صدمین سالروز ۸ مارس فرا میرسد.هشت مارس برای همه آزادیخواهان جهان بالاخص در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. در این روز مسئله تبعیض جنسی وارزیابی میزان آزادی زن درجامعه در مرکز توجه قرار میگیرد وهرسال رسوایی سرمایه جهانی در این رابطه برملا ترمیشود . صاحبان قدرت سیاسی وطبقه حاکم این رسوایی را توجیه میکنند وزنان هنوز هم در هیج کجای جهان شهروندی کاملا برابر به لحاظ اجتماعی وسیاسی محسوب نمیشوند . با این همه زنان ایران درمقایسه با سایر نقاط عالم محرومترین گروه از حقوق اجتماعی به حساب می آیند. دولت میلیتاریستی ـ مذهبی ایران مداوما تلاش میکند تا زنان را هرچه بیشتر خانه نشین کند. طرح بردن کار به خانه ها علاوه بر کاستن هزینه ها موجب خانه نشینی ودوری زنان از جامعه و درگیری هرچه بیشتردرکارخانگی است .علاوه بر کارخانگی تعداد کثیری از زنان با کار در خانه استثمار شدیدتر میشوند. درگیری بر سرحجاب بطور روزمره همزمان که نشان مقاومت پیوسته زنان است اما برسرکوب روزمره زنان دلالت دارد. قوانین قرون وسطایی خانواده و مذهب بر دست وپای زنان پیچیده است و ....
مبارزه زنان ایران برای حقوق خویش اما یکی از پرخروش ترین میادین جنگ برای برابری را آفریده است. نقش زنان در مقابله علیه قدرت سیاسی ضد زن وضد آزادی در ایران از چنان پتانسیل عظیمی برخوردار است که در خیزش های توده ای زنان را به صف اول مبارزه کشانده است. مبارزه ای رادیکال که به تمام توهمات دوران رکود که از سوی سازشکاران واصلاح طلبان حکومتی به میان می آمد خط بطلان کشید. آنها را که با توسل به فقهای خوب تغییرات کم اهمیت را تبلیغ میکردند به کناری زد تا با سرنگونی رژیم ضد زن ، همه آزادی را طلب کند. اگر خواسته اصلاح طلبان تا رفتن سیدعلی کش بیاید چند صباحی دیگر شاید حضور اتفاقی زنان را در صفشان ببینیم اما این نیز با جوهر آزادی زن در تطابق نیست ودورانش سپری خواهد شد زیرا اصلاح طلبان همانقدر به جوهر آزادی زن نزدیک اند که "کمپین یک میلیون امضا " و " همگرایی زنان" با پتانسیل نهفته در این جنبشن نزدیک بودند.
اما گرایش رادیکال در جنبش زنان مثل سایر جنبش های دیگردر ایران از تشکل لازم برخوردار نیست. اگر دیکتاتوری عنان گسیخته یکی از موانع اساسی تشکل های رزمنده در ایران بوده است لاجرم تلاش نیروهای پیش تاز برای تشکل یابی در فرصتهای بدست آمده در دستور روز قرار میگیرد. آنچه سازمانیابی را تسهیل میکند از جمله تلاش برای اشاعه وفورمولبندی شعار های مشترک است که مضمونی انسجام دهنده ودر خدمت سازمانیابی دارد . شعار هایی که از هم اکنون راه فریب کاران را ببندد واهداف جنبش زنان را مشخص وروشن کند. شعارهایی که عینیت همبستگی با جنبش های دیگر ودر رأس همه جنبش های آزادیخواهانه ، جنبش کارگری را برجسته نماید. همبستگی در شعارهای مشترک تحقق می یابد نه در موعظه های اخلاقی . مثلا شعارهایی همچون اجتماعی کردن کارخانگی ورفاه اجتماعی و سرنگونی حکومت ضد زن... درعین حال که شعار همه آزادیخواهان است ، بنیاد آزادی زنان را نیز تشکیل میدهد و مبانی عینی همبستگی جنبش زنان وکارگران وآزادیخواهان است. چگونه زنان در جامعه ایکه با کارخانگی آنان را به چهارمیخ کشیده است می توانند آزاد باشند؟ رفاه چگونه تامین میشود اگر کار شبانه روزی هم کفاف معاش را ندهد؟ یا اگر ساعات فراغت از کارمعنایی نداشته باشد؟
اگر سرمایه داران وزنان سرمایه دار محتاج چنین مطالباتی نیستند ودرمقابل آن می ایستند چه باک ، میلیونها انسان کارگر وزحمتکش در تب تحقق این گونه مطالبات میسوزند ودر فقدانش بهترین سالهای عمرشان هدر میشود. در عرصه برابری جنسی ، مطالبات زن کارگر از زن بورژوا رفع تبعیض میکند زیرا که وسیع ترین آزادی را می خواهد .اما مطالبات زن بورژوا به اسارت زن کارگر پایان نمی دهد.از این رو فراگیر نیست وآزادی میلیونها زن کارگر وخانه دار را از خواسته ها حذف میکند . برای عمیق تر شدن بنیانهای آزادی زن درجامعه باید از محدود شدن درمطالبات زن بورژوا اجتناب نمود. دولت باید تا مادامکه کارخانگی اجتماعی نشده است هزینه آنرا در شکل اجتماعی بپردازد. تنها در این صورت زن از خانه خارج میشود وبند ناف زنانگی با کارخانگی بریده میشود.
آنچه امروز در خیابان فریاد میزنیم ممکن است کمابیش بدست آید اما مسلما از آنچه سخن نمیگوییم هرگز بدست نخواهیم آورد . طرفداران "مرحله بندی" میگویند. درآینده چنین می کنیم. به کارگران مصر نگاه کنید که پیشاهنگ خیزش عظیم توده گرسنگان بودند ! با این همه گفته میشود هنوز هم نوبت کارگران نرسیده است ودر " مرحله بندی " ها شاید هیچوقت نرسد. اگر در دوره های قیام این مطالبات را فراگیر نکنیم و حول آنها سازمان نیابیم ، باید قیامی دیگر را منتظر بمانیم . تجربه قیام بهمن ۵۷ مثل روز روشن جلوی ما است. آزادی، فقط شاه یا مبارک یاسیدعلی برود نیست . آزادی درنهایت تحقق مطالبات اجتماعی وسیاسی توامان است . در قیام بهمن این مطالبات برجسته نبود . جنبش زنان خواسته های مستقل خود وربط این خواسته ها به جنبش های دیگر و قدرت سیاسی را تدارک ندیده بود وسازمانهای سیاسی موجود با این درک از انقلاب حرکت نمیکردند. تنها عدم دخالت سازمانهای سیاسی در اعتراضات زنان در دوران قیام نبود که موجب تسلط حکومت ضد زن در ایران شد . بلکه عدم تشکل جنبش های اجتماعی ودر راس آنها جنبش کارگری وناروشنی شعارهای آلترناتیو موجب شکست قیام شد.
دوباره قیام دیگری در چشم انداز است. همه تدارک پیروزی در گرو متشکل شدن وارائه شعارهای اساسی وروشن است. جنبش زنان انقلابی وکارگر اگر در محل کار وزیست حول مطالبات خود متشکل شوند وبرای رفاه ، لغو کارخانگی ورفع تبعیض جنسی مبارزه کنند یقینا پیشتاز آزادی برای منطقه خواهند بود. از جمله زنان خانه دار در محلات ، نیروی واقعی چنین تشکلاتی هستند که با طرح خواسته های خود ، مقابله علیه کارخانگی ورفع تبعیض را آغاز میکنند ودرخیزش های توده ای علیه نظم موجود نقش اساسی خواهند داشت.
جنبش زنان در متن یک مبارزه طبقاتی جریان می یابد . سرمایه داران برای زدودن ابعاد طبقاتی این جنبشها سعی میکنند خواسته های طبقاتی را کمرنگ کنند. خیل عظیم جوانان وقتی طالب کار ورفاه وآزادی هستند با کارگران مطالبات مشترکی دارند. دختران جوانی که کاندید کارخانگی اند وپرورش نیروی کار درسرنوشتشان حک شده است ، فقط جوان نیستند .جوانی آنها را از سایرجنبش ها ی اجتماعی وآزادیخواهانه جدا نمیکند. این جدا انگاری همبستگی ودرد مشترک را می پوشاند. شعارهای واقعی را در محاق می برد واز عمق مبارزه و پیشرفت آن می کاهد. با این سیاست باید مقابله کرد. جنبش زنان با هزار رشته بالاخص در حال حاضر ودرکشور های پیرامونی با جنبش کارگری پیوند دارد ودارای شعارهای مشترک است. عملیاتی کردن این همبستگی وآمادگی کارگران برای دفاع از مطالبات زنان شرط دیگری برای پیروزی جنبش آزادیخواهانه زنان وکارگران است.
برابری زنان در همه عرصه های اقتصادی وسیاسی واجتماعی با مردان باید به رابطه اجتماعی حاکم تبدیل شود. قوانین وسنن ضد برابری زن ومرد باید از تمام روابط اجتماعی وکتب درسی وقوانین جاروب شوند.
زنده باد آزادی زنان! پیروز باد ۸ مارس!
سرنگون باد جمهوری اسلامی زنده باد سوسیالیسم
کار رفاه آزادی جمهوری شورایی
هسته اقلیت ۴ مارس ۲۰۱۱
http://www.hasteh.se