٨ مارس (١٨ اسفند) روز جهانی زن، باردیگر فرا رسید. روزی که هنوز هم در تقویم رسمی ایران جایی برای آن در نظر گرفته نشده است. این روز در واقع نماد پیکار مستمر و خستگی ناپذیر زنان کارگر، علیه همه ی اشکال ستم و بهره کشی طبقاتی در جوامع سرمایه داری است. روزی که زنان کارگر کارخانه های نساجی شهرهای نیویورک و شیکاگو، با خواست هایی چون "کاهش ساعات کار"، "برخورداری از حق رأی"، "ممنوعیت کار کودکان"، "آموزش های حرفه ای برای زنان" و مبارزه برای تحقق آن ها، آن را بر صفحات تاریخ مبارزات حق طلبانه و انسانی جوامع بشری به ثبت رسانده و جاودانه کرده اند.
٨ مارس در حقیقت روایتی است گلگون، که با خون زنان کارگر بر سنگ فرش خیابان های شهر نیویورک رنگین شده و مهر خود را به عنوان یکی از روزهای تاریخ ساز بشری، بر پرچم مبارزات طبقه کارگر و همه ی انسان های عدالت طلب جامعه حک کرده است.
این روز با نام کارگر و آرمان های رهایی بخش و انسانی این طبقه، برای نابودی ظلم و بیدادگری سرمایه پیوند خورده است. این روز در واقع روز بیداری و کیفر خواست نیمی از انسان های تحت ستم و استثمار جامعه، علیه ستم و بهره کشی طبقاتی، نابرابری و تبعیضِ جنسی، و انواع محرومیت ها و بی حقوقی تحمیل شده از جانب سرمایه، به زن و مرد کارگر است.
8 مارس در عین حال نشان از این دارد که بار ستم، بی عدالتی و استثمار جوامع مبتنی بر سود و سرمایه، تا چه حد بر شانه های زنان، به مثابه نیمی از جامعه سنگینی می کند و آزادی زنان تاچه حد به آزادی نیروی کار، گره خورده است.
زنان کارگر در یک چنین نظامی (نظام سرمایه داری)، به مثابۀ بردگان مزدی سرمایه، از یک سو همچون مردانِ کارگر، در کارخانه ها و مراکز کار و تولید، به شکل بی رحمانه ای استثمار شده و به فقر و تهیدستی کشانده می شوند و از سوی دیگر در زیر سلطۀ قوانین و فرهنگ مرد سالار و عقب مانده، انواع محرومیت ها و توهین و تحقیر را تحمل می نمایند. از سویی با ارائه کار خانگی رایگان، شرایط باز تولید نیروی کار را با کمترین هزینه فراهم می نمایند واز دیگر سو، به اجبار درهمان خانه ــ و بیرون از آن نیز ــ مجبور به تحمل انواع خشونت ها و تحقیر و توهین ها می شوند. هم به عنوان بخش وسیعی از ارتش ذخیره کار، به حساب می آیند که در پشت درهای کارخانه ها به صف شده اند ، تا هر زمان که سرمایه اراده کند آن ها را به بازار کار فرا بخواند و با پایین ترین دستمزد به خدمت بگیرد و به شدید ترین شکل ممکن استثمار کند و هم مسئولیت سنگین و پرمشقت کار خانگی را با همۀ پیچیدگی ها و زیر و بم هایش بر دوش می کشد و بی وقفه به پیش می برد و ...
