افق روشن
www.ofros.com

نگاهی به چندچالش پیشاروی جنبش زنان


تقی روزبه                                                                                               پنجشنبه ١٨ اسفند ماه ١٣٩٠

الف - معمولا ماعادت داریم که جهان وسپهرمبارزه را یا سفید سفید یا سیاه سیاه به بینیم وبهمین دلیل رنگ خاکستری را که ترکیبی است ازتضاد ها و ازقضا خیلی هم وسیع است نبینیم. برهمین سیاق عادت داریم یا جنبش زنان را یکدست وفراطبقاتی به بینیم ویا اگر واقعیت طبقاتی و طیف بندی آن را که درجامعه طبقاتی گریزناپذیراست درمد نظربگیریم فقط پراکندگی وتشتت را مشاهد کنیم. دراین رویکرد لیوان یا پراست ویاخالی. اما حقیقت آن است که ازقضا زندگی واقعی ومراتب تکوین جنبش ها ازترکیب ایندو یعنی هم طیف بندی براساس تنوعات وتمایزات اجتماعی و مطالباتی و به اشتراک گذاشتن همزمان خواست های مشترک وفراگیر تشکیل می شود. به گمان من یکی ازمهمترین شاخص های بلوغ یک جنبش درآن است که چگونه بتواند این دوفرایند را درشرایط مشخص بطورمتوازن باهم ترکیب کند.یعنی هم ازتقابل قرارگرفتن آنها وتولید دوقطبی مصنوعی که موجب تشتت درجنبش وکند شدن ویا حتی توقف درحرکت بسوی اهداف وآماج ممکن ومشترک می گردد، اجتناب شود وهم ازیکدستی وهمه باهم مصنوعی وشکننده ای که هم چون سراب فریننده ای به اغواگری می پردازد. براین اساس مبارزه علیه قوانین وقواعدتبعیض آمیزموجود وتأمین برابر حقوقی یک عرصه ازمبارزه است،مبارزه علیه فرهگ وعادات و رسومات کهن وجان سخت مردسالارانه عرصه دیگری ازمبارزه است ومبارزه علیه ریشه ها ومناسبات تولیدی متعلق به نظام طبقاتی به مثابه زیربنا وبازتولید کننده وپاسدارنده تبعیض ونابرابری های جنسیتی عرصه دیگری است.بی تردید مبارزه این عرصه ها مکمل یکدیگرند وبدون توجه به پتانسیل وبردهریک ازآنها امکان حرکت وپیشروی بسوی آزادی نهائی ناممکن می شود. هم چنانکه توجه یک جانبه به هرکدام از آنها نیزقادرنیست کل مسیررهائی را به تصویربکشد.
ب - درعرصه مبارزه طبقاتی یعنی حوزه ای که ریشه اصلی تبعیضات جنسیتی وستم های اجتماعی را بازتولید میکند، باید این نکته را نیزخاطرنشان ساخت که برخلاف نگرش های سنتی ورسوب کرده، صفوف گسترده استثمارشوندگان درحکم یک طبقه باخواست های بسیط ویکدست نیست ومبارزه طبقاتی بصورت یک وجهی وساده جاری نیست (ولاجرم مبارزه طبقاتی یک وجهی وناشی ازاین نوع رویکرد پاسخ گوی نیازهای مبارزه طبقاتی چندوجهی وچندبعدی درحال جریان نخواهد بود).چراکه هرلایه ای ازمنظرشرایط حاکم برخود و ازدل مطالبات خودویژه است که به مبارزه طبقاتی علیه سیستم مبادرت می ورزد(مبارزه ازمنظرکسی که با ستم مضاعف مواجه است باکسی که خود به درجاتی ودروجوهی دراعمال ستم مضاعف شریک ویاهمسو است نمی تواند عینا یکسان باشد ).طبقه درواقعیت اجتماعی وعینی، یک مقوله صلب و یکدست ودارای مطالبات ومنافع یکسان ومشابه نیست(گواینکه درقلمرتجرید ناب چنین تصورشود). برعکس یک طبقه همیشه ازتکثر ولایه های متفاوت ومطالبات خود ویژه وباسایه وروشن های گوناگون تشکیل شده است که منتجه مبارزات آنها وتأثیر وتأثر متقابلشان، به کل مبارزه طبقاتی تعین وجهت می بخشد. مثلا زنان درحوزه های تولیدی نیزبدرجاتی تحت استثمارمضاعف قراردارند و درمقابل کاریکسان مزدهای کمتری دریافت می کنند و حتی درخانه توسط پدران و همسران ویا برادران کارگر مردسالار خود استثمارمی شوند،همانطورکه درمحیط های کاری نیزتوسط کارگران مرد نیزتحت فشارمضاعفی قرارمی گیرند.بهمین دلیل آنها نه فقط باید مطالبات اخص خود را فرموله کنند ونه فقط خود را درصفوف متمایزی متشکل سازند ونه فقط بطورمستقیم علیه بورژوازی ونظام طبقاتی مبارزه کنند بلکه هم چنین باید علیه برادران هم زنجیرخود نیزکه به سهم خود به استثمار او واعمال تبعیض می پردازند، نیزمبارزه کنند ودرعین حال پروژه رهائی خویش را هم چون بخشی ازپروژه رهائی بشروهمه استثمارشوندگان به پیش ببرند. بنابراین مبارزه طبقاتی همواره درقالب مبارزات چندوجهی ومرکب وعلیه تبعیضات گوناگون ومرکب-ونه بصورت دوبنی وبسیط- جریان دارد ومنتجه نهائی آنهاست که به رهائی بشرازچنگ سرمایه وازچنگ قدرت جداشده ازاستثمارشوندگان معنا می بخشند.
