افق روشن
www.ofros.com

فرهنگ سنتی٬ تعدیل نیروی کار و رشد بیکاری زنان


اُولدوز کمانگر                                                                                                   سه شنبه ١۵ تیر ١٣٨٩

به نظر می‌آید كه حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی پر رنگ تر شده است. عواملی هم‌چون آسیب دیدن هژمونی(سلطه)فرهنگی و ایده‌ئولوژیك حاكم در طی ٢۵ سال گذشته - تغییر ساختار خانواده و گسترش خانواده‌ی هسته‌ای پدر سالار و هم‌چنین تغییرات درونی ساختار اقتصادی را می توان از جمله عوامل اساسی برای حضور هر چه بیشتر زنان در عرصه‌ی عمومی در نظر گرفت. از منظری حقوقی تحول مثبتی صورت گرفته است. اما نابرابری های حقوقی كه بر مبنای ساختار فرهنگی و هم‌چنین عمدتا بر مبنای ساختار اقتصادی تقریبا نوظهور و تازه رمق گرفته‌ی كنونی شكل گرفته اند- فرهنگ سنتی را قدرتی دوباره برای مقابله با حضور آزاد و سازنده‌ی زنان در عرصه‌ی عمومی بخشیده است. ساختار اقتصادی‌ای كه بر اساس سودِ بیشتر به سوء استفاده‌ی بی رحمانه از نیروی كار انسان می پردازد در طول عمل‌كردِ تاریخی خود(در همه جای این كره‌ی خاكی) به زنان و كودكان و مهاجران به عنوان ارتش ذخیره‌ی نیروی كار نگاه كرده است كه مهم‌ترین ویژه‌گی سودآورشان ارزان قیمت بودن نیروی كار آنان است. ادارات، شركت ها و موسسه های اقتصادی - خدماتی متوسط و كوچك همگی در این ساختار اقتصادی به هر صورت و به هر شگردی سعی می كنند از نیروی كار ارزان انسان ها (به خصوص زنان و كودكان)سوءاستفاده كنند. تغییرات قانون اساسی و قانون كار ایران هم كاملا در جهت تسلط سیستم اقتصادی سرمایه داری است و به خصوص با تمایل حاكمیت برای پیوستن به سازمان تجارت جهانWTO كاملا هم‌سو است. برای این پیوند نامبارك دو فاكتور می تواند برای سرمایه‌ی جهانی مورد توجه اساسی باشد:
١) نیروی كار ارزان ٢) منابع سرشار طبیعی و زیرزمینی.
منظور من بیشتر تاكید بر مورد اول است. تمایل به استثمار شدید نیروی كار بیش‌ترین تاثیر خود را بر زنان و كودكان گذاشته است. این وحشی‌گری تا بدانجا شدت می یابد كه نه تنها به نیروی كار ارزان زنان و كودكان اكتفا نمی شود بلكه مورد سوءاستفاده‌ی جنسی هم قرار می گیرند كه نهایت ستم‌گری بر قشری بی‌دفاع را نمایان می كند. زنان و كودكان هم‌چون برده باید كاملا در اختیار كارفرما قرار بگیرند. در مراكز مختلف اقتصادی اَشكال برخورد با زنان و عمق ستم‌گری متفاوت است. این هجومِ بی‌امانِ سرمایه به نیروی كار انسان ها (در اینجا منظور زنان هستند) در فرهنگ سنتی تبیین صحیحی نمی یابد و ایده‌ئولوژی بورژوازی هم نتوانسته جایگاه خود را پیدا كند و ظلم و جور عمل‌كردِ سرمایه داری را توجیه كند و به این ترتیب واكنش فرهنگ سنتی به این صورت است كه كار زنان را مفید و ضروری نمی داند و به قول معروف مسئله ناموسی می شود!! البته این نتیجه در میان طبقات متوسط شدت بیشتری دارد زیرا طبقات پایین اصولا چاره‌ای ندارند و متاسفانه به استثمار تن می دهند. اما طبقات متوسط هم به این آگاهی كه تحلیل درستی را ارائه دهند دست نمی یابند و این تفكر عامیانه شكل می گیرد كه زنان بهتر است در خانه بنشینند و بچه‌داری و خانه‌داری یاد بگیرند!! در واقع نتیجه این می شود كه زنان به جای كار در بیرون از منزل به كار در خانه ی شوهر بپردازند. از منظر فرهنگ سنتی و فرهنگ بورژوایی این نتیجه گیری ما قابل قبول نیست اما ما هم استدلال های خودمان را داریم و از آن دفاع می كنیم.

اُولدوز کمانگر

ارسال شده توسط پروسه

www.process2010.blogspot.com