آری از منظر سرمایه داران و نظام بهره کشی سرمایه، زنان به عنوان نیمی از نیروی کار ارزان جامعه و بخش وسیعی از ارتش ذخیره کار، باید همواره مطیع و فرمان بردار باشند، به کنج خانه ها و درون آشپزخانه بخزند؛ به قوانین و فرهنگ مردسالارانه و عقب مانده تمکین نمایند و خود را با آن ها همسو و هماهنگ سازند؛ انواع نابرابری، تبعیض جنسیتی، بی حقوقی، توهین و تحقیر، خشونت و ... را تحمل کنند و در یک کلام، تحت سلطه و فرودست باقی بمانند، تا به همۀ اشکال ِ ستم و بهره کشی سرمایه تن در دهند و به عنوان بخشی از طبقه کارگر، شرایط انباشت بی وقفه و پایان ناپذیر سرمایه و کسب سودهای نجومی توسط سرمایه داران را تسهیل نمایند. چرا که:
سرمایه داری به کار رایگان زنان درخانه، جهت بازتولید ارزان نیروی کار و کار ارزان زنان و کودکان، برای پایین نگه داشتن سطح دستمزدها نیازدارد. بحران اقتصادی که هم اکنون گریبان سرمایه داری را گرفته فشار بر زنان را باز هم افزایش داده است. سرمایه داری هرآنچه را که می بایست برعهده جامعه باشد بر دوش خانواده و به ویژه زن خانواده می گذارد. این سیستم از یک سو فریاد تقدس خانواده سرمی دهد و از سوی دیگر زن را همچون کالایی در معرض خرید و فروش می گذارد. ستم بر زنان ستم مضاعفی است که در کشورهای توسعه نیافته از شدت به مراتب بیشتری برخوردار است. افزایش زنان تن فروش، کاهش سن تن فروشی، افزایش کارگران مهاجر زن، افزایش ایدز در بین زنان تنها نمونه هایی از این فشار مضاعف می باشد. سرمایه داری جهانی برای برون رفت از بحران های مزمن و ساختاری خود همواره تلاش دارد تا هزینه های تولید را از راه های مختلف از جمله استفاده از دستمزد ارزان زنان، چه از طریق انتقال مشاغل به کشورهای توسعه نیافته و چه از طریق استفاده از کار ارزان کارگران زن ِ مهاجر کاهش دهد.
طبق آمار بانک جهانی زنان حدود ۴٠ درصد از کارگران جهان را تشکیل می دهند. نسبت اشتغال زنان در بیست سال گذشته مدام رو به افزایش بوده است که بیشترین آن در آمریکای جنوبی (از ٢٦ درصد به ۴۵ درصد) و کمترینش در آفریقای شمالی و آسیای غربی بوده است که فقط یک سوم زنان آن از نظر اقتصادی فعال بوده اند. با این همه درآمد زنان در این جوامع کمتر از دو سوم درآمد مردان است. به عنوان مثال این تفاوت دستمزد در کارهای تولیدی در بوتسوانا ۵٢ درصد، در مصر ٧۵ درصد ، در کاستاریکا ٨١ درصد و در سریلانکا ٨٦ درصد است. طبق همین آمارها، زنان دو برابر مردان وقت خود را صرف کار بدون دستمزد می کنند و حدود ٦۵ درصد غذای جهان را تولید می نمایند. اکثر کارگران پاره وقت و بخش های غیر رسمی را زنان تشکیل می دهند و٦٠ درصد از ۵۵٠ میلیون نفر کارگر کم بضاعت جهان را زنان تشکیل می دهند. تفاوت دستمزد زنان ومردان نه تنها در کشورهای توسعه نیافته، بلکه در کشورهای پیشرفته سرمایه داری آشکارا به چشم می خورد. به طوریکه در سال ٢٠٠٩ دستمزد کارگران زن نسبت به کارگران مرد درایالات متحده٢٣% کمتربوده است. این تفاوت در مورد کارگران سیاه پوست ورنگین پوست زن به مراتب بیش تر از این است. همچنین در کشورهای عضوسازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD ) تفاوت دستمزد کارگران زن و مرد ١٨% می باشد. همین مسئله با تقاوت های اندک در همه کشورهای سرمایه داری جهان به چشم می خورد.
در همین رابطه ظاهرا بر طبق قانون، در ایران تبعیضی بین دستمزد زنان ومردان کارگر وجود ندارد و طبق ماده 38 قانون کار "برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی دریک کارگاه انجام می گیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود". در حالیکه به اشکال مختلف این تبعیض اعمال می شود. به عنوان مثال در صورتی که زن کارگری فوت نماید همسر و فرزندانش نمی توانند از حقوق او استفاده کنند (مستمری فوت). در حالیکه مبلغی که از حقوق زنان کارگر بابت بیمه بازشستگی و فوت و غیره کسر می شود و به حساب تامین اجتماعی ریخته می شود (7% بیمه سهم کارگر) هیچ فرقی با مبلغ کسر شده از حقوق مردان کارگر ندارد. همچنین زنان کارگر که با استفاده از قانون بازنشستگی پیش از موعد بازنشسته می شوند ماهانه معادل 20 روز حقوق دریافت می کنند. زنان بازنشسته از حق عائله مندی محرومند و تنها درصورتی که به دلیل فوت همسر سرپرستی خانوار را به عهده داشته باشند این مبلغ به آنها تعلق می گیرد. آنچه مشاهده می شود تنها مربوط به کارگران استخدامی و قراردادی است. در حالیکه اکثریت زنان کارگر در ایران در بخش غیررسمی مشغول به کار هستند. این کارگران به دلیل نداشتن قرارداد نه از خدمات بیمه ای برخوردار می شوند نه ساعت کار معینی دارند و نه از بازنشستگی برخوردار خواهند شد. دستمزد این زنان به مراتب پایین تر از حداقل دستمزد بوده و در مشاغل مشابه غالبن پایین تر از دستمزد مردان است. این بخش از زنان کارگر برای ساعات کار بیشتر از ٨ ساعت هیچ اضافه کاری دریافت نمی کنند و در صورت اخراج نمی توانند شکایت کنند. چون اساسا قراردادی در کار نبوده است. اکثر کارگران زن به صورت روزمزد مشغول به کار هستند.
بی جهت نیست که زنان آگاه و مبارز در این روز تاریخی، با گردهم آیی های خود در اقصا نقاط جهان بانگ حق طلبی خود را علیه همه اشکال تحمیل ستم و بی حقوقی نسبت به خیل عظیمی از انسان های روی زمین، به گوش جهانیان می رسانند و پرسش های خود را با صدای بلند فریاد می زنند که: چرا فقر؟ چرا تبعیض؟ چرا تحقیر؟ چرا سنگسار؟ چرا شکنجه و زندان؟ چرا اعدام؟ چرا به زن، نه به عنوان یک انسان، که به مثابه یک کالا نگاه می شود؟ آیا به راستی زنان فرودست تر از مردان هستند؟ سهم زن از زندگی چیست؟ آیا این تنها شکل زندگی در جهان موجود است یا اشکال دیگری از زندگی نیز متصور و ممکن است؟
***
زمان آن فرا رسیده است که جنبش رادیکال زنان در پیوند با مبارزه طبقاتی وجنبش کارگری، رو در رو با سرمایه، به اهداف انسانی و برحق خود جامه عمل پوشانده و به ویژه در شرایط و اوضاع و احوال کنونی ، آن ها را متحقق کند. این واقعییتی است که اکثریت زنان جامعه ی ما را زنان محروم و کارگر تشکیل می دهند و این بخش از زنان بیش از سایر اقشار و طبقات اجتماعی از ستم و نابرابری جنسیتی و طبقاتی رنج می برند. زنان کارگر و تحت ستم جامعه، در زیر بار ستم و بهره کشی سرمایه و نابرابری های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و جنسیتی اهدایی این نظام قرار گرفته و به سختی روزگار می گذرانند. این بخش از زنان اگر متشکل شوند و به علل و اسباب بی حقوقی و محرومیت خویش آگاه گردند، بهتر از هر قشر و گروهی این توانایی را دارند که اهداف ضدسرمایه داری و رادیکال جنبش زنان را تا از میان برداشتن همۀ اجزاء نابرابری های جنسیتی و طبقاتی به پیش برده و در همراهی با دیگر اقشار و طبقات تحت ستم و استثمار جامعه برای رهایی جامعه از منجلاب متعفن سرمایه نقش پررنگ و تأثیر گذاری بازی کنند. بنا براین، جنبش زنان بدون به حساب آوردن میلیونها زن کار گر و خانه دار و ... نخواهد توانست تا برابری کامل زن و مرد را در جامعه به پیش برند.
" کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، با اعتقاد به این اصل اساسی که: تا زمان سلطۀ مناسبات سرمایه داری و حاکمیت سرمایه، قوانین و فرهنگ مردسالارانه از جامعه رخت بر نخواهد بست و لذا برابری زن و مرد بطور کامل و در همۀ ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و جنسیتی تأمین نخواهد شد، خواست ها و مطالبات خود را در روز 8 مارس، روز جهانی زن ، به این شرح اعلام نموده و برای تحقق یک به یک موارد آن تلاش و مبارزه خواهد کرد:
١- برابری کامل حقوق زنان و مردان در همۀ عرصه های زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و جنسیتی و ... و لغو هر نوع قوانین زن ستیزانه و جنسیت محور، که زنان را از دستیابی به حقوق خویش در عرصه های مختلف اجتماعی محروم می نماید.
٢- برخورداری ازحق ایجاد تشکلهای مستقل زنان وهمین طور برخورداری از آزادی های دموکراتیک و مدنی در همه زمینه ها و ابعاد.
٣- ایجاد امنیت شغلی و لغو قرار دادهای موقت کار، که بیشترین فشار و پیامد آن، مستقیم یا غیر مستقیم متوجه زنان محروم و تحت ستم جامعه خواهد بود.
۴- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و لغو همه اشکال شکنجه و اعدام، از جمله مجازات قرون وسطایی و نفرت انگیز سنگسار و از میان برداشتن هر نوع خشونت و تبعیض جنسیتی علیه زنان، در همه اشکال و صور آن.
۵- حمایت از تمامی جنبش های آزادیخواهانه و برابری طلب و جلوگیری از بازداشت، محاکمه، تهدید و تعقیب فعالین جنبش های مدنی و اجتماعی .
٦ - به رسمیت شناختن روزجهانی زن در تقویم رسمی ایران.
٧- برخورداری از حق طلاق، حق عائله مندی، حق حضانت از فرزندان، حق انتخاب پوشش و محل زندگی، حق انتخاب همسر، حق تحصیل، حق آزادانۀ سفر به مناطق مختلف و لغو سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها و همچنین رفع محدودیت های قانونی اشتغال از طریق اجازه همسر یا پدر.
٨ ــ برخورداری از حقوق و مزایای کامل برای هر نوع بازنشستگی ِ پیش از موعد، از جمله باز نشستگی با ٢٠ سال سابقۀ کار و ۴٢ سال سن.
٩- پذیرش شغل پرمسئولیت و طاقت فرسای پرستاری، در ردیف شغل های سخت و زیان آور و در این رابطه، برخورداری پرستاران از بازنشستگی پیش از موعد، همراه با حقوق و مزایای کامل.
١٠- برخورداری زنان خانه دار از بیمه بیکاری، تا زمان جذب به کار اجتماعی و حق استفاده از مهد کودک رایگان برای این بخش از زنان.
١١- برخورداری جامعه و به ویژه زنان از امنیت اجتماعی و تأسیس خانه های امن برای زنان آسیب دیده در جامعه و حمایت های ویژۀ بهداشتی و روانی و آموزشی و حرفه ای از آنان.
١٢- برخورداری بازماندگان، از حقوق و مزایای مادران کارگری که در طول مدت کار، درصد ِ حق بیمه آن ها از حقوق شان کسر شده است، در صورت فوت و درگذشت مادر.
١٣- به رسمیت شناختن ممنوعیت کار کودکان و محاکمۀ کسانی که اقدام به استخدام و به کار گماردن کودکان می کنند.
١۴- محکوم کردن جنگ افروزی و مسابقۀ تسلیحاتی، تحریم های اقتصادی ناشی از رقابت های سرمایه داری، که به طور قطع بیشترین زیان های آن متوجۀ طبقۀ کارگر و توده های تحت ستم مردم می شود .
زنده باد ٨ مارس، روز جهانی زن
برقرار باد آزادی و برابری
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٩١/١٢/١۴