هر انسان، مالک بدن خویش است و هیچ انسان دیگری حق ندارد حق مالکیت انسان بر بدنش را از او بگیرد و یا آن را محدود کند. حکومت با «حجاب اجباری» یا به بیان حکومتی «حجاب شرعی» حق انسان بر بدنش را میگیرد و با قانونی خواندن کنترلگری خویش بر بدنها، خود را مالک بدن افراد میداند. حکومت در ادامهی تصرفی که مشروع میداند، به خود حق سرکوب، حذف و حتی گرفتن جان از بدن را نیز میدهد.
مادامی که میگوئیم #نه_به_حجاب_اجباری، مقصود و مضمون آن فقط برداشتن و پسزدن پوششی که حکومت با نام حجاب، برایمان اجبار کردهاست، نیست. مبارزان با حجاب اجباری به ستیز با حکومتی برخاستهاند که با ساختار مرد/پدرسالارانهاش و با اجبارِ نوعِ پوشش، اقدام به کنترل و تصاحب بدنها میکند. رژیم نه فقط حجاب که حتی اندیشه و تفکری که پشت این حجاب در سر دارد را به ما القا و اجبار میکند.
مبارزان با حجاب اجباری، به حکومت تفهیم میکنند که نه فقط با حجاب حکومتی، که با تفکر تو در ستیز هستیم. نه فقط برای بازپسگیری حق پوشش بلکه برای بازپسگیری تن و بدنمان در مقابل تو ایستادهایم. با حجاب اجباریِ تو برای بازپسگیری عاملیتی که از ما گرفتهای و به نام حجاب به کنترل، سرکوب و حذف ما پرداختهای، در پیکار هستیم.
بخش مهمی از مبارزه و ایستادگی افراد کوئیر و ترنس* بازپسگیری حق بر بدنشان است. بدنی که حکومت با اجبارِ نوع پوشش به کنترل و سرکوب آن میپردازد. درخصوص این افراد، نه فقط حق مالکیت و عاملیت بر بدنشان که در امتداد آن حتی حق بیان هویت جنسیتی آنها نیز سلب شدهاست.
حکومت با حجاب اجباری دو جنسیتِ مشخص و منفصل و برای هر یک از این دو جنسیت پوششی تعریف کرده است. این پوشش بر اساس تفکرات جنسیتزده و دودویی تعریف شدهاست که به تبع موجودیت افراد ترنس* و کوئیر را هم زیر سوال میبرد. در این تعاریف افراد ترنس*، نانباینری و اینترسکس نمیتوانند هویت و جنسیت خود را به نمایش بگذارند. چرا که حکومت این جامعه را به رسمیت نمیشناسد و با حجاب اجباری نه تنها بدنهایشان را کنترل میکند که حتی در خصوص جنسیتشان آنان را تحت فشار و اجبار قرار میدهد.
براساس قانون حجاب اجباری، صرف حضور اجتماعی افراد نانباینری، زنان و مردان ترنس* با اتهامهای انگانگارانهای چون «دگرپوشی» که تشخیص آن در حیطهی تشخیص قاضی است، جرمانگاری میشود. لازم به ذکر است که با توجه به انگهای اجتماعی ترنسمیساژن، چنین اتهامی عمدتا زنان ترنس* و افراد ترنس* فم را نشانه میگیرد. همچنین بسیاری از مردان ترنس* مسک و مردان ترنس* که از طرف حاکمیت و جامعه میسجندر میشوند و بسیاری از زنان ترنس* مانند زنان سیسجندر، تحت حجاب اجباری حاکمیت قرار میگیرند.
شایان ذکر است که روایتهایی از زنان ترنس* وجود دارد که براساس آن، برای دریافت گواهی خدمات پزشکی بازتائید جنسیت، در طی جلسات روانکاوی مدنظر پزشکی قانونی، علاوه بر اجبار به پوشش دودویی منتسب به زنان، ناچار به حجاب اجباری نیز هستند، در صورتیکه حضور با چنین پوششی در اجتماع ممکن است موجب تشدید خشونت مردم و نیروهای سرکوب گشت ارشاد علیه این افراد شود.
لازم است به این نکته نیز اشاره شود که نوع پوشش و نحوهی حضور افراد نانباینریای که جامعه آنان را مرد قلمداد میکند در خیابان نیز، مبارزهای برای بازپسگیری مالکیت بدنهایشان است. این مبارزه نیز، مبارزه با حجاب اجباریست. با وجود آزارهایی که آنان از سمت حکومت و جامعه شاهدش هستند، مبارزهی آنان هیچگاه مطرح نمیشود. غیر منصفانه است که مبارزه ایشان با حجاب اجباری نادیده گرفته شود.
آری، در کنار زنان سیس-هت، افراد کوئیر و ترنس* نیز به مبارزه با حجاب اجباری پرداختهاند و آنها نیز همچون زنان سیس-هت، تن به پوشش و حجاب اجباری حکومت نمیدهند. افرادی که در کنار فشارها و تهدیدهای حکومتی، با ترنسفوبیا و ترنسمیساژنی حاکم در جامعه نیز به مبارزه برخاستهاند. نباید فراموش کرد که چگونه تلاش و مبارزه افراد ترنس* برای حق مالکیت بر بدن و زندگیشان به قتلهای ناموسی نیز گره میخورد.
موضوعی که غمانگیز است، حذف و انکار مبارزات افراد ترنس و کوئیر از ادبیات مبارزه، توسط فعالین و رسانه های جریان اصلی است. آنچه به کرات شنیده میشود، تقلیل این مبارزه به مبارزهای صرفا حول زنان سیس-هت است که نشان از عدم درک کلیت این موضوع دارد.
باید پرسید پس افراد ترنس و کوئیر در کجای این مبارزه ایستادهاند؟ آیا فعالین، کنشگران و رسانه نیز در کنار حکومت سرکوبگر، افراد ترنس و کوئیر را حذف کردهاند؟
و اگر خیر، چرا هیچ اشارهای به مبارزات افراد ترنس و کوئیر با حجاب اجباری ندارند؟
مگرنه اینکه ما همگان درکنار هم و دوشادوش هم به مبارزه با نظامی مرد/پدرسالار برخاستهایم.
باید توجه داشته باشیم که نادیده گرفتن بخشی از جامعه، به حکومت سرکوبگر این فرصت را میدهد تا آن بخش را راحتتر سرکوب و حذف کند. ضرورت دارد تا از نقش افراد ترنس* و کوئیر نیز در مبارزه با حجاب اجباری نیز صحبت کنیم. نباید جامعهی کوئیر و ترنس حذف یا انکار شود. این حذف شدنها و انکارها به نظام مرد/پدرسالار اجازه میدهد آنها را بی هزینه و در سکوت بکشد. چیزی که در نهایت باعث آسیب به کلیت مبارزه با مرد/پدرسالاری میشود.
عاتکه رجبی