افق روشن
www.ofros.com

(کارخانگی زنان (دیروز، امروز، فردا


میترا                                                                                                             پنجشنبه ١٦ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۵ مه ۲۰۱٦

جایگاه زن خانه دار به آن شکلی که امروز شاهد آن هستیم ، جایگاهی ازلی و همیشگی نبوده بلکه همراه با تغییر نقش زنان در تولید اجتماعی نقش آنها در کارخانگی نیز پیوسته در حال دگرگونی بوده است.در دوره گرد آوری غذا ، همه اعضای کلان اعم از زن ومرد، مشترکا به جمع آوری دانه وریشه ومیوه می پرداختند. اما به تدریج نوعی تقسیم کار که اساس آن جنسیت بود به وجود آمد .زنها به گرد آوری دانه ها و فراورده های گیاهی در اطراف محل زندگی خود می پرداختندو مردها به شکار می رفتند و از آن جا که شکار امری تصادفی واتفاقی بود ،منبع اصلی تامین مواد غذایی کلان ، مواد غذایی بودکه زنان تهیه می کردند. در همین دوره زنان در حین جمع اوری ریشه و دانه و میوه و سبزیجات، به جمع اوری کرم،حشرات، وصیدجانوران کوچکی نظیر خرگوش و جانوران کیسه دار،نیز پرداختند وبه این ترتیب مقدمات رام کردن و خانگی کردن حیوانات رافراهم ساختند.زنان همچنین به تدریج آموختند که چگونه علف های هرز را دور بریزند ،تخم هارا بکارند و با نگهداری از باغچه های خانگی،مقدمات کشاورزی را فراهم ساختند. کشف کشاورزی واهلی کردن حیوانات برای بشر این امکان را به وجود آورد که از مرحله جمع آوری غذا به مرحله تولید غذا گذر کند.غالبا تصور می شود این نوع تقسیم کاربین زنان و مردان(مردان کشاورز-زنان خانه دار) منجر به برتری مردان شده،چرا که تصور ما از کارخانگی همان کار محدود و منزوی و اسارت بار امروز است در حالیکه در جوامع ابتدایی، معیشت و زندگی جماعت، به تولیدات زنان بیشتر متکی بوده تا شکار مردان .هریک از دستاوردهای زنان که امروزه برای ما بی اهمیت شمرده می شود در جامعه بدوی از اهمیت بسیار برخوردار بوده است.مهار آتش و به وجود آوردن تکنیک های آشپزی ،از قبیل کباب کردن،آب پز کردن،در تنور پختن ،خشک کردن و غیره همگی توسط زنان اختراع شده است. این تکنیک ها به بشر این امکان را می داد تا نه تنها غذا را با کیفیت بهتری مصرف کند بلکه بتواند آن را برای نیاز آینده نگه داری کند. استفاده از آتش همچنین زمینه ساخت وسایل مورد نیاز برای زندگی، نظیرظروف سفالی و چوبی ،تنور واجاق را فراهم ساخت. ساختن کوزه اتفاق مهمی در آن دوره به حساب می آمد تا بدانجا که آن را همپای زایش انسان می دانستند.زنان سازنده اولین انبارها جهت نگهداری از مواد غذایی بودند. انها پیوسته تکنیکهای بهتری برای نگهداری مواد غذایی به کارمی بردندو به تدریج دامنه فعالیت زنان از کنترل منابع غذایی فراتر رفت .تماس دائمی زنان با گیاهان و استفاده ازسبزی ها ودانه ها در آشپزی،باعث پی بردن تدریجی انها به خواص دارویی گیاهان شد. صنعت طناب بافی که شاید امروزه از نظر ما صنعتی کوچک و بی اهمیت به حساب آید به دست زنان ایجاد شد وتوانست درزندگی انسان بدوی تحول بسیار بزرگی به وجود آورد. طناب بافی نه تنها امکان بستن و حمل وسایل و شکار و غیره را فراهم ساخت بلکه مقدمه ای برای سبد بافی، توربافی، و نهایتا صنعت نساجی بود .همچنین دباغی و کار با چرم نیز ازاختراعات زنان بود.هریک از این ابداعات و اختراعات که ممکن است از نظر ما کوچک وبی اهمیت جلوه کند موجد تحولی عظیم در زندگی انسان های اولیه بوده است.موقعیت ویژه زنان دراین دوره نه تنها به دلیل شناخت تبار انسانها از طریق نیای مادری، بلکه مهمتر ازآن به دلیل تامین عمده نیازهای کلان توسط زنان بوده است.در این دوره طولانی از زندگی بشر مناسبات بین زن ومرد مناسباتی دوستانه و عاری از ستم بوده است.در واقع این دوره ازتاریخ بشر دوره مادر تباری ونه مادرسالاری می باشد چرا که در این دوره تولید ،تنها به اندازه مصرف جماعت بود ودر نتیجه مازاد تولید که زمینه ساز استثمار انسان از انسان می باشد هنوز امکان پذیر نبود. ابزار تولید ودارایی ها به همه کلان تعلق داشت ویا در اواخر این دوره دارایی های اندک از طریق بستگان مادری انتقال می یافت.
