زمانی كه صحبت از حضور زنان در فضای عمومی و یا شغلهای خارج از خانه میشود مسائلی چون نداشتن حقوق و مزایای برابر با مردان و یا ارتقائ شغلی مناسب با كاری كه انجام میدهند؛ در ذهن تداعی میشود و بحثهای گوناگونی پیرامون آن شكل میگیرد. اما واقعیت نشان میدهد كه این مسائل تنها بخشی از مسائل زنان در بازار كار است. بخش پنهانی مسائل زنان كه به وضوح در میزان درآمد، ارتقای شغلی و امنیت اجتماعی زنان تاثیر مستقیم، حیاتی و مهم دارد، بحث آزارهای جنسیتی در محیط كاریست.
آزار جنسیتی در محیط كار به اشکال محتلف از جمله استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت مدیریتی برای تحمیل خواستههای جنسی است. برابر آمارهای موجود این امر در تمامی جوامع به دلیل حضور قدرت ساختارهای مردسالاری معمول و رایج است. برای مثال، در انگلستان از هر ده زن، هفت نفر در طول زندگی شغلیش حداقل یك بار مورد آزار جنسی قرار میگیرد.
تقریباهمه زنها به نحوی در معرض تجاوز و آزار جنسی هستند و به این دلیل ناچارند احتیاطهای خاصی برای حفاظت خود به عمل آورند و با ترس از آزار جنسی زندگی كنند. این مساله ابعاد گوناگونی دارد.
خشونت جنسی در محیط كار شامل رفتارهای كلامی، روانی و فیزیكی است که منجر به آزار جنسی زنان شود، از جمله تماس تلفنی آزاردهنده، تعریف جکهای مستهجن، تعریف از زیبایی، تماسهای بدنی ظاهراً تصادفی ولی آگاهانه، تماس بدنی با وقاحت بیشتر مثل بغل کردن و بوسیدن، تجاوز جنسی و از این دست رفتارهایی که احساس ناامنی، به خطر افتادن سلامت روانی و كاهش اعتماد به نفس و در صورت مقاومت و مقابله با آنها پیآمدهایی از جمله: اخراج، متهم شدن، ممانعت از ارتقاء شغلی و مزایای شغلی را در پی دارد. در واقع قدرت و برتری شغلی مردان، همچنین تربیت غلط خانواده و فرهنگ مردسالارانهی ناشی از نظام طبقاتی است كه به مرد اجازه می دهد در هر موقعیتی به همکار زن خود نگاه جنسی داشته باشد !!
نتیجه این عمل در دراز مدت عدم ارتقائ مالی و شغلی زنان و به حاشیه رانده شدن آنان در محیط كاری است.
از آنجا كه در ایران، مسائل جنسی همواره تابو بوده است بحث پیرامون آن و پیدا كردن راهكارهای اساسی برای این موضوع نادیده گرفته میشود.هیچ آماری در باره میزان آزار جنسی زنان در محیطهای كاری در ایران وجود ندارد. اما گزارشی كه در سال ١٣٨٢ به كوشش كمیته جمعآوری اسناد و گزارشهای ستاد مبارزه با خشونت علیه زنان با عنوان "خشونت كاری، اعمال سلطه كارفرمایان" منتشر شده، به رواج این معضل در جامعه ایران اشاره دارد. در واقع خشونتی كه پنهان و آشكار به بخش عمدهای از زنان روا داشته و روز به روز به میزان آن افزوده میشود. این خشونت از توهین و تحقیر با لحن تند صحبت كردن و مسخره كردن گرفته تا گفتن انواع و اقسام متلكها ی جنسی و حتا داشتن تقاضای رابطه ی جنسی و اگر بیپرده بخواهیم بگوییم نوعی فحشای بدون مزد، شرط یافتن شغل،باقی ماندن در پست مناسب و داشتن حقوق در برخی محیطهای کاری و اجتماعی شده است.
در گزارش زیر چند مصاحبه گروهی و فردی با زنان شاغلی انجام شده كه تجربیات آنان حاكی از این آزار نهادینه شدهی سیاه و پنهان است. پیشرفت شغلی و یا مالی زنان به رغم تلاش و یا تخصص آنان در مواردی گره تلخ و سیاهی با خواستههای غیرموجه و غیرانسانی مردانی دارد كه در ساختار قدرت سازمانی یا كاری از منابع مالی و قدرت خود بیش از اصول اخلاقی یا انسانی بهره بردهاند. مدیرانی كه میخواهند زنان در ازای داشتن شغل و یا درامد بالاتر، تن به خواستههای انان دهند و به خوبی از ضعف قانونی و بیماری فرهنگی جامعه در قبال زنان آگاهند. زنان در این ساختار با توهین و تحقیرهای نرم یا شدیدی از جانب مردانی روبروهستند، كه زن بودن را مقامی پایینتر و یا سوژهای جنسی برمیشمارند. اگر چه این معضل دامن گیر تمامی سازمانها، شركتها و یا محیطهای كاری نیست؛ اما به نوعی تمامی زنان به عنوان قربانیان آشكار و پنهان این تفكر ملزم به احتیاط و بعضا به حاشیه رفتن و چشم پوشی از پیشرفتی هستند كه حق آنهاست.
یكی از مصاحبه شوندگان خانمی مهندس است كه مدرك فوق لیسانس شیمی دارد. وی معتقد است به دلیل زن بودنش از همكلاسی مردش، كه فعلا همكارش هست و از نظر كاری و علمی به مراتب از او پایینتر است، جایگاه كمتری دارد:
- اولش كه كلی حرف وحدیث واسه استخدام یك زن در كارخانه بود. مدركم از دانشگاه معتبر بود و سابقه خوبی هم در چند پروژه داشتم اما به هرحال زن بودم.بعد از استخدام هم همواره نگاه تحقیرامیزی به من بود. روزی سر مسالهای با همكاران دچار مشكل شدیم. جالب بود مرد مهندس همكارم با تحقیر به من گفت:" حیف كه زنی، برو بابا". فكر میكنم مسئله فرهنگیست گاهی نمیتوانم لباس درست حسابی بپوشم. طور دیگه نگاه میكنند. به شوهرم گفتم من مهندسم اما هنوز مالك بدنم و سرو وضعم نیستم.
خانم دیگری با مدرك مهندسی از دانشگاه شریف میگوید:
- بارها كارم را عوض كردم. من خوشم میآید شیكپوش باشم در ضمن سرزندهام و این در فرهنگ ما یعنی:" این زن مساله دارد". بعضی مدیران خواستههای احمقانهای دارند. نمیدانم چرا به خودشان این حق را میدادند. فقط چون افسرده یا ساكت نبودم؟ چشمك میزدند یا حتی به بدنشان جلوی من ور میرفتند. دو سه بار مستقیم پیشنهاد دادند. من همواره شكایت كردم واعتراض. اما گفتند اشكال از خودت است. چون نه افسرده بودم نه ابله. شوهرم گفت خانه بشینی بهتر است تا با اینها جر وبحث كنی. اخیرا هم كه مشكل مالی دارم مجبورم در بخش فروش یك شركت كار كنم كه نه تخصص من است نه به این كار علاقه دارم. اما مطمئنم اگر به خواستهای آنها تن میدادم شغل بهتر و درآمد خوبی داشتم. جالب است برای ادامه كار یا درامدی كه حقم هست باید باج جنسی بدهم. اما من ترجیح میدهم اصول خودم را داشته باشم.
دختر جوانی با مدرك لیسانس كه كار دائمی ندارد و كارهای میدانی را برای پروژههای تحقیقاتی انجام میداد ویا مقالاتی برای روزنامهها مینویسد، چنین میگوید:
- دنبال كار میگشتم. شنیدم كه كاری تحقیقاتی وجود دارد به دلیل علاقه به این نوع كارها و نیاز به داشتن درآمد، به دفترش رفتم. بخش اول كار را كه تحویل دادم حقوق نگرفتم. جاش چنین پیشنهادی را گرفتم كه اگر میخواهی پولت را بگیری باید با من رابطه داشته باشی. قبول نكردم پولی به من نداد و كار تمام شد. اما مشكلات مالی زیادی داشتم و به دلیل شرایط خاص مذهبی كه من دارم و در محیطهای دولتی كاری برای من نیست مجبور شدم دوباره سراغ همان شخص بروم . شنیده بودم كه تحقیق دیگری دردست دارد. او مقام و پست دولتی دارد و می تواند با ارتباطاتی كه دارد كارهای تحقیقاتی بزرگی بگیرد. با دیدن من گفت: تو اگر آن سری با من راه امده بودی حداقل یك پراید داشتی. خونهای كه الان گرفتی، وسطه شهره ، من برایت یك خانه در سعادت آباد میگرفتم و راحت زندگی میكردی. برای خیلی از زنان ودختران این مساله وجود دارد. انگار باید فحشایی صورت بگیرد. برای اینكه بسیاری از مدیران ذهنشان خراب است . میگفت:" رابطه زن با یك مرد فقط یك رابطه زناشویی است." بهش گفتم كه آیا رابطه مادر شما با قصاب محله این رابطه است؟ اگر زن و دختر خودت با مغازه دار محلهتان این رابطه را دارد و به نظر تو طبیعی است، من هم با تو این رابطه را خواهم داشت. همه شان اینطوریاند .هیچ جا به من كار نمی دهند.واقعا به من كار نمی دهند.
دختر دیگری كه دو مدرك لیسانس دارد و در یك شركت تبلیغاتی كار میكند، میگفت:
- ۴ سال است كه سابقهی كار دارم. در محیطهای مختلف كار كردهام. از شركتهای خصوصی گرفته تا محیطهای دانشگاهی و آموزشی و یا كار دفتری در شركت خصوصی. تالیف كتاب بوده ، آلان هم در بخش مطبوعات و بخش بازرگانی تبلیغات كار میكنم. در اینجا مشكل بیداد میكند.در شركت خصوصی كه كار میكردم چون از طریق یك آشنا رفته بودم خوشبختانه برایم مشكلی از این جهت پیش نیامد. برای اینكه ممكن بود از نظر مالی برایشان مشكل ایجاد شود چون با آشنای من شریك مالی بودند.
اگر بخواهم كلی بگویم برای ما خانمها مشاغل دولتی محدودی وجود دارد و فقط عده ای میتوانند به آن دست یابند كه آن هم از طریق آشنا و پارتی امكانپذیر است. شغلهای بخش خصوصی هم كه خوب هستند و در شركتهای بزرگ ومعتبر فقط میتوانی از طریق آشنا بروی و اگر آشنایی در جایی نداشته باشی، بهترین شغلی كه میتوانی بیابی در شركتهای بازاریابی است یا در بخش فروش یك جنس یا برند خاص، مثل لوازم آرایش و... این شركت ها یك دفتر پخش و یا بازاریابی دارند و در آنجا آن كالا را میفروشند. یا شركتهایی كه بازاریابی میكنند و شكل متداول كارشان گرفتن آگهی یا تبلیغات و تیزرهای تبلیغاتی برای نشریات و بیل بردهاست. در چنین محیطهایی این مساله بیداد میكند. منظورم مساله فساداخلاقی برخی از مدیران بالایی است. اگر پشتوانه نداشته باشی وكسی پشت تو نباشد مورد خشونت قرار میگیری. هر چند وقت یك بار مورد بیاحترامی و توهین قرار میگیری . به خودشان اجازه میدهند با تو بد حرف بزنند. تو را جنس ضعیفتر میدانند و پستتر . حتا آقایانی كه جثهی ریزتری دارند و یا پسران كم سن و سال تری هستند و تازه وارد كار شده اند هم مورد این گونه خشونتها قرار میگیرند. میتوانم بگویم قانون وحش است. آنها هم تهدید میشوند. البته به زنان الفاظ بد نمی گویند، ولی یه جورایی خشونت آمیز با آنها صحبت میكنند: بشین سرجات، حالا زنی بهت هیچی نمی گم. و ... یا اینكه سرش داد میكشند و سرزنشش میكنند و یا به زبان بی زبانی میگویند اگر این پوئن را میخواهی باید با فلانی باشی باید با من باشی (خیلی حرفه ای به قول خودشان)این گونه مسایل در خیلی جاها هست. با خیلی خانمها كه در محیطهای مختلف كار كرده اند صحبت كرده ام مخصوصا آنهایی كه در بخش فروش هستند، حتا در شركتهای بزرگ این مسایل را دارند. در این محیطها چند نفری از خانمها كه با مدیران روابط خوبی دارند و بعضا روابط جنسی هم دارند، از نظر مالی و موقعیتی تامین میشوند و بقیه باید تحت سیطرهی این زنان باشند و از طرف این زنان تهدید میشوند. این مسایل تبدیل شده به یك مساله طبیعی. حتا اگر در محیطی خانمی نخواهد این اطلاعات را از محیط كارش به شما بدهد و با شما صحبت كند، كافی است یكی دو هفتهای در آن محیط باشی خودتان متوجه این مسایل خواهید شد.در محیطهای دانشگاهی این مسایل كمتر به چشم میخورد. چون از نظر فرهنگی سطح بالاتری هستند. استادان نمی خواهند شانشان پایین بیاید و خیلی تابلو بشوند . ولی آنجا هم هست. نمونه اش را در دانشگاه اراك دیدیم و شنیدیم. برخی استادان زن توجه شان به سمت دانشجویان پسر است و برخی استادان مرد به سمت دانشجویان دختری است كه منافعشان را تامین كند. هوای جنس مخالف را دارند. در واقع تنها زنانی ضرر میكنند كه نخواهند به این مسایل تن بدهند.
- آیا به جز خشونت جنسی خشونتهای دیگری هم در محیطهای كار نسبت به زنان وجود دارد؟
- همین رفتارتوهینآمیز. خشونت رفتاری و تحقیر روحی بیشتر است تا خشونت جنسی. وقتی زنی به خواستهی مدیرش جواب ندهد كه دیگر آن مدیر سراغ او نمی آید كه خودش را خراب كند . ولی او را تحقیر روانی میكند. خود این كه میگویند: خب زنه دیگه. .ولش كن. وحرفهایی از این قبیل این خودش یك خشونت روانی است. سرت داد میكشند كه بترسی و جا بخوری وبقیه هم بترسند. من در محل كارم هر وقت كسی با من این گونه رفتار كرده بلندتر از او داد زده ام واگر توهین كرده من هم به اوتوهین كردهام.
- با این گونه برخوردها چگونه تا به حال دوام آورده ای؟
- جنگیدهام. این اصلا خوب نیست. این فرسایش روانی میآورد. جدیدا به این فكر كردهام كه كارم را عوض كنم. ولی نگرانم كه در محیط جدید هم همین مسایل باشد و تازه اگر ساعت كار و حقوقم ثابت باشد كه فشار بیشتری روی من خواهد بود. به خاطر همین دلم میخواهد كه كاری برای خودم راه بیاندازم. یا در محیطهای آموزشی كار كنم.
- میزان خشونتهای جنسی و یا جنسیتی درمحیطهای كاری كه ساعات كاری ثابت دارند بیشتر است یا در كارهای پاره وقت ؟
- قطعا در كارهای پاره وقت . ولی تمام موقعیتها در تو تاثیر میگذارد. اگر بازاریاب باشی از نظر مالی روی كارت تاثیر میگذارد. ممكن است از لحاظ اخلاقی الگو بشوی ولی نون وآب، برایت ندارد. و از نظر مالی جایگاه پایینتری خواهی داشت. و نمیتوانی سرمایهای جمع كنی. اگر من به خواستهی آنها تن داده بودم تا به حال حتما بارم را بسته بودم ومی توانستم برای خودم كاری راه بیاندازم.
- این برخوردهای توهین آمیز، خشونت آمیز و توقعات جنسی بیشتر از طرف كدام سطح از مدیران دیده میشود؟
- بیشتر از طرف مدیری كه یك رده از تو بالاتر است. مدیری كه بالای سرتوست. چون مدیران ارشد نمیخواهند خودشان را خراب كنند. البته بعضی از آنها هم به دنبال راهی می گردند. چون زرنگ هستند صبر میكنند ببیند طرف راه نفوذ دارد یا نه. بعضی هم كه وقیحترند مستقیم مطرح میكنند. آنها فكر میكنند خودشان آدمهای فوق العاده ای هستند . چون دیده اند كه دختران زیادی به آنها پا داده اند، و فكر میكنند كه هر دختری امكان دارد پایش بلغزد پس پیشنهادشان را میدهند.
- این راه نفوذ چگونه میتواند باشد؟
- سطح فرهنگی جامعه این را می گوید. خیلی از مدیران ارشد از دورافتادهترین روستاها به شهر آمده اند و پول و پله ای به هم زده اند. وبی فرهنگترین وخشنترین مردان را در میان این اقشار میتوانی ببینی. ظاهر مدرن وشهری به خود گرفتهاند اما از نظر آنها اگر یك دختر یك آقا بالا سر یا شوهر داشته باشد كاری به كارش كار ندارند وگرنه آن دختر را فاسد میدانند. و اگر در محیط كار با كسی دوست باشد، یا از نظر پوشش آزادتر باشد، او را مال همه میدانند. این یك دیدگاه فرهنگی بسته است.
اگر دختری را میبینند كه سر و ظاهر خوبی دارد و به دلشان مینشیند، نگاه میكنند كه بفهمند در محیط آیا با مدیران پایینترچه طوری رفتار میكند، آیا راه میدهد. بسته به رفتار دختر یا اصلا طرح نمیكنند ویا اگر حس كنند كه این خانم پا بده هست، شانسشان را امتحان میكنند.
- به نظر شما آیتم اصلی برای طرح این گونه پیشنهادها و سوءاستفادهها از خانمها، نوع پوشش و رفتار آنان است و یا آگاهی این دسته از مدیران از مشكل مالی و نیاز آن دختر به كار است كه سبب طرح این گونه مسایل شود؟
- مشكل مالی بسیار مهم است. اگر حدس بزنند كه به آن كار و درآمدش نیاز داری، اگر بدانند كه گیر كردهای ومستاصل هستی و پشتوانهای هم در آن شركت نداشته باشی، مثلا شوهر و نامزدت درآن شركت نباشد و یا حتا بدانند كه مردی كه با توست و خارج از شركت است هم یك آدم معمولی است و آدم بانفوذی نیست حتما شانس خودشان را امتحان میكنند.
- این گونه پیشنهادها آیا شرعی است؟ یعنی ازآنها میخواهند صیغه شوند و یا با آنها ازدواج كنند ؟
- نه . از همكارام در اینجا و در محیطهای قبلی كه كار میكردم شنیده ام معمولا پیشنهاد سكس است بدون صیغه و...
- سرنوشت آنهایی كه تن به این روابط میدهند، در این شركتها چه میشود؟
- كلی بگویم . این گونه زنان تاریخ مصرف دارند.. به آنها مثل كالایی نگاه میكنند كه تاریخ تولید و انقضا دارد. وقتی این رابطه شروع میشود همه درمحیط كار میفهمند كه یك چیزی ، یك رابطه ی پنهانی هست. از بس كه دیده اند و قضیه برایشان لوث شده ، همه خودشان را به آن راه میزنند. درمحیطهای آموزشی هم كه بودم همین بود. مدیری كه فكر میكرد آدم فرهنگی است و در زمینه آموزش هم كار میكند، خلاصه این رابطه از زمانی شروع میشود . به طرف پوئنهای مالی را میدهند ، وقتی كیس جدیدی آمد، كسی كه برایشان تازگی دارد، او را جایگزین میكنند. طبیعتا آن اولی در این مرحله خیلی صدمهی روحی میبیند. و دومی هم میفهمد كه آمده روی بورس و به خودش بیشتر میرسد و هر كاری دلش میخواهد میكند. آن وقت است كه باز همه می فهمند كه دُور دُورِ اوست.البته در ساختارهای دولتی ، بعضی از این زنان پیشرفتهای خوبی هم میكنند. چون آن ارتقای رتبه برایشان میماند. و این مساله تبدیل میشود به یك خاطره از گذشته. میگوید اگر این خطا را كردم عوضش فلان پست را گرفتم و زندگی ام تامین شد. میتوان زنانی را دید كه با سن كم پستهای بالایی دارند و بكگراند بعضی شان را هم میدانیم.
- یعنی در شركتهای دولتی این یك جور بده بستان معقولتری است؟
- دقیقا. حتا میتوان دید كه برخی از این زنان ازدواجهای موفقتری هم دارند. در همان شركت. همه میدانند كه این خانم با فلانی بوده اما چون پوئن مالیاش را گرفته و شانس آورده و پست و مقام و موقعیتی بدست آورده، توانسته ادامهی تحصیل بدهد و چون راهش را بلد بوده ازدواج می كند. حتا ممكن است با فردی كه اصلا فكرش را نمی كنی و درهمان شركت كار میكند. از آن به بعد آن مرد از او حمایت میكند. به خاطر چنین تجربیاتی این قضیه مثل یك ویروس دارد تكثیر میشود و مورد تایید تعداد بیشتری از زنان قرار میگیرد.
- نگاه مردم به آن مدیر چیست؟ و چه حیثیت و اعتبار اجتماعی دارد؟
- وقتی مدیر شركتی برای اولین و دومین بار این كار را میكند،خیلی نفرتانگیز میشود. اعتبار اجتماعی خود را از دست میدهد. خیلیها از او آتو دارند ومجبور میشود به اینها پوئن بدهد. نمیتواند اینها را اذیت كند ولی برخی را هم كه از او آتویی ندارند، خودش از آنها آتویی دارد، اذیت میكند، تهدید میكند.
در واقع مدیران محبوب و خواستنی نیستند. خطرات زیادی آنها را تهدید میكند. مجبور میشود خیلیها را با پول بخرد . اما بعد از مدتی قبح اخلاقی قضیه میریزد و مساله عادی میشود.
- اگر بخواهیم كلیتر قضیه را ببینیم، آیا این گونه روابط برای زنان ومردان تبدیل به هنجار یا نُرم شده است ،یعنی امری عادی است؟
نسبت به دهههای قبل، تا آنجا كه من یادم میآید، خیلی عادی تر شده است. مثلا اواخر دهه ی ٨٠ نسبت به دهه ٧٠ فوق العاده عادی شده است.
- خب حالا اگر مدیر زن باشد، موازنه ی قدرت به هم بخورد، وضع چگونه میشود؟
- من در محیطهای شركتی مدیر زن ندیدم. در محیطهای دانشگاهی دیدم. مدیر زنی داشتم كه همه كاره بود. شوهر و بچه داشت، محجبه اما با همكاران مردش خیلی راحت بود طوری كه پشت سرش خیلی حرف میزدند. با دانشجویان پسر خیلی خوب بود ولی با دانشجویان دختر بد تا میكرد. بجز دخترانی كه مثل خودش بودند.
- منظورم این است در محیطی كه زن مدیر است، برخورد آن همكاران مرد با زنان چگونه است؟ آیا همچنان سوء استفاده میكنند؟
- مدیران مرد هر چقدر هم كه بد باشند، اما در بدترین شرایط اخلاقی هم همكاران مردشان هوای آنها را دارند و از هم حمایت میكنند. اما در مورد زنان اینطور نیست. مثلا اگر همكار زنی ببیند كه مدیر مردی رفتارهای نامناسب سر یكی از همكاران زنش در میآورد، عكس العملی نشان نمی دهد. این رفتارها را برای مردان عادی میبیند. اما خدا نكند كه مدیر زنی رفتار نامناسب با همكاران مردش داشته باشد، چنان عكسالعمل نشان میدهد كه آن مدیر خانم را كله پا كند. در نتیجه مدیر زن باید سالمتر باشد تا بتواند بماند. مجبور است سالم تر رفتار كند چون در غیر این صورت نمیتواند بماند.
- درمحیطهای اداری هنگامی كه این جور مسایل درمورد یك زن ویك مرد اصطلاحا گندش در میآید، كار به حراست و اینها میكشد، چه عواقبی برای آن دو نفر دارد؟
- همیشه درمورد زنان عواقب بدتری دارد. در یك كارخانه نیمه دولتی در مشهد این اتفاق افتاده بود. هم زن و هم مرد،هر دوشان متاهل بودند. اما فقط آن خانم بدبخت شد و از زندگی افتاد.
- یك نمونهی دیگر هم سراغ داریم. در موسسه ای این مساله بین یك خانم مجرد و یك آقای متاهل اتفاق افتاده بود و كار به حراست كه كشید، آن همكار خانم اخراج شد و آقا همچنان به كارش ادامه داد. حراست با افتخار میگفت كاری كردم كه محیط درست شود.
- در این مواقع عكسالعمل همكاران مرد و زن چگونه است؟ با این مساله چطور برخورد میكنند؟
- اصولا خانمها از موضع ضعف عمل میكنند. یاد نگرفتهاند. در محیط كارشان وقتی پای اعتراضی به میان میآید، منفعل عمل میكنند برای خود من پیش آمده بارها و بارها اعتراض كردم. در جلسات اداری كه بجز من ٨-٩ نفر خانم دیگر هم بوده اند، اما همه سكوت كرده اند. مرد هم كه نمی آید از من حمایت كند و موقعیت خودش را به خطر بیاندازد. چون اگر مرد جسوری باشد كه مدیر به او ظلمی نمی كند در غیر این صورت روزگار آن مدیر را سیاه میكند. اگر هم مثلا یك آقای دانشجویی باشد كه كم سن و سال است و موقعیت شغلی اش ضعیف تر از بقیه است كه محافظه كار است و از من دفاع نخواهد كرد. زنان هم سكوت میكنند. میگویند: مرده، یك وقت دهانش را باز می كند و یك چیزی بهت میگوید. من هم در اینجور مواقع میگویم: مگر چه خواهد كرد؟ اگر فحش بدهد، من هم جوابش را خواهم داد. اگر بزند كه خواهد خورد.
- خب این خصلتی كه تو داری كه این مسایل را در محیط كارت تحمل نمیكنی وعكسالعمل نشان میدهی، در این فضاهای آلودهای كه گفتی درمحیطهای كارت وجود داشته، چقدر به ضرر تو بوده، و چقدر به سود تو بوده است؟
- ضرر مادی داشته ام. پوئنهای مادی ومالی كه بقیه گرفتهاند به من ندادهاند. درخیلی جاها مدیر زیر پای مرا خالی كرده تا قدرت نگیرم. چون در شركتهای خصوصی هر چقدر منافع و قدرت مالی تو بالا برود،قدرت بیشتری میگیرد. اگر منافع مالی نداشته باشی قدرت هم نداری.
علیرغم این، من با اتكا به برخوردهای خودم، توانستهام كاری كنم كه از نظر معنوی موقعیتم خوب شود. خوشبختانه در طولانی مدت جواب خودم را گرفتهام. خوب آلان میبینم شاید حرف وحدیثهایی پشت سر سایر همكاران دخترم باشد، یك كوله بار حرف و رفتارهایی با آنها میشود، شوخیهایی كه بعضا با آنها میكنند، با من نمی شود. ومعمولا هنگامی كه دختران همكارانم احساس ضعف میكنند به سمت من میآیند.انگار كه من دایه شان هستم. در این مواقع به آنها میگویم آن موقعی كه من صدایم در میآید چرا از من حمایت نمی كنید؟ درست است كه من پوئنهای اقتصادی ام را از دست داده ام. اما این چنین موقعیتی را بدست آورده ام.
- یعنی در واقع كسانی كه از این طریق پوئنهای مادی را به دست آورده اند، اما همچنان مورد تحقیر هم قرار میگیرند.؟
- كاملا
- اما زنهایی كه نمی خواهند به این روابط تن بدهند، چگونه عمل میكنند؟ وضعیت آنان چگونه است؟
- به بخشی از این مقاومت ها و تبعات آن اشاره كردم. آنها یك سری مكانیسمهای دفاعی برای خودشان انتخاب میكنند. این مكانیسمها به صورت تغییر رویه است. كارهایی كه خودم و یا همكاران و دوستان نزدیكم كرده اند چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی. آنهایی كه میخواهند یك محیط سالمی در كار ایجاد كنند، حریم دورشان را سالم كنند این كار را میكنند به مدیران ارشد تظاهر میكنند كه كسی را دارند كه خیلی حامی شان است. حتا اگر چنین حامی ای نداشته باشند. میگویند كس و كاری بانفوذ در فلان سازمان دارند. این در حقیقت یك سوپاپ اطمینان است. كسی در خارج از شركت هست كه اگر منو اذیت كنید، پدرتان را در میآورد. این روش عمومیت پیدا كرده است. آنها هم كه نمیتوانند ریسك كنند. چون نمیتوانند مطمئن شوند كه این خانم درست میگوید یا نه،پس احتیاط لازم را میكنند. خودم چندین مورد این چنینی دیدم دختر ساده ای بود كه در كرج كار میكرد. ما تمام زندگی اش را میشناختیم. او به دروغ گفته كه من كسی را دارم را كه با فلان وزیر آشناست. خودش هم میگفت كه من این كار را كردم تا دست و پایشان را جمع كنند. باید جنگید و در محیط برخوردهای تندی كرد.
- پس یكی دیگر از كارهایی كه زنان برای محافظت از خودشان در مقابل چنین رفتارهایی میكنند این است كه خشن برخورد كنند؟
- مجبورند. شاید طبع زنانه بطلبد كه كارهای خاصی بكنند. مثلا با لحن ملایم حرف بزنند و یا راه رفتن شان زنانه باشد. من خودم مجبور شدم در محیط كار خیلی مردانه راه بروم. خشك راه میروم و به همین خاطر كمر دردهای شدید گرفته ام. سعی میكنم دستهایم را كنار بدنم نگاه دارم. یكی از دوستان دوران دانشگاهم مرا دیده بود میگفت چرا اینقدر عوض شدهای .چرا مثل مردها راه میروی؟ مجبورم. اگر این كار را نكنم و مثل خودم راه بروم روزانه ۵ یا ٦ نفر به من پیشنهاد میدهند.
خانم جوان دیگری كه به صورت موقت در چند شركت ویا مجله و روزنامه تجربه كاری دارد میگوید.
- از این خواستهها فراوان است. مطلبی نوشته بودم. مقاله ی خوبی شده بود اما مدیر چنین پیشنهادی به من داد.
- خواستهشان را چگونه مطرح میكنند؟
- خیلی راحت. اگر خونه داشته باشی كه میگویند من دارم میآییم خانه ی شما تا مطلبت را بگیرم. باید كسی در منزلتان نباشد. اگر كسی باشد ویا دلت بخواهد بگویی كسی خانه هست، یعنی معامله بهم خورده است. اگر خانه نداشته باشی، میگوید من در این ساعت در دفتر تنها هستم میتوانید بیایید. یا میتوانیم برویم خانهی یكی از دوستان و یا خانهی خودم هم كسی نیست. زنم رفته مسافرت حتا بعضیها كه اینقدر پررو شده اند كه زنشان هم كه میرود خرید یا خانه ی مادرش، میگویند نیست و.. به هر صورت خیلی راحت مطرح میكنند... خلاصه بهش گفتم.من خیلی زحمت كشیدم برای این كار . تا ساعت سه و نیم صبح بیدار ماندم تا به موقع مطلب را آماده كنم. من با ایمیل برایتان میفرستم. شما آن را بررسی كنید. فرداش دیدم كه خبری نشد. وقتی ازش پرسیدم، گفت مطلب حرفه ای نبود نتوانستم بزنم. حرفهای نبود، یعنی كه خواستهاش را انجام ندادی. باهاش راه نیامدی. پس جزو حرفهایها نیستی.
- مدیرمن هم به من گفت: حرفهای به این مساله فكر كن. اگر این كار را بكنی، فردا امتیازات خوبی میگیرد. اگر نكنی ضرر میكنی.
در این راستا خانمی كه از دانشگاه امیركبیر با مدرك فوق لیسانس فارغ التحصیل شده است و به دلیل پیدا نكردن كار در مجلهای كار غیرمرتبط با تحصیلاتش انجام میدهد میگوید:
- خیلی وقیحانه است. سردبیر دوست دخترش را میاورد كه مثلا كار كند. حتی از تنخواه ماهیانه به خانم پرداخت میشود. زن وبچه هم دارد همه هم این را میدانند.ولی وقیحانه پذیرفته اند.خانم نه تخصص دارد و نه توانایی با یك لیسانس، حقوق بیشتر از ما میگیرد هیچ خروجی هم ندارد. من علت را شرایطی میدانم كه پول مفت و موقعیت را به راحتی و بدون ارزیابی به این مرد داده است. حالا این ادم با استفاده از شرایط راحت انسانیت میخرد و شرافت میفروشد. منی كه برای خودم احترام قائلم و برای تحصیلاتم زحمت كشیده ام و زندگی را طور دیگری میبینم چاره ای ندارم جز تحمل شرایط حاشیه ای كار و فكر میكنم بعد از عید دیگر نتوانم اینجا را تحمل كنم.
خانم جوانی كه طراح و برشكار لباس شب و عروس است می گوید:
- من ده سال و خرده ای هست كه در مزونهای لباس عروس كار میكنم. محیط كار من صد در صد با این جاهایی كه دوستمان گفتند فرق دارد. ولی خیلی از صحبتهای ایشان شبیه به تجربیات و مشاهدات من در این چندسال است. شما پرسیدید كه آیا مشكلات اقتصادی زنان تاثیری دارد در این گونه مسایل. به نظر من در امنیت اخلاقی كه زنان در محیط كار دارند، بسیار تاثیر دارد. مشكلات اقتصادی یك خانم دامن میزند به این گونه مسایل. اگر خانمی وارد یك محیط كار شودو كارفرما از مشكلات اقتصادی او واز نیاز شدیدش به درآمد آگاه باشد،چه یك دختر مجرد باشد یا یك زن شوهردار فرق نمیكند، صد درصد این خطر او را تهدید میكند كه با چنین پیشنهاداتی روبرو شود. متاسفانه، متاسفانه باید بگویم كه در بعضی موارد دیده ام كه برخی از این خانمها خودشان راه نفوذ را باز میكنند. دیده ام كه خانمی به كارفرما میگوید: :حقوق بالاتری به من بده من باهات هستم و سرویس میدهم."
- چرا فكر میكنی برخی از خانمها این راه نفوذ را باز میكنند؟
- نمی دانم. من این را دیده ام. شاید به دلیل اینكه ثبات كاری خانمها در تولیدیها به این مساله برمیگردد. باید شرایطی را كه كارفرما مشخص میكند، بپذیرد تا اطمینان پیدا كند كه كار دارد.
- در واقع اگر این خانم احساس میكرد كه ثبات كاری دارد، باز این پیشنهاد را میداد؟
- نه. نمی داد. اما متاسفانه این شیوه ی برخورد در محیطهای كاری وجود دارد. حتا من شنیده ام كه در محیطهای نیمه دولتی و دولتی هم وجود دارد. اكثر خانمهایی كه در محیط كاری ما هستند، مشكلات اقتصادی زیادی دارند. و نیاز دارند كه از كار و درآمدشان اطمینان داشته باشند. در نیتجه اگر میخواهی در چنین محیطهایی كار كنی، باید نسبت به آن محیط وكارفرما خیلی تحقیق كنی. شناخت داشته باشی تا بتوانی محیط سالمی را برای كار انتخاب كنی. اگر در محیط كاری هم شرایطی برایت پیش آید كه چنین پیشنهاداتی را نپذیری و یا كسی باشد كه آن جایگاه خاص را برای كارفرما پیدا كرده باشد، هیچ وقت نمی توانی از نظر حقوقی و كاری آن جایگاهی را كه شایسته ی توست بدست آوری. هر چقدر هم كه از نظر تجربه كاری و ... بالاتر از آن فرد باشی باز آن یك نفر در راس كارهاست. چون تن به خواستهی كارفرما داده است. حتا اگر به بهترین شكل كارت را پیش ببری ، هیچ اعتباری به این كار نیست. هزار مشكل سر راهت میگذارند. شرایطی برایت مشخص میكنند كه باید بپذیری. میگویند: اگر میخواهی كار كنی، این شرایط هست. اگر نخواهی به آن شرایط تن بدهی، با بیكاری مواجه هستی. ممكن است كارهایی در اختیار تو قرار دهند كه خیلی بیشتر از وظایفت باشد. یا كاری به عهده ی تو میگذارند كه از نظر تجربی خیلی از سطح تو پایین تر است و انجام آن برایت افت دارد. حقوقی برات تعیین میكنند كه خیلی پایین تر از حقت است. و تو به خاطر این كه میخواهی كار داشته باشی. باز كم و بیش اطمینان داشته باشی كه از نظر اخلاقی و شخصی در امنیت هستی باید خیلی از شرایط این گونه ای را بپذیری و قبول كنی كه تو را خیلی پایین ببینند و به تو توهین میكنند. اجازه ی پیشرفت به تو نمیدهند. باید بپذیری.
- اكثر كسانی كه در تولیدیهای لباس كار میكنند، چه پایگاه اقتصادی دارند؟
- خیلی ضعیف و بیشتر از خانوادههایی هستند كه یا خانواده ی طلاقند یا اعتیاد. در فقر زندگی میكنند وبه این دلیل است برخی از آنان به راحتی خیلی مسایل را میپذیرند. با وجود اینكه خانمها خیلی آسیب پذیرند. اگر هم كار حراست و این جور جاها بكشد، میگویند:" خوب مرد است دیگر. از مرد میگذرند. ولی خانم طرد میشود.
- سطح سواد وتحصیلات این خانمها در چه حد است؟
- حداكثر دیپلم.
- بحث شرعی این گونه روابط در محیطهای شما چگونه است؟
- صدد در صد تمام این گونه خواستهها غیر شرعی است. من نوع شرعی اش را ندیدم.
زن دیگری 36 ساله میگوید:
- دو سال پیش شوهرم فوت شد دو دختر دبیرستانی داشتم شغل شوهرم آزاد بود و خانه مان استیجاری در واقع من ماندم بدون بیمه و یا پشتوانه مالی. برادر شوهرم تا حدی كمك میكرد اما هم كم بود و هم تمایل داشت با توجه به زن وبچه ای كه داشت با من ازدواج كند.سراغ كار رفتم و مصیبتم شروع شد. هر جا میرفتم به من پیشنهاد صیغه میدادند. هر جا كه رفتم دو سه هفته بیشتر دوام نیاوردم. در جایی مردی كه هم سن پدرم بود به من پیشنهاد داد گفت حیفی زن به این زیبایی نباید اینقد زحمت بكشد. در مصاحبه فهمیده بود شوهرم فوت كرده. گفتم شما هم سن پدرم هستی بهش برخورد. دیگه سلام وعلیك هم نكرد. سر ماه دیدم ٦٠ هزارتومان گذاشته تو پاكت گفتم توافق ما ٢۵٠٠٠٠ تومان در ماه بود.گفت بله به شرطهها و شروطهها. دیگه نرفتم. بعضیها فكر میكردند ایراد از خودمه خیلی جاها حتی با چادر میرفتم فایده نداشت. حالا مادر شوهرم تو مطب یك آشنا كار پیدا كرده صبح هم در یك مطب دیكر كار می كنم. پولش خیلی كمه. من كار خیلی میكنم اگر مرد بودم خیلی پیشرفت میكردم نگاه جامعه به زن خیلی بده اگه بیوه باشی كه فاجعه است.
***
بعد از شنیدن درددل ها وتجربیات تلخ این زنان از راهكارهایی برای حل این مسایل و ایجاد امنیت در محیط های كار برای زنان پرسیدیم.
- حالا برویم سر راهكارها ، شما به عنوان دختر جوان تحصیلكرده ای كه ۴ یا ۵ سال است در محیطهای كاری با این گونه مشكلات روبرو بوده ای فكر میكنی چه
راهكارهایی برای تغییر این شرایط وجود دارد؟
- اول از همه فرهنگ جامعه باید اصلاح شود. بحث تبعیض جنسیتی باید برداشته شود. این نگاه كه تو دختری و باید كار نكنی، باید تغییر كند. ما مشكلات دوقرن پیش زنان اروپا را داریم. تبعیض جنسیتی باید برداشته شود. در خانواده و... نگاه متفاوت به زن ومرد باید حذف شود. و اینكه زنان خودشان باور كنند كه چیزی كم ندارند و دلیلی ندارد در مقابل كاری كه انجام میدهند به كارهای دیگری نظیر این گونه خواستهها تن بدهند. حالا ممكن است این خواستهها در سطح بسیار پایین تر و در حد یك نگاه، یك عشوهآمیز و یا كنار آمدن باشد و یا در حد بالا و رفتن به رختخواب. تمام اینها را كه در نظر بگیریم ، روز به روز هم که وضعیت اقتصادی بدتر می شود. وقتی بار اقتصادی به خانوادهها فشار میآورد، بچهها مجبور میشوند كار كنند، از سوی دیگر سن ازدواج بالا رفته است و دختران جوان بسیاری مجبورند با خانوادههایشان زندگی كنند. مردهای مناسب برای ازدواج نسبت به سابق كمتر شده است. دختران هم دوست دارند عاقلانه تصمیم بگیرند و همسر مناسب خودشان را انتخاب كنند نه اینكه مانند مادرانشان ازدواج كنند. وقتی همسر مناسب كمتر جلوی راهش قرار میگیرد آن كه برای زندگی مناسب است و از سوی دیگر در خانه پدر ومادر هم سركوفت در خانه ماندن(با پوزش از طرح این اصطلاح) و،ترشیده شدن را به دختر میزنند، آن وقت این دختر ممكن است برای فرار از این مسایل تن بدهد به این گونه مسایل و یا به ازدواج به عنوان زن دوم یا سوم مردی كه در محیط كار موقعیت اقتصادی واجتماعی خوبی دارد. تا از این حرفها خلاص شود.
اگر مشكلات اقتصادی و اجتماعی اجازه بدهد كه زنها خودشان را نشان دهند، تازه زنها باید باور كنند كه چیزی كم ندارند. الگوهای اجتماعی بسیاری وجود دارد كه زنی بدون حمایت یك مرد، شوهر و یا پدر و... توانسته است به جایی برسد. متاسفانه علیرغم توانایی زنان در داخل كشور این نمونهها در داخل كم است. اما داریم بسیار زنان ایرانی كه در خارج از كشور چون شرایط مناسب بوده توانسته اند رشد خوبی كنند. حتا ممكن است از زنان داخل كشور توانایی كمتری داشته باشند اما به دلیل وجود امكانات زیاد رشد زیادی كرده اند. مساله به مشكلات اجتماعی بسیار عمیقی برمی گردد. اما مساله انسان سازی هم اینجا مطرح است. همیشه ما میگوییم اول جامعه را بسازیم
بعد انسانها را. اما به نظر من هم اكنون انسان سازی در میان جوانان شروع شده است. درمیان دخترهای ما به نوعی خودكم بینی وجود دارد. كه ناشی از همان فرهنگ سنتی قدیمی است. مثلا زنان زیر آب هم را میزنند. همان مساله مادرشوهر و خواهر شوهر و عرو س و...
- شاید بتوانیم بگوییم نوعی حركت از نگاه سنتی به پیشرفته، وجود دارد. این به شبكههای گسترده ی ارتباطی نوین بستگی دارد. اینترنت، ماهوارهها و... سبب شده كه اطلاعات زیادی در اختیار دختران و زنان قرار بگیرد. با فرهنگهای دیگر آشنا شوند و... به هر حال اینها تاثیر زیادی در رشد فكری جوانها دارد. و به خصوص دختران. من هم در دهه ی ٧٠ دانشجو بودم وهم در دهه ٨٠. خیلی باورها ونگرشها عوض شده است. در واقع به نوعی شكافی بین تفكر عامیانه وبسته ی قدیمی ایجاد كرده است. این سیستمی كه باور داشت دختر باید در خانه بماند دچار مشكل شده است. دختران هم دچار تضاد شده اند. از یك طرف هنوز بقایای آن سیستم سنتی را در تفكر خود دارند كه مثلا زیراب همدیگر را میزنند و از طرف دیگر به خودشان آمده اند كه حالا باید موقعیت اجتماعی شان را رشد دهند این تفكر كه زنان زیرآب هم را میزنند فقط در میان زنان عامی وساده وجود ندارد، بلكه در میان زنان تحصیلكرده و حتا روشنفكر هم وجود دارد.
منظورم این است كه تفكر بسته ی قدیمی در افكار زنان ما رسوخ كرده است و در رفتارهایشان خود را نشان میدهد. مثالی میزنم. مثلا در آلمان مساله خیانت مرد بسیار بدتر از خیانت زن است. اگر زنی بفهمد كه كسی با شوهرش ارتباط داشته ابتدا از شوهرش طلاق میگیرد. و او را مقصر میداند. اما زن ایرانی چه میكند، حتا اگر حق طلاق را هم داشته باشد، در چنین موقعیتی اول یقهی آن دختر را میگیرد. یك فصل حساب او را میرسد و بعد در محل كار ود و نزد خانواده اش آبروی دختر را میبرد. بعد آخرش هم یك دعوا و جیغ و داد تصنعی با شوهرش راه میاندازد و بعد هم كه شوهرش میفهمد كه آن زن دیگر سراغ او نخواهد آمد، یك مدتی میآید ومی چسبد به زنش و معذرت و.. و باز روز از نو روزی از نو. درخت از ریشه كرم دارد. زنها خودشان را مقصر میدانند . این فرهنگ خاورمیانه ای ، فرهنگ شرقی است.
- درست است. در محیطهای كاری وقتی زنی با زنی مساله پیدا میكند و یا با كل مجموعه و مدیر، اولین مساله ای كه زیر سوال میرود صلاحیت اخلاقی آن زن است. مثلا زنی است با تخصص علمی و فنی و ماهر در كار خود و در مورد كاری نظر میدهد كه باید این گونه كار كرد و روی حرفش میایستد. بهترین راه این است كه یك انگ اخلاقی به او بزنند و یك جوری او را از آن موقعیت و محیط بیرون بیاندازند. این یك ارزش منفی است كه در جامعه، تو نمی توانی به راحتی به مردی انگ بزنی. تازه اگر هم بزنی ، اهمیتی به آن داده نمی شود. چون مرد است و این مسایل را برایش عادی میدانند.
- آیا زنان میتواند با همكاری هم راهكاری را بیابند كه محیط كارشان را برای خودشان امن و ایمن كنند؟
- دقیقا. من خودم این را تجربه كردم. این شیوه را جدیدا به كار میبرم. مدیرمان هم احساس خطر كرده است. چندماه پیش به یكی از دختران همكارمان كسی توهینی كرد و من جلویش در آمدم . میدانید باید مثل قانون جنگل عمل كرد. اگر كوتاه بیایی و از موضع ضعف برخورد كنی حسابت پاك است.بامدیرمان هم برخورد كردم وخواستم به مساله رسیدگی كند. وقتی این گونه رفتار میكنی، باید خطر اخراج و بیكاری را هم به جان بخری. با خود میگویم كه بالاخره كه بیكار نمی مانم. من تخصص خودم را دارم و كاری پیدا خواهم كردو بنابراین به عواقب كارم فكر نكردم و محكم ایستادم.
- خب تو به خاطر تخصصت قدرت چانه زنی داری. شاید زنان دیگر نداشته باشند.
- ممكن است اینطور باشد. اما شاید وقتی كه من كه از این همكار زنی حمایت می كنم كه از او خوشم نمیآید و احساس نزدیكی با او نمی كنم. وقتی با او برخورد شد و من هم دركنارش ایستادم و از اودفاع كردم، شرایط روانی در محیط كار ایجاد شد، كه الان هر كدام از دخترهای همكارمان كه برایش مشكلی پیش میآید نزد من میآید. حتا اگر من شركت نباشم به من زنگ میزند. حساب كار دست مدیر هم آمده است. صندلی من درست مقابل میز مدیراست و او میداند كه باید مرا به حساب آورد.
- آیا بین خودشان هم رابطه برقرار كرده ای كه بنشینند و با هم گپ بزنند و ...
- نه اصلا.. چون میگویند كه سم پاشی میكنی و لجن پراكنی میكنی و.. حالا اگرمن مشكلی پیدا كنم همه ی آنها به من زنگ میزنند و دیگر زیرآب مرا نمی زنند.
- در صحبتهایتان اشاره كردید به مردهایی كه این نوع برخوردها را با زنان قبول ندارند. فاسد نیستند ،آنهایی كه مخالفند چه دیدگاهی دارند و چگونه با این مسایل
درمحیط كار برخوردمیكنند؟ یعنی اگر مردی به زنی توهینی كند و یا تقاضای غیرمتعارفی داشته باشد، چه میكنند؟
- در محیطهای كار آقایان تا مشكلی برای خودشان پیش نیاید، صدایشان در نمی آید. چون زنان را درجه دو به حساب میآورند و از آنها حمایت نمیكنند. در صورتی كه اگر برای همكار مردشان مساله ی پیش آید حتما حمایت میكنند. اصولا مردان محافظهكارند وبرخورد نمیكند. فقط بعد از جلسه مثلا با آن خانم همدردی میكنند. یا حداكثر زمانی كه پشت سرت حرف میزنند برخورد میكنند كه در مورد فلانی حق نداری این گونه حرف بزنی.
- من اعتقاد دارم برای برخورد با این فرهنگ غلط شرقی باید همان گونه عمل كنیم كه زنان در صد سال پیش در امریكا برای به دست آوردن حق رای عمل كردند. باید جدی برخورد كرد. درخانوادهها هم با این كه ظاهر زندگیها خیلی پیشرفته و مدرن شده ولی هنوز این خشونتها شدت دارد. در تهران ماشینی شده، از آپارتمانها صدای کتک خوردن زنان می آید. این یعنی همان فرهنگ وحشی گری قدیمی. برای حل این مسایل فقط آن ضرب المثل معروف كه كسی به دادت نمی رسد جز خودت. در درجه اول خودت باید گارد بگیری و از خودت دفاع كنی. شاید اعتقادمن عاقلانه نباشد ولی فكر میكنم هر كسی كه بخواهد به من توهین كند یا صدمه ای بزند حالا این مرد میخواهد همسرم باشد یا پدرم و یا هر كس دیگر، من هم با اوهمان رفتار را خواهم كرد. مقابله میكنم. چون در جامعه ای زندگی میكنم هیچ حق وحقوقی ندارم. و اینقدر مشكل وجود دارد كه تا بخواهم زنگ بزنم كه مثلا پلیس بیاید ... این رفتار فوری و بلافاصله است. وگرنه راه حل اصلی كه زمانبر وعمقی است. خود من كه این گونه برخوردكرده ام. بعد از دو سالی كه در این محل كار میكنم دیگر برای همه جا افتاده است و میدانند كه هر حرفی بزنند و كاری بكنند جوابشان را خواهند گرفت. پس هوای حرف زدن و رفتارهایشان را دارند.
- در حقیقت میتوانیم بگوییم كه زنان و خانمهای كه مقاومت میكنند درمقابل این جور خواستهها،رفتارشان الگویی میشود برای دیگر زنان.
- بله . زنها اصولا دیر اعتماد میكنند . اما وقتی كه به تو اعتماد پیدا كنند كه هیچگاه زیراب هیچ زنی را نمی زنی، حتا اگر دشمنت باشد، به سمت تومی آیند.
- من فكر میكنم كه دو تا آیتم مهم اینجا وجود دارد. یكی سطح تحصیلات زنان است و دیگری پایگاه اجتماعی شان. من تجربهی خوبی در محل كار خودم داشتم. در موسسه ی ما سطح سواد همه ی خانمها حداقل لیسانس است. مدیری برای ما آمد كه فقط سه ۴ ماه دوام آورد. میزان خشونت جنسیتی این آقا در این حد بود كه مثلا به خانمهای همكارما میگفت : چقدر خوشگل شدی. یك روز یكی از همكاران رفته بود پیشش برای گرفتن مرخصی او پرسیده بود میخواهی پیش دكتر زنان بروی. ( این جمله مصداق خشونت جنسی علیه زنان است چون وارد حریم خصوصی یك زن میشود.) این باعث شد كه با من صحبت كند و ما همه ی زنها نامهای برای حراست نوشتیم و در آن نامه حراست را تهدید كردیم كه اگر این آقا را شما برندارید ما شخصا خودمان عمل خواهیم كرد. این باعث شد كه مدت مدیریتش در اداره ما چند ماه بیشتر نشود. سطح سواد خانمها بسیار مهم است. و این كه از قبل هم به هم اعتماد داشته باشند.
- درست است.مشكل محیط كار ما این است كه سطح سواد خانمها در حد دیپلم و حداكثر فوق دیپلم است. یا لیسانسهایی كه معلوم نیست از دانشگاههایی است كه در حد دبیرستان هستند. اما حالا آن خانم دیپلمه كه شش ماه پیش توی سرش اگر میزدند فقط گریه میكرد. اعتمادبه نفس پیدا كرده و از خودش میتواند حمایت كند و مقاومت كند. یكی دوتا آقای جاافتاده هم درمحیط كارمان هستند كه انسانهای سالمی هستند. اینها نزدیك میز آن خانم كار میكنند. رفتار حمایتآمیز آنها هم در این تغییر در این خانم نقش داشته است.
برخی اوقات هم به خاطر این كه سطح سواد خانمها از مدیران بسیار بیشتر است و آنان احساس كمبود میكنند مخصوصا در مقابل این زنان. به خاطر عقدههایی كه از دوران كودكیشان دارند میخواهند همیشه كه به زنها حكومت كنند.
- من فكر میكنم این مسایل به سختی حل میشود. چون باید از نظر اجتماعی، اقتصادی، فكری و شخصیتی حل شود. این كه زنان در یك جامعهای اینقدر پایین شمرده میشود كه دیگران به خودشان اجازه میدهند كه هر حرفی وهر حركتی را نسبت به آنان اعمال كنند، حتا زنانی كه در ردههای بالای تحصیلی هستند هم از احساس میكنند كه از امنیت اجتماعی وشخصی برخوردار نیستند. من دیدهام زنانی را كه یك خانواده را به طور كامل اداره میكنند. چه از نظر اقتصادی وچه از نظر رسیدگی به فرزندان و... باز هم كوچك شمرده میشود ،چون زن است و باز او ترس از شوهرش دارد.با وجوداینكه بسیار بالاتر از شوهرش است.
این كه همسبتگی بین زنان كمتر از مردان است من هم با آن موافقم. مساله زیرآب زنی در میان زنان را بسیار بیشتر از بین مردان میبینم. این گونه مسایل را جامعه باید حل كند. فرهنگ باید حل كند. خود آدمها باید به آن برسند.
- خوب چه جوری باید همه ی این تغییرات را در فرهنگ و اجتماع و افراد بوجود بیاوریم؟
- اول باید از خودمان شروع كنیم. من میبینم زنانی را كه در سازمانهای غیر دولتی ان جی اوها كار میكنند ولی سایهی هم را با تیر میزنند. در فعالیتهای اجتماعی هستند باز زیرآب هم را میزنند.
- این مساله در میان مردان هم هست.
- بله .ولی درمیان زنان بیشتر است.
- به نظر من درساختار فعلی تغییر بزرگ ممكن نیست. تغییرات كوچك در حد آن مثالی كه این دوستمان زد در مورد مدیرشان كه توانستند عوضش كنند، چرا ولی تغییرات اساسی نه. راه اصلی تغییر ساختار كلی جامعه است.
- ببینید.این نگاه تحقیرآمیزی كه این دوستمان گفت زنان نسبت به زنان دیگر دارند باید كالبد شكافی شود. به دلیل تربیتی است كه ما داشته ایم. ما،در جامعهای پدرسالارانه بزرگ شده ایم و جامعهپذیری ما جنسیتی است. این باعث میشود كه نگاه اقلیت به خود داشته باشیم. برای همین است كه اگر زنی بخواهد برود رانندگی یاد بگیرد پیش مربی زن نمیرود چون فكر میكند كه آن زن مربی تواناییاش كم است. برای همین است كه اگر مردی خطا كند آن خطا را میپوشانند ولی اگر زن خطا كند آن را پررنگ میكنند. این به خاطر این است كه طوری تربیت شده ایم (و این در اعماق وجود وافكارمان نفوذ كرده) كه نگاه اقلیت بینی به خود داشته باشیم. اگر مردی برود با زن دیگر، زنان فقط میگویند:" خوب پول دارد دیگر". یا اینكه" كار غیر شرعی كه نكرده". ولی ا گر بفهمند زنی این كار را كرده ، میگویند : "چقدر كثافت است و بی شرف است و..." این نوع نگاه به ما تحمیل شده است.
- اما این بحث هم هست كه هر چه در محیط كار زن ذهنش را عوض كند. اعتماد به نفسش را بالا ببرد، ولی باز وقتی آن مشكل اقتصادی وجود دارد دستش بسته است. وقتی زنی هست كه شوهرش معتاد است. بچهاش مریض است. خانهاش اجارهای است و ... میداند كه به عنوان یك انسان ارزش دارد نه به عنوان یك شی جنسی، اما چه كار باید بكند؟
- اگر بخواهد تكی اعتراض كند، نمیشود. صدای یك نفر به هیچ جا نمیرسد. اگر این گونه عمل كند میگویند این زن مشكل روحی و روانی دارد. به خود من بارها گفتهاند كه تو مشكل داری. ولی خب من این قدرت را دارم كه توی روی آنها نگاه كنم و بگویم نه خودت مشكل داری.
- یعنی باید مبارزهی فردی را شكل داد؟
- مبارزه فردی باید به یك مبارزه ی اجتماعی تبدیل شود. در جامعهی ما،نه فقط به زنان بلكه به كودكان، مردان فقیر و ... نیز ظلم میشود. یعنی در جامعه ی ما ضعیفكشی هست.
- مساله بعدی كه باید به آن اشاره كرد بحث آموزش دهان به دهان است. در خیلی موارد میبینیم كه خانمها در مورد مسایلی مانند مد مو و لباس اطلاع رسانی دهان به دهان میكنند ولی در این گونه موارد نه. نمیآییم به خودمان تكانی بدهیم و بگوییم: میدانید در محیطهای كار چه خبراست؟ تبلیغات دهان به دهان در دنیای پیشرفتهی امروز اهمیت بسیاری دارد. ولی ما به آن اهمیت كافی نمیدهیم. در بحث اطلاعرسانی میگویند وقتی مطلبی دهان به دهان منتقل نشود میمیرد. ما میتوانیم این گونه مباحث را دهان به دهان مطرح كنیم:". میدانید در محیطهای كار و شركتهای خصوصی چه چیزهایی وجود دارد..." این جوری این بحث زنده میماند. و با آن برخورد میشود.
- با كدام دیدگاه؟
- طبیعتا با دیدگاه "خاله مردكی" نه. با دید بدگویی از زنان دیگر، نه . در حقیقت باید یك نوع دفاعیه تهیه شود. حتا در مورد زنانی كه خودشان دارند این كار را انجام میدهند. خوب باید این گونه مسایل را دید كه انسان جایز الخطاست. شاید اگر من هم با این روحیه بار نمیآمدم و پدرم با خشونت با من رفتار میكرد و... من هم الان طور دیگری برخورد میكردم.
- یا اگر یك بچه ی كوچك داشتی كه باید غذاشو تامین میكردی ، اگر باید اجاره خونه میدادی...
- نه. بحث اعتماد به نفس است. هر كسی نمیتوانداین گونه عمل كند. این بحث با بحث دفاعی خودمان مطرح میشود. حالا چه باید كرد؟ باید از خودمان دفاع كنیم.
- خب درمحیطهایی كه شما هستید چگونه است؟ آیا راهكارهایی كه این دوستمان گفت درمحیطهای تولیدی لباس قابل اجراست؟
- نه اینكه بگویم تاثیر ندارد. ولی من خودم تا به حال برای این قضیه تلاش نكردم. به این دلیل كه فكر میكنم هر كس خودش باید به باوری برسد. هیچ گاه نمیشود اعتقادی را به كسی تزریق كرد. یا یك باور را اجباری به كسی داد. فقط در حدی با برخی از این افراد صحبت كردم كه چرا این كار را میكنید. میگفت كه چه كار كنم؟ چاره ای ندارم. اگر این كار را نكنم به من میگوید از اینجا برو. از اینجا ، كجا بروم. همه جا این گونه ادمها هستند. نمیتوانم كه بیكار و بی پول زندگی كنم. من اینها را شنیدهام. و باز فكر میكنم در درجهی اول این تبعیض جنسیتی است كه وجود دارد و بعد هم مشكلات اقتصادی...
- من فكر میكنم حمایت قانونی هم نیاز هست. حتا زنانی كه میخواهند طلاق بگیرند با قاضی مشكل پیدا میكنند. میگویند باید باج جنسی بدهیم تا كارمان پیش برود. قانون ما ضد زن است.
- به همان سوالی میرسیم كه میخواستم بپرسم. نقش قوانین را دراین مساله كه برای زنان در محیطهای كار مشكلات خشونت جنسی پیش میآید چگونه میبینید؟چقدر نقش قوانین را در این میان عمده و موثر میبینید؟
- صد درصد.حتا اگر در خیابان برای زنی مشكلی پیش آید میگویند خودت مشكل داشتی. علط كردی با این قیافه بیرون آمدی. وقتی شكایت میكنی به خودت بر میگردانند یا به آرایشت یا به لباست و...
الان هم كه پلیس امنیت اخلاقی درست كردهاند به جای گشت ارشاد، یعنی كه دیگر با اقتدار كامل میخواهند عمل كنند.
- الان طرحهایی داده میشود كه در نظر اول ممكن است به نظر اید به نفع زنان است.مثل طرح دوركاری. بگویند كه ما این شرایط را برای زنان فراهم میكنیم كه در خانه و از طریق اینترنت كارشان را انجام دهند وحقوق بگیرند وبه این ترتیب از این گونه مسایل هم دور باشند. می گویند: شما كه در خانهتان با این گونه خشونتها روبرونمی شوید. پس ببینید كه ما چقدر حامی زنان هستیم.
- این اصلا درست نیست. وقتی كه ازمحیط كار بیرون بروی جایگاهت را هم از دست خواهی داد.
- در تولیدیها هستند زنان بسیاری كه این گونه كار میكنند. و راضی هم هستند. به نظر من این گونه شرایط خشونتهای روانی واخلاقی راكم رنگتر میكند.
- فكر نمی كنید كه این به حذف تدریجی زنان از بازار كار بیانجامد؟
- نه زنانی را میشناسم كه سالهاست درمنزل خود كار میكنند و درآمد خوبی هم دارند.
- درمزونها وكار هنری جواب میدهد.
- یكی از این حضرات به من پیشنهاد داده بود میگفت اینترنت پرسرعت وصل كن و مقاله بنویس.من میآیم و مقالات تو را میبرم. همان كه میگفت میخواهم بیایم مقاله را ببرم آیا خانه شما خالی است یا نه؟ پس اگر بخواهم مقاله ام چاپ شود باز هم مساله همان است. باید خانهام خالی باشد. به این ترتیب زنان بیش از پیش به حاشیه رانده میشوند.
- آیا میتوان برای ایجاد امنیت جنسی برای زنان یك فاصله امنیتی و حفاظتی بین زنان ومردان ایجاد كرد؟ اگر محیط كار آنها جدا شود این امنیت برای زنان ایجاد میشود؟
- آنهایی هم كه درخانه كار خیاطی و تولیدی میكنند بازهم با مردان در ارتباط هستند.
- در حرفه ی شما این گونه است. من دختری را سراغ داشتم كه كار تاج عروس میكرد دانشجوی دانشگاه آزاد بود و برای تامین شهریهاش سخت كار میكرد. وقتی میخواست پولش را از یكی از صاحب كارهاا بگیرد حسابی كتك خورده بود. كلی فحش شنیده بود. تا مدتها اوتشنج داشت والان هم وقتی اسم تاج عروس میآید حالش بد میشود.
- از سوی دیگر برای همهی زنها كه امكان ندارد درخانه كار كنند وهمهی كارها را كه نمیشود در خانه انجام داد، در این موارد چه بایدكرد؟
- باید راهكارهای دیگری پیدا كرد.
- میتوان با تصویب قوانینی علیه این خشونتهای جنسی امنیت جنسی را در محیطهای كار تامین كرد. به عنوان مثال در كشورهای اروپایی تقاضای جنسی داشتن از خانمی در محل كار با مجازاتهای سنگین مواجه میشود. در صورت شكایت یك بیمار از دكتر مردش ویا دانشجویی از استادش ویا منشی از رییسش ، با آنها بسیار سخت برخورد می شود. این گونه قوانین سخت گیرانه كارآرا تر از جدایی محیطهای كار است. وجود قوانین حمایتی همراه با اجرای سختگیرانه ی آن میتواند ضمانت این مساله باشد.
در واقع همانطور كه از گفتهها مشخص است این رابطه فرودست وفرادستی كه بین زنان و مردان به ناروا حاكم است. مردان به ویژه آنان كه در ساختار قدرت سازمانی یا مالی جایگاه بالاتری دارند، این نوع برخورد را حق خود میدانند و از توجیهات فرهنگی كه بار ارزشی پدر سالاری را بر خود حمل میكنند؛ بهره میبرند تا با چالشهای اخلاقی مساله كنار بیایند.
***
گفته های این زنان بسیار گویا و زنده است ونشان می دهد كه این موضوع چه اهمیتی دارد و چگونه باید با آن برخورد كرد. با توجه به مسائلی كه به روشنی به ان پرداخته شد میتوان راهكارهای ارائه شده را این گونه برشمرد:
- تغییر و تحول در نگاه اجتماعی به زن و در واقع از بین بردن نگاه تحقیرآمیز وجنسی به زنان.
- حمایتهای قانونی و وضع مجازات سنگین برای مردان متعرض در محیط كار
- بالا بردن آگاهی زنان نسبت به جایگاه خود به عنوان نیروی كار و داشتن حقوق اجتماعی، اقتصادی و جنسی
- اعتراض کردن مستقیم زنی که آزاری دیده و چشم پوشی نکردن از حق اعتراض
- متهم نکردن زنهایی که مورد آزار قرار می گیرند
- جمعی کردن مشکلات و حمایت از یكدیگر در محیط كار
- حق نظارت اجتماعی كاركنان به عملكرد مدیران به ویژه در زمینه مسائل اخلاقی
- كاهش قدرت مدیران در برابر افزایش شوراها ویا انجمنهای كاركنان كه نظارت و ارزیابی عملكرد در مجموعه را دارند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
شنبه ۱۲ مارس ۲۰۱۱