازمان ها یا تشکل هایی که شرکت می‌کنند یا نمی کنند، داوری کرد بلکه با این سنجید که تا چه حد به وحدت نیروهای چپ رادیکال و پیشبرد برنامه ی متناسب با خواست ها و مطالبات کنونی مردم نائل می شوند، با این باید سنجید که این نیروها تا چه اندازه میتوانند گفتمان های ارتجاعی امپریالیستی و ارتجاعی ی مذهبی را افشا و گفتمان آزادی و برابری را مطرح و توده گیر کنند.

با توجه به گذشته چپ بطور کلی که کمتر تجاربی در ارتباط با کار مشترک دارد, تلاش برای شکل دادن یک بدیل سوسیالیستی بعنوان یک کار بسیط تا چه حد در دسترس است؟ به تعبیری دیگر آیا این هدف استراتژیک و دراز مدت است؟
شما با طرح این پرسش اتفاقاً به همان نکته‌ای اشاره کرده‌ اید که باید دغدغه ی اصلی نیروهای چپ سوسیالیست باشد. این نیروها که از صدر مشروطه تا کنون مبارزه کرده اند، باید بالاخره این پرسش را برای خود مطرح و به آن پاسخ دهند، که چرا همیشه منفرد عمل کرده و حتی در دورانی که جامعه فئودالی بود و خواست های دمکراتیک اصلی‌ ترین بستر مبارزه را تشکیل میداد، نتوانستند با نیروهای ملی و دمکرات اتحاد های موردی ولی با برنامه ی مشخص که دستیابی به آن بستر ساز پیشروی تاریخی خود آن ها نیز بود، به وحدت برسند. اما اینکه بدیل سوسیالیستی یک هدف استراتژیک است یانه، مسلما هدفی استراتژیک است ولی هدف استراتژیک را به روز قیامت و فرداهای نامعلوم وا نمی گذارند ، بلکه باید تدارک آنرا از هم‌اکنون دید. اگر برابری سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که هدف سوسیالیست هاست را بورژوازی می‌توانست تحقق ببخشد، تا کنون این کار را کرده بود، نظام سرمایه داری بر اساس غارت و استثمار میتواند به عمر خود ادامه دهد، و بیش از چهار صد سال حیات آن نشاندهندی این امر است. در این نظام ، برابری بیشتر روی کاغذ است تا در زمین سفت و سخت جامعه، کافی است در همین جوامع پیشرفته ی سرمایه داری به تبعیضات حقوقی ای که در مورد زنان یا اقلیت‌ها اعمال می‌شود نظری افکند. در این جوامع حقوق زنان با مردان هنوز هم برابر نیست. بنابراین، برنامه ی نظام سرمایه داری تحقق عدالت اجتماعی نیست. پس اگر این مولفه جانمایه ی برنامه ی سوسیالیست هاست، باید طبقات و لایه‌های اجتماعی که سوژه ی تاریخی این برنامه اند، آن را سازماندهی کنند. این آن لولای اتصالی است که تاکتیک سوسیالیست ها را با برنامه ی استراتژیکشان بهم پیوند میدهد. سوسیالیست ها بدون کمک به خود سازمانیابی کارگران، اقشار زحمتکش و جنبش های رهایی بخش دمکراتیک اجتماعی، در تاریخ مبارزات یک جامعه نمی‌توانند جایگاه ویژه خود را داشته باشند. این جاست مرز مشخص کننده ی نیروهای سوسیالیست از انواع و اقسام نیروهای بورژای خواهان دمکراسی که از تشکل یابی طبقه ی کارگر و زحمتکشان جامعه وحشت دارند و به هر وسیله‌ای سعی می‌کند مانع شکل‌گیری آن شوند.