جالب است بدانیم این دوره طولانی از تاریخ بشر که در مقایسه باتاریخ ۵٠٠٠ ساله جامعه طبقاتی و مردسالار، بخش بسیار بزرگتری از زندگی بشر را در بر می گیرد، نه تنها از جانب تاریخ نگاران جامعه مردسالارمعمولا به کل نادیده گرفته می شود بلکه بسیاری ازجریانات فمینیستی نیز که مدعی دفاع از حقوق زنان هستند ترجیح می دهند به این دوره اشاره ای نکنند یا آن را بی اهمیت و محدود به مناطق خاصی جلوه دهند.
ادامه کشاورزی و دامداری و تکامل ابزارهای تولید ،وبخصوص تحول عظیم ناشی ازذوب فلزات،موجب توسعه تولید گردیدو برای اولین بارتولید مازاد بر احتیاج را ممکن ساخت.توسعه دامداری ،شکار را از یک نیاز به یک سرگرمی تبدیل کرد ومردان غالبا به جای شکار به نگهداری از گله های دام می پرداختند.باکشف آهن کشاورزی وارد مرحله جدیدی شد. تا پیش ازآن جوامع بشری تنهادر خاک حاصلخیز ونرم حاشیه رودخانه ها ودریاها ی نزدیک محل سکونت خود، به کشاورزی می پرداختند.ابزار سنگی ومسی قادر به زیر وروکردن زمین های سخت مناطق دورتر نبودنداما با کشف آهن وبه دنبال آن ساخته شدن ابزاری نظیر خیش آهنی،انسان توانست مناطق دورتر از حاشیه دریاها و رودخانه هارا به زیر کشت ببرد.این مرحله از رشد وتکامل نیروهای تولید،دست زنان را که مسئولیت بچه داری را به عهده داشتنداز کشاورزی در زمین های دورتر کوتاه کرد.
گله ها و کشتزارها در اختیار مردان قرار گرفت. اکنون دیگر نقش مردان در تولید اجتماعی بیشتر از زنان شده بود. و کار زنان که زمانی موجب اهمیت وتسلط زنان بود در برابر کار مردان ناچیزگردید.از طرف دیگررانده شدن زنان از تولید عمده اجتماعی همزمان بود با تغییر جامعه اشتراکی نخستین به جامعه طبقاتی برده داری. رشد کشاورزی و گله داری به مرحله ای رسیدکه انسان را قادر ساخت بیش ازمصرف خود تولید کند .بنابراین اسرایی که درجنگهای قبیله ای به اسارت گرفته می شدند به جای آنکه کشته شوند به کار گرفته می شدندوهمین امر نیز به رشد بیش از پیش تولید کمک کرد. ثروت در دست مردان متمرکز شده بود وجهت انتقال این ثروت از نسلی به نسل دیگر، لازم بود که نیای بشر از طریق پدری شناخته شود و مسئله ارث و انتقال آن از طریق پدر شرایط ایجاد جامعه مرد سالار را به معنای کامل فراهم ساخت. در جامعه برده داری زنان به طور کلی و زنان برده به طور ویژه مورد بهره کشی قرار گرفتند.زنان برده هم در مزارع وهم در خانه برده داران به عنوان خدمتکار بدون هیچ حقوقی مجبور بودند کارکنند علاوه برآن مورد بهره کشی جنسی نیز قرار می گرفتند . جنگهای متعددی که در دوران برده داری اتفاق می افتاد،منجر به گرفتن تعداد بی شماری برده می شد افزایش تعدادبرده ها و استفاده گسترده ازکار آنها بر روی زمین های وسیع کشاورزی و همچنین رشدابزار تولید به تدریج منجر به پیدایش سیستم فئودالی از دل سیستم برده داری گردید. زنان در خانواده گسترده مردسالاردر جامعه فئودالی، به تولید فراورده های دامی، چیدن پشم ، ریسندگی، بافندگی، میوه چینی، آسیاب کردن گندم،پختن نان و کار در خانه ارباب و مزارع کوچک خود ، مشغول بودند. در این دوره اگرچه زنان فرودست وتحت ستم بودند اما از آنجایی که خانواده، واحد تولیدی محسوب می شد زنان هنوز در تولید نقش داشتند و بسیاری از اقلام مورد نیاز زندگی، از جمله غذا، لباس، دارو وغیره توسط زنان تهیه می شد.
همزمان با گسترش صنعت وبه وجود آمدن کارخانه ها وتولید انبوه و کار ِمزدی ،جدایی واقعی خانه و محلِ کار به وجود آمد.به این شکل که مردان در ازای دریافت دستمزد در کارخانه ها مشغول به کارشدند و کالاهایی که پیشتر به طور عمده در خانواده تولید می شد به طور انبوه در کارخانه ها تولید شدند. در این زمان بود که زنان به کل از امر تولید جدا شده به خانه ها رانده شدند تا تیمار دار همسر و فرزندان باشند ودر واقع آنچه امروز به عنوان زن خانه دار می شناسیم ،همزمان با صنعتی شدن جوامع و رشد سرمایه داری شکل گرفت.شاید پیش خود بگویم خوب، چه ایرادی دارد به هرحال این یک جور تقسیم کار است و باعث می شود زندگی بهتر اداره شود. اما واقعیتها چیز دیگری را نشان می دهند. بررسی ها نشان می دهد،زنان خانه دار بیشتر به افسردگی و بیماری های روحی و جسمی مبتلا می شوند، استقلال اقتصادی ندارند ، از روابط اجتماعی به دورند و در مجموع ازنحوه زندگی خود رضایت ندارند.
