ما زندگی را از پیامآوران مرگ پس گرفته و تا رسیدن به جامعهای عاری از هرگونه ستم جنسیتی، طبقاتی، نژادی، ملی، قومی، دینی، زیستی و گونهای از پای نخواهیم نشست و در این راستا محورهای مورد نظر خود را اعلام میکنیم...
زنان ایران در چهلوچهار سال گذشته و بهویژه چند ماه اخیر، سمفونی شکوهمندی از مبارزه و جسارت خلق کردهاند. شور رهایی، رقص آزادی، امواج گیسوان بربادسپرده، دستان مصمم درهمگرهخورده، سرود جهانی « برای» حسرتها، شادی و امید برای آرزوها. ما «سربداری» را معنای تازهای کردیم، پایکوبان در پای چوبهیدار به جشن و آواز فراخواندیم و بر مزار عزیزان، با حزن رقصیدیم. ما در این ماهها چنان سرمست زیستیم که سالها نزیسته بودیم و چنان در سوگ نشستیم که رنج آن تا پایان با ما خواهد ماند. رویای دنیایی بهتر که عینیت یافت و خلق صحنههایی تاریخی که اگر فراتر از ۸ مارس نبود کمتر از آن هم نیست.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» بیشک ادامهی مبارزات زنان ایران در طول تاریخ مردسالار، مسیر پر فراز و نشیب آنان از دورهی مشروطه تا سال ۵۷ و بهویژه از ۸ مارس ۵۷ با فریاد «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» تا سال ۱۴۰۱ با فریاد «زن، زندگی، آزادی» بود. تاریخی که شاهد مقاومت و مبارزات خونین هر روزهی زنان بوده و هست؛ در جنبشهای اعتراضی متوالی (۷۶، ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰) و در نهایت در جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با قتل ژینا (مهسا) جرقه خورد و زنان در آن نقش برجسته و تعیین کنندهای داشتند. جنبشی برخاسته از زیست روزمرهی زنان که در نظام مردسالار دینی حاکم حتی جنس دوم هم نبوده و از هر گونه حقوق انسانی اعم از حق بر بدن، حق پوشش، حق کار، حق مسافرت، حق طلاق، حق ارث، حق حضانت فرزند و... محروم هستند و در اسارت مناسبات فرسایندهی کار خانگی و انواع ستمهای جنسیتی و خشونتهای سیستماتیک تحقیر شده و حتی در ماههای اخیر در مقطعی، با شعارهای جنسیتزده و سکسیستی آزار دیدند و در یکی از آخرین طرحهای زنستیزانهی نظام دانش آموزان مدارس عمدتا دختر، هدف حملات تروریستی شیمیایی و بیولوژیکی قرار گرفتند.
«زن، زندگی، آزادی»، تداوم تبعیض جنسیتی را ناشی از تداوم ساختار مردسالاری- سرمایهداری میداند؛ زن را مالک واقعی بدن خود دانسته و بهدنبال لغو همهی قوانین ضد زن در تمامی عرصهها اعم از خانواده، محیط کار، محیط آموزشی و... است؛ خواهان توقف همهی اشکال خشونت علیه زنان اعم از قتلهای ناموسی، اسیدپاشی، آزار جنسی و... بوده و کودکهمسری را مصداق تجاوز به کودکان میداند. این جنبش خواهان دستمزد برابر طبق هزینهی سبد معیشت برای زنان و مردان است. و فراتر از آن، خواهان حقوق برابر برای همهی اقلیتهای جنسیتی، قومی، نژادی، عقیدتی و بهرسمیتشناختن حقوق انسانی و شهروندی برای همهی مهاجران است. حفظ محیط زیست را حفظ زندگی میداند و خواستار حفظ و حمایت از تمامی گونههای زیستی شامل حیوانات و گیاهان و حفظ آب، خاک و منابع طبیعی است. این جنبش اعدام را قتل عمد حکومتی میداند و خواهان لغو سریع هر گونه حکم اعدام است. خواستار آزادی بیقید و شرط همهی زندانیان سیاسی، آزادی بیقیدوشرط اندیشه، حق بیان، تشکل، اعتراض... و لغو هر گونه سانسور است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهخوبی نشان داده که بهدور از اشکال سلسلهمراتبی و اقتدارگرا، با اشکال نوین شبکهای و دموکراتیک، مستقل از قدرت، دولت، احزاب و جریانهای سیاسیِ قدرتطلب، قائل به مناسباتی مردمی، از پایین و خودگردان بوده و با تلاش در جهت سازماندهی شوراها (جوانان، محلات،...) تجربهی جدیدی را آزمود و نشان داد که نه اصلاح طلب، نه رهبر، نه شاه، نه اپوزیسیونهای دستساز خارجی، نه چهرههایی که بهدنبال منافع و مطرح کردن خود هستند، جایی در آن ندارند. اپوزیسیون واقعی از جنس مردم، از دل مردم و مبارزان «بینامی» که به پا میخیزند، میرزمند، مقاومت میکنند، زندانی و شکنجه میشوند و «نام» میشوند، برمیخیزد. این جنبش معطوف به قدرت و قدرتمداری نیست و اجازهی موجسواری و تصرف دستاوردهایش را به هیچ فرصتطلب داخلی و خارجی نمیدهد.
در شرایط وحشتناکی که نولیبرالیسم جهانی با انواع حکومتهای سیاسی جمهوری، دیکتاتوری، با گرایشهای دینی، ناسیونالیستی، فاشیستی، و مبتنی بر انباشت سرمایه و استثمارگری، سیاره و ساکنین آن، انسان، طبیعت، حیوانات و کل هستی را به نابودی کشانده و بیوقفه این روند تخریب و انهدام سودجویانه را ادامه میدهد و مستقیما و بهویژه زیست زنان و کودکان را در معرض نابودی قرار داده است، ما زنان خواهان رهایی، آزادی و عدالت هستیم، ما بهدنبال رفرم و اصلاح نیستیم، بلکه بهدنبال تغییرات رادیکال و ساختاری بوده و در این مسیر امیدوار به همبستگی جنبشهای مترقی در سراسر جهان هستیم.
هر چند ترسیم بدیل مورد نظر دشوار است و تشکلیابی سیال و بیسر، خطراتی از جمله رهبرسازی و اپوزیسیون قلابی دارد اما ما میدانیم که مسیر درستی در پیش گرفتهایم و از همین روست که در شرایط ملتهب کنونی به ضرورت هر چه بیشتر همبستگی نیروهای رادیکال داخلی و شکلگیری اپوزیسیون واقعی و مردمی واقف هستیم و لازم میدانیم در این راستا تلاش کنیم. از این روی به منظور همگرایی بیشتر در جنبش، بهرغم داشتن نقدهایی اساسی به ساختار، مضمون و بندهای «منشور حداقل مطالبات بیست تشکل صنفی و مدنی» و همچنین با تاکید بر الزام به روند دمکراتیک و شفافیت در کار، از این «منشور» حمایت کرده و در جهت تکمیل و پیشبرد روند طرح دیدگاهها و مطالبات در جنبش، به ضرورت طرح منشور خاص زنان که بهطور مشخص منطبق بر دیدگاهها و مطالبات زنان باشد تاکید میکنیم.
اینک مبارزات این جنبش فراتر از آن رفته که مطالباتی از حاکمیت محکوم به شکست یا هر نهاد در قدرت داشته باشد، ما از خیابان شروع کردیم، ساچمه و گلوله خوردیم، چشم از دست دادیم، زخمی شدیم، کشته دادیم، در زندان مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتیم، خودکشی شدیم، اعدامی دادیم و خواستههای خود را در خیابان، مدرسه، دانشگاه، محل کار، زندان،... فریاد زدیم. همه جای این سرزمین میدان مبارزهی ماست، از کردستان تا بلوچستان، از مدرسه تا دانشگاه، از بیمارستان تا گورستان، از خیابان تا زندان،... ما تحقق خواستههایمان را به آینده موکول نمیکنیم و از همینجا و همین لحظه رویاهایمان را زندگی میکنیم و تا رسیدن به خواستههای انسانی خود در هر شرایطی و به هر شکلی ادامه خواهیم داد.
ما زندگی را از پیامآوران مرگ پس گرفته و تا رسیدن به جامعهای عاری از هرگونه ستم جنسیتی، طبقاتی، نژادی، ملی، قومی، دینی، زیستی و گونهای از پای نخواهیم نشست و در این راستا محورهای مورد نظر خود را اعلام میکنیم:
- الغای کلیهی احکام اعدام و کشتار قانونی و اساسا حذف مجازات اعدام و قتل قانونی.
- آزادی بی قید وشرط کلیهی زندانیان سیاسی.
- آزادی پوشش، الغای حجاب اجباری و هر گونه اجبار در پوشش زنان و مردان.
- الغای تمامی قوانین مردسالارانه و تبعیضآمیز علیه زنان و سایر گرایشات جنسی (ال جی بی تی کیو آی آی پلاس)
- حق بی قید و شرط بر بدن.
- محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایتهای قبل و بعد از سال ۵۷.
- حق مردم در تعیین سرنوشت و سبک زندگی خود، آزادی اندیشه، بیان، عقیده، رسانه، تشکل، تجمع و هر گونه اقدام اعتراضی
- جدایی دین از حکومت.
- امحاء بهرهکشی و بردگی نیروی کار، نیروی کار جنسیتی و نژادی، فقر و گرسنگی، بهویژه تقلیل ارزش کار زنان و فقر زنانه، تعیین سطح دستمزد بر اساس هزینهها و تامین رفاه کلیهی مزدبگیران.
- مقابله با کالایی شدن طبیعت و سیاستهای سودجویانهی سرمایه و رد تمامی مظاهر استثمار و بهرهکشی از طبیعت، انواع گونههای حیوانی و گیاهی و کل هستی.
- بهداشت رایگان و عمومی برای همه.
- آموزش رایگان و عمومی برای همه.
- مراقبت مناسب و رایگان از سالمندان و معلولین.
- و...
اسفند ١٤٠١
گروهی از زنان مبارز داخل کشور؛
جمعی از فعالین زنان داخل کشور