جنبش چپ همیشه از پراکندگی و تشتت رنج برده است. سوال ما یا شاید بسیاری از فعالین سیاسی اینست که چرا حالا و مثلا ده سال قبل این اتفاق نیافتاد؟
به نظرم بهتر است این سوُآل را از همه ی نیروهای چپ سوسیالیست، چه دارای سازمان و چه منفرد بپرسید، و از مجموعه ی پاسخ‌ ها به نتیجه ی ثمربخشی دست پیدا کنید. چپ متشکل و چپ منفرد، هر دو در ایجاد وضعیت موجود سهیم اند و برای از میان بردن آن باید تلاش کنند. ده سال پیش شرایط دیگری برجهان حاکم بود و مخصوصاً در داخل کشور، اکثریت عظیمی به اصلاحات درون نظام امیدوار بودند. پس از انتخابات سال ۸۸ و از میان رفتن مشروعیت کامل رژیم حتی در میان بخش وسیعی از اصلاح طلبان زمینه ی مناسب برای طرح خواست های آزادیخواهانه و برابری طلبانه بیش از هر زمان دیگری فراهم شده است و چپ سوسیالیست باید این موقعیت را هرچه سریعتر درک و تلاش کند به نیرویی اجتماعی و مطرح در میان اکثریت جامعه تبدیل شود. چپ نباید و نمی‌تواند هدف استراتژیک خود را کنار بگذارد و همچون رفورمیست ها و نیروهای راست خود را پشت سر بدیل های ضد دمکراتیک و ضد انقلابی مخفی کند و برای فرصتی که هرگز فرا نخواهد رسید، منتظر بماند یا تنها به کار تبلیغی گفتاری یا نوشتاری بسنده کند.

بنظر شما چه تدابیر عاجلی را باید این بلوک با توجه به شرایط سیاسی موجود در برنامه کوتاه مدت خود قرار دهد؟
اتحاد پیرامون اشتراکات ضمن ادامه ی گفت و گو بر سر اختلافات، دفاع از خواست های مشخص سیاسی و مطالباتی کارگران ، زنان ، دانشجویان، بیکاران، گرسنگان، ملیت های تحت ستم و اقلیت‌های مذهبی، دفاع از آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی، طرح خواست لغو اعدام، شکنجه و سنگسار و تمامی ی قوانین قرون وسطایی تبعیض آمیز مذهبی، طرح خواست جامعه لائیک مبتنی بر جدایی دین از دولت و نهاد های آموزشی و مدنی، پیوند با جنبش های مطالباتی کارگران و زحمتکشان و طرح و دفاع از این مطالبات در پیوند با جنبشهای اجتماعی و کارگری جهان و سرانجام اجتناب از طرح حد اکثری خواست های برنامه‌ای خود، که متلاشی کننده ی این اتحاد است. در‌واقع، آزموده را نباید برای صدمین بار آزمود!

جای خالی کدام نیروها را میتوان در این تجمع احساس کرد
اگر منظور شما نیروهای منفرد چپ سوسیالیست است، بی تردید باید تلاش شود ظرف مناسبی برای شرکت آن‌ها در این جنبش پیدا کرد که به باور من خود این نیروها هم باید در درجه نخست ابتکار عمل را بدست بگیرند و با برنامه ی یاری دهنده به این مجموعه برای پیوستن به آن پیش قدم شوند.

آیا پیامی برای طیف منفرد چپ که ناظر بر این واقعه ( خودمانی ) میباشد, دارید؟
این واقعه خودمانی نیست. اگر طیف وسیع منفرد چپ خود را در شکل‌گیری و تکوین این روند شریک و مسئول حس می‌کند، موظف است خود نیز به چاره‌ اندیشی اقدام کند. زمینه ی پیوستن آن‌ها و غنا بخشیدن به این مجموعه فراهم است و من امیدوارم این طیف مسئولیت تاریخی خود را فراموش نکند. آن‌ها که از همین سازمان های موجود جدا شده اند، ضعف‌ها و نقاط قوت این سازمان ها را میدانند و بجاست اگر برنامه ی سازنده ای دارند، گام اول را برای رفع کمبودهای این مجموعه بردارند.

با سپاس از شما و امید که در آینده نزدیک باز هم در اینباره گفتگوئی داشته باشیم
از فرصتی که در اختیارم گذاشتید ممنونم.

گزارشگران - بهروز سورن

٢٦.٠٨ .٢٠١٢

gozareshgar1001@yahoo.de
www.gozareshgar.com