ج - جنبش زنان بدون به میدان آمدن زنان زحمتکش و میلیونی وازجمله درنواحی حاشیه نشین که فشارورنج استثمارمضاعف را با گوشت وپوست خویش لمس می کنند ،بدون بیداری وبسیج وسازمان یابی آنها،حول مطالبات سوزان وعاجل آنها، قادربه آزادکردن نیروی محرکه لازم برای تغییرات ریشه ای دروضعیت عمومی نخواهد بود. به همین دلیل ازدیگرشاخص های معتبر یک جنبش نیرومند زنانه،آن است که تاچه حدتوانسته باشد با این لایه ها وبخش های پیوند خورده باشد وبا آنها درد وکنش مشترکی پیداکرده باشد.بهمین دلیل تمرکزروی این لایه ها،ایجاد شبکه ها وتعاونی ها وانجمن های خود یاری و خود توانمند سازی دارای اهمیت است. مبارزه برای نگهداری فرزندان،مبارزه علیه فساد واعتیاد ،مبارزه برای آموزش وارتقاءآگاهی،مبارزه برای بهبود زندگی ومعیشت ومسکن وبیمه ها(که اکنون بشکل فاجعه است)،مبارزه علیه زورگوئی های دولت وشهرداری و... همه همه ازاین نوع مطالبات سوزان هستند.
د - جنبش زنان درعین حال جنبشی با خصلت منطقه ای و جهانی نیز هست.این جنبش نه فقط با تحجرومذهب وخشونت مردسالارانه ناشی ازباورهای مذهبی وبا سنن رسوب کرده مواجه است،بلکه هم چنین ازقربانیان اصلی بحران اقتصادی ونیززدوبند قدرتهای بزرگ با رویکردها واحزاب وفرمانروایان مذهبی است(چنین سازشی درمصروتونس ولیبی وعربستان وکویت وبحرین وافغانستان .... همه جا مشهود است). پدیده تبدیل بدن زن به کالا واشیاء قابل خریدو فروش یکی ازبارزترین واجتناب ناپذیرترین پی آمدهای جامعه مبتنی برکالائی شدن نیروی کاراست. علاوه برآن جوامع سرمایه داری با برافروختن شعله های جنگ وتحریم وسیاست گرسنگی دادن(یعنی تبلوربدترین نوع خشونت ها) وسیاست ریاضت اقتصادی و بیکارسازی های وسیع، نخستین قربانیان خود را ازمیان زنان وکودکان جامعه بر می گیرد.ازاین رو مبارزه درمقیاس کشوری ومنطقه ای وجهانی علیه آنها به ناگزیر ازمهمترین اهداف جنبش زنان بشمارمی رود.دراین راستا مبارزه علیه تحجرومذهب وسنن وباورهای ارتجاعی همانقدرضروری است که مبارزه علیه نظام سرمایه داری و ابژه سازی آن ضروری است.
ه - یکی ازمهمترین مظاهرومکانیزم های سلطه طلبی،سازماندهی عمودی ومبتنی برسلسه مراتب است. این نوع سازماندهی ها هم چون بندی برای تبدیل انسانها به ابژه وجایگزین سازی آنها توسط حلقه ها، نهادها ورهبران بکارگرفته می شود که بنام آنان وبدون آنان به کام استثمارکنندگان سخن می گویند وتصمیم می گیرند.جداسازی قدرت(وتصممیم گیری) ازسوژه ها، همزاد جداسازی محصول مادی ازچنگ سوژه های تولید کننده است که توأمان به فرایند ابژه سازی، خلع یداز مولدین وخالقین ثروت وقدرت اجتماعی ازآن چه که آفریده اند،شکل می بخشند.قدرت وثروت جداشده هم چون نیروی بیگانه وسرکوبگر وحافظ مناسبات نابرابر،درمقابل صاحبان ومولدین واقعی آن ظاهرمی شود وخلاقیت فردی وجمعی را یکسان می خشکاند. دراین نوع مناسبات اکثریت جامعه یعنی کارگران وزحمتکشان وزنان و...محکوم به اجرای تصمیماتی هستندکه درجای دیگری گرفته شده است. بین سلطه وسازماندهی عمودی پیوندی ناگسستنی وجود دارد. هم چنان که بین سازماندهی افقی ودموکراسی مستقیم ومشارکتی پیوندی ناگسستنی وجود دارد.ازهمین رومبارزه مداوم علیه این نوع سازمان یابی های ابژه سازوخلع یدکننده،بخش جداناپذیری ازمبارزه جنبش زنان برای رهائی را تشکیل می دهد.

تقی روزبه - ٠٨- ٠٣ - ٢٠١٢