ورود زنان به کاراجتماعی در جامعه سرمایه داری همزمان با وقوع جنگهای جهانی اتفاق افتاد وبه دلیل اینکه مردان در جبهه ها مشغول جنگ بودند ونیروی کافی در کارخانه ها برای تولید وجود نداشت،زنان با دستمزدهای پایین وساعات کار طولانی در کارخانه ها جایگزین مردان شدند.با اینهمه وظیفه کارخانگی همچنان بر دوش آنها سنگینی می کرد و در واقع زحمت آنها دو چندان شد.امروزه نیز با وجودی که تعداد زیادی از زنان بیرون از خانه مشغول به کار هستند همچنان کار در خانه نیز جز وظایف بدیهی آنها به شمار می رود.بررسی ها نشان می دهد هر زن خانه دار در سال بین ٣٠٠٠ تا۴٠٠٠ ساعت کار ارائه می کند ودر مقابل این کار، هیچ دستمزدی دریافت نمی کند،تحت پوشش بیمه نیست و از حقوق بازنشستگی هم خبری نیست و اگر هم در اثر سالها کار دچار فرسودگی شود ویا در حین کار درخانه حادثه ای برایش اتفاق بیافتد، از مزایای از کار افتادگی و حوادث کار بی بهره است.امروزه با وجودیکه انواع واقسام وسایل مدرن از قبیل ماشین لباسشویی،ماشین ظرفشویی، ،جارو برقی، وغیره تولید شده انداما در اصل قضیه یعنی اینکه زن مجبوراست در انزوا کلیه کارهای تکراری ویکنواخت خانه را انجام دهد تغییری به وجود نیامده از طرف دیگر بسیاری از زنان خانواده های کارگر از همین وسایل نیز محرومندو مجبورند وقت بیشتری را صرف امور خانه و بچه داری و پختن غذا و نظافت وغیره کنند.بر اساس یک پژوهش که با بررسی کار ٢٠٠٠ زن خانه دار در تهران در سال ٩٠ انجام شده ،مشخص شده هر زن خانه دار تهرانی ماهانه٠٠٠/٦۴٠ تومان ارزش ایجادکرده است و جالب است بدانیم در سال ٩٠ حداقل دستمزد ٠٠٠/٣٣٠ تومان بوده است . می دانیم که دستمزد، بهای نیروی کار است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که بهای نیروی کار یعنی حداقل هزینه یک خانواده کارگری در ان سال ٠٠٠/٩٧٠ تومان بوده که ٠٠٠/٦۴٠ تومان از آن توسط کار رایگان زنان تامین شده است و به وضوح می توان دید که کار رایگان زنان چگونه به پایین نگه داشته شدن دستمزد کارگران کمک می کند.
اما برای رهایی زنان از اسارت کار خانگی چه باید کرد؟ رفع این معضل به طور کامل تنها در صورت اجتماعی شدن امور رفاهی ممکن است. امروزه در بسیاری از کشورها بخشهای زیادی از کارهای خانه به صورت جمعی انجام می شود. رختشویخانه های عمومی و آشپزخانه های عمومی، مهد کودک های رایگان، تنها نمونه هایی از این دست هستند اما هیچیک از اینها منجر به اجتماعی شدن کامل کارخانگی و محو کار اسارت بار خانگی نشده است.
هرچند در جامعه سرمایه داری که استفاده از کار رایگان زنان خانه دار یکی از مهم ترین ابزارهای سرمایه برای پایین نگه داشتن دستمزدها می باشد، نمی توان انتظار داشت که امور رفاهی به طور کلی به صورت اجتماعی درآیند اما این به آن معنا نیست که زنان نتوانند جهت بهبود نسبی شرایط زندگی خود قدمی بردارند. زنان می توانند با مطرح کردن خواسته های خود در این زمینه و تلاش در راه اجرایی شدن آنها گامی جهت بهبود نسبی شرایط کار زنان خانه دار بردارند. استفاده از مهدکودک های رایگان برخورداری از آموزشهای رایگان جهت آماده شدن برای اشتغال، قرارگرفتن تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی و برخورداری از حقوق بیکاری تا هنگام مشغول شدن به کار، برخورداری حقوق از کارافتادگی و بازنشستگی مکفی، نمونه هایی از چنین خواسته های می باشد. همچنین باید مکانهایی در اختیار زنان قرار بگیرد تا زنان بتوانند آزادانه دور هم جمع شوند و در مورد مسائل و مشکلاتشان با یکدیگرصحبت و مشورت کنند.

میترا

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری