در شرایطی امسال به استقبال ٨ مارس، روزجهانی زن، می رویم که چند ماه است خیزشی تحت عنوان " زن، زندگی ، آزادی" بر بستر مبارزات اجتماعی در ایران در جریان است. این خیزش که زنان از پیشتازان آن هستند، ریشه در نابرابریهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی در نظامی دارد که چهار دهه است محرومیت و ستمکشی بر زنان تحمیل نموده و زمینه های عینی و ذهنی را برای چنین حرکت سراسری آماده کرده است.
زنان مبارز و آگاه در این جنبش ضد تبعیض جنسی مطالبات مربوط به حقوق و آزادیهای زنان، بویژه حقوق مدنی را به مقابل صحنه آورده و در دستور فوری تغییرات اجتماعی قرار داده اند. آنها مصمم تر از هر زمان دیگر بر این امر واقفند که در میدان مبارزه و حرکت توده ای است که می توان قیودی را که قوانین شرع و عرف برایشان مقرر کرده زیر پا بگذارند و در صف مقدم مبارزه لغو حجاب اجباری را در کنار دیگر مطالبات خود فریاد زده، آن را به اجرا در آورده و به رژیم تحمیل نمایند.
بر بستر اعتراضات دائمی جامعه به شرایط زندگی ، اینبار زنان با طرح مطالبات مربوط به حقوق و آزادیهای زنان، بویژه حقوق مدنی را به مقابل صحنه آورده و در دستور فوری تغییرات اجتماعی قرار دادند و اعتراضات گسترده خیابانی را بدل به خیزشی بر ضد تبعیض جنسی کردند.
جمهوری اسلامی تنها سه هفته پس از آغاز به کار، سرکوب همه جانبه جامعه را با تعرض به حقوق زنان آغاز کرد، و در تمام این سالها هر یورشی به موقعیت زن را پیش در آمد سرکوب های گسترده در جامعه نموده است. پس بی دلیل نیست که شرکت وسیع و تعیین کننده ی زنان در مبارزات اجتماعی اخیر، پس از چهل و چهار سال کشمکش روزمره با رژیم حاکم، بیانگر این باشد که جامعه معیار آزادی خود را در آزادی زنان جستجو می نماید.
بازتاب بین المللی این خیزش ضمن اینکه همبستگی جهانی و پیوند جنبش زنان ایران با جنبش زنان دیگر کشورها را تقویت نمود، به جهانیان و بویژه زنان نشان داد که بدون حضور آنها و خواستهای برابری طلبانه شان هیچ جنبشی پیروز نخواهد شد و زنان پای ثابت و بی چون و چرای هر تحرکی برای رهائی از ستم جنسیتی و طبقاتی و ایجاد جامعه ای مبتنی بر برابری و آزادی اند.
از سوی دیگر، زنان مبارزدر خیابان که به این آگاهی رسیده اند، دیگر ابزار پیش برد سیاست های اصلاح طلبان حکومتی نخواهند شد. بیش از چهار دهه تجربه حاکمیت سرمایه اسلامی با جناح های مختلف آن، بویژه آزمون بیش از ده سال وعده های پوچ اصلاح طلبان رژیم و سترونی سیاست بازی های حامیان آنها در اپوزیسیون، جنبش زنان را آبدیده نموده است.
با توجه به دستاوردهای چشمگیر خیزش جاری باید این را نیز در نظر داشت که برابری حقوقی زن و مرد، تحت هر گونه رژیم سیاسی که صورت گیرد، چنانچه با حفظ مناسبات اقتصادی موجود همراه باشد نمی تواند تحولی تعیین کننده در موقعیت اکثریت زنان ایران ایجاد کند. امکان بهره مندی اکثریت زنان یعنی زنان کارگر و زحمتکش از حقوق مدنی ، به تحقق مطالبات رفاهی و غلبه بر نابرابریهای مادی یعنی به تحول اقتصادی وابسته است. مبارزه جاری زنان در ایران برای حقوق فردی و اجتماعی برابر بدون مبارزه برای الغای نابرابریهای مادی و تغییرات بنیادی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
جنبش زنان در ایران برای رهایی از مناسبات نابرابر اجتماعی ضروری است که در کنار نیرو و جنبش متحدی قرار گیرد که هم قدرت تحمیل خواستهای رفاهی، هم ظرفیت کسب آزادی و هم چشم انداز پایان دادن به مناسبات سرمایه داری را داشته باشد، و به این اعتبار جنبش زنان علیه تبعیض جنسی و کسب آزادی و برابری به مبارزه طبقاتی کارگران پیوند میخورد.
اتحاد و همبستگی و متشکل شدن ضرورت امروز نیروی اجتماعی زنان برای دست یافتن به برابری و عدالت اجتماعی است. زنان با حضور سرنوشت ساز خود در عرصه یک مبارزه اجتماعی در جامعه زمینه ایجاد تشکل های توده ای در جنبش عمومی زنان را فراهم می کنند. از سوی دیگر، زنان کارگر هم نه تنها در محل کار بلکه در، محله و خیابان و همه فضاهای مبارزه حضور دارند. این زنان علاوه برتشکلهای کارگری که شامل کارگران زن و مرد خواهد بود ، نیاز به تشکلهای ویژه خود هم دارند. ایجاد تشکلهای ویژه زنان بهیچ وجه به معنای جداسازی زنان از جنبش کارگری نبوده بلکه تنها به معنای درنظر گرفتن ویژگیهای بخشی از طبقه کارگرخواهد بود.
٨مارس را به تمام زنان و مردان مبارز و انقلابی تبریک گفته، و یاد تمام زنان و مردان مبارزی که در خیزش زن، زندگی، آزادی، در راه آزادی و برابری بدست ارتجاع حاکم جان باخته اند و در میان ما نیستند گرامی میداریم!
زنده باد ٨ مارس!
پیش بسوی ایجاد تشکلهای مستقل زنان کارگر!
پیش به سوی تشکل سراسری زنان!
۲۶فوریه ۲۰۲۳- ۷ اسفند ۱۴۰۱
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران - خارج کشور
ز ن و برابری